در این نشست صحبتهایی پیرامون تقارن ایام فاطمیه با نوروز امسال، حرکتهای تند و ضدتقریبی جریان معروف به شیعه انگلیسی، حفظ وحدت و تقریب مذاهب کنار به رسمیت شناختن شعائر فاطمی، اصلاح سبک زندگی و الگوسازی از سیره حضرت صدیقه طاهره(س) بهنوعی که مورد استقبال نسل امروز باشد و ... مطرح شد.
در بخش دیگری از این نشست موضوع گروه موسوم به شیعه انگلیسی یک موازیسازی جدی دشمن برای ایجاد تفرقه میان شیعیان و سوق به رادیکال شدن در مواضع و شعائر اعلام شد که توصیه این کارشناسان دینی این بود که بایستی در این زمینه هوشمندانه عمل کرد و میان مقوله تقیه و برائت جمعی هنرمندانه برقرار کرد. همچنین در این نشست عنوان شد که فاطمیه امتداد غدیر است و اگر در برائت از دشمنان خط عاشورا را دنبال میکنیم در حضانت از شعائر شیعه نیز محکم درباره فاطمیه خواهیم ایستاد و فاطمیه خط قرمز شیعه است.
وعاظ معروف تهران در این نشست گلایههایی داشتند از آنچه بیتوجهی خود و هر رسانه دیگری در معرفی اقدامات رهبر معظم انقلاب در احیای شعائر فاطمی میدانستند. آنها میگفتند: ما درباره اقدامات ایشان کوتاهی کردیم و همین باعث شده که امروز یک جریان تندرو بهغلط سودجویی کند و این طور در مجامع مردمی زبان به سخن براند که جمهوری اسلامی را مخالف ترویج عقاید شیعه جلوه دهد. در حالی که آن زمانی که امام و رهبر انقلاب این خط مذهبی را هدایت کردند، هیچگاه سخن از این افراد نبود.
در بخش دوم این میزگرد صحبتهایی درباره جمع میان تقیه و برائت موضوع و رویکرد امیر المومنین در مواجهه با این مسأله مورد بررسی قرار گرفت و تأکید شد که باید تقیه در فاطمیه را از امیر المومنین آموخت. همچنین درباره اهمیت زنده نگه داشتن شعائر فاطمی و جایگاه فاطمه زهرا(س) به سیره برخی زا علما و بزرگان اشاره شد و عنوان شد که فقه اکبر آیتالله فاضل لنگرانی این بود که «خود را ترابی چسبیده به گوشه چادر فاطمه زهرا(س) بدانند.» همچنین درباره نوع نگاه رهبر معظم انقلاب به اهمیت عزاداری در ایام فاطمیه اشاره شد و به نقل از ایشان ماجرایی شرح داده شد که در جریان آن گویا رهبر انقلاب فرموده بودند که «رزق و سرمایه معنوی یک سال مملکت را در فاطمیه میگیرند.»
بخش اول این میزگرد منتشر شد و بخش دوم از این میزگرد را در ادامه میخوانید:
دست خیبرشکن امیرالمومنین(ع) در جریان شهادت حضرت صدیقه(س) بسته شد اما برای حفظ دین کاری نکرد
بنظرم بحثمان را درباره ملاحظاتی که با توجه به شرایط زمانی و مکانی و ضرورت وحدت امت اسلامی از یک سو و بحث برائت و تبری بود، ادامه دهیم. تصور میکنم مقوله «تقیه» که حاج آقای بیآزار در اینجا مطرح کردند، با آن تعریف مرسوم از تقیه که میشناسیم، دوتاست. بنظرم لازم است قدری این موضوع را تبیین فرمائید. این ملاحظات درباره فاطمیه و بزرگداشت شعائر فاطمی چگونه باید لحاظ شود؟
حجتالاسلام بیآزار: جریان تقیه تشیع و آنچه که اهل بیت(ع) از ما خواستند را وجود نازنین امیرالمومنین(ع) عملا به ما تفهیم کرده است. یعنی وقتی نگاه میکنیم، میبینیم در زمان امیرالمومنین(ع) یهودی خیبری مقابل درب خانه حضرت زهرا(س) شهادتین میگوید. تعجب کردند و گفتند ما به تو اصرار کردیم در زمان پیامبر رحمه للعالمین، اسلام را قبول نکردی؟ چه شد که حالا شهادتین میگویی؟ او میگوید من به خدایی که علی(ع) می پرستد اعتقاد پیدا کردم. چون یک روز دیدم که با همین دست و با ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» در قلعه خیبر را کند و حالا هم که دستش را بستهاند به خاطر حفظ دین ایستاده و تماشا میکند که با ناموس کردگار، که به عنوان ودیعه الله و و دیعه الرسول معرفی شده است، چه میکنند. حیدر کرار(ع) دست به قبضه ذوالفقار نبرد و آنجایی که امر الهی است، اطاعت کرد. همانطور که دست آقای ما را بسته بودند ایشان دائما زیر لب ذکر خدا داشتند و تا مسجد این را میگفتند. اگر امر الهی و وصیت پیغمبر(ص) نبود، علی(ع) اینگونه برخورد نمیکرد. این ذکر را میگفتند تا مردم متوجه شوند، ایشان از چه جهت سکوت کردهاند.
تقیه در فاطمیه را امیرالمومنین علی(ع) به ما آموخت/حضرت علی(ع) سکوت کرد تا اصل نهضت رسول خدا(ص) بماند
بنابراین اگر می خواهیم از فاطمیه بگوییم باید از تلاش و ایثار و فداکاری و سکوت و غصه های امیرالمومنین(ع) که برای حفظ ارزش های دین و نگهداری طفل نوپای دین تحمل کرد؛ بگوییم. حضرت خودشان می فرماید: «ربع قرن خار در چشم استخوان در گلو بودم.» امیرالمومنین(ع) برای این تحمل کرد تا اصل سفره را جمع نکنند و اصل نهضت و سرمایه اسلام را نزنند. حتی شهید مطهری در کتاب امامت و رهبری اشاره میکند که یک یهودی آمد طعنه و زخم زبان بزند و گفت بین شما اختلاف افتاده است. امام علی(ع) در جواب میفرمایند:«اختلاف ما بین خودمان است و روی اصل دین حرفی نداریم.» این خودش یک بازخوانی است و امروز واقعا شرایط «تقیه» است. امام هشتم حضرت امام رضا(ع) توبیخ میکنند شیعیانی را که اهل تقیه نیستند. زمانی که برخی از افراد که داعیه شیعه بودن داشتند و امام را نگه داشتند و درباره نوع مواجهه ایشان سوال پرسیدند. حضرت حرف بزرگی را میفرمایند و اشاره میکنند که شیعه واقعی پدرم؛ امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) هستند. به مقداد و سلمان و دیگر شیعیان ما بگویید که ایشان محب هستند. می پرسند آقا چرا نتوانستیم چند روز شما را زیارت کنیم، حضرت پاسخ میدهند: «دلایلی دارد، یکی از این است که شما تقیه را مراعات نمیکنید و جایی که نباید، لعن میکنید.» به نظر میرسد از محب بودن تا شیعه بودن فاصله است.
برای ما موازیسازی کردند تا شیعه را منحصر شده در گروههای رادیکال معرفی کنند
بنابراین اصل برائت و دشمن شناسی و دشمن ستیزی در اوج باید مدیریت بشود. باید حواسمان باشد که دشمن موازی سازی کرده و صهیونیسم بین الملل از روز اول برنامه ریزی کرده است که ما را بزند. در کنار آن جریانی است که ادعا میکنند شیعه فقط آنها هستند و حضرت امیر و حضرت زهرا(سلام الله علیها) را مصادره کردند و فکر می کنند فقط خودشان شیعه هستند. همان شیعیان افراطی و همانهایی که وقتی میخواهیم در جلسات صدیقه شهیده اسم شهدا را بیاوریم میگویند بحث سیاسی شد. این افراد باید بدانند فاطمیه زمانی بود که حضرت صدیقه(س) آن نقاب نفاق را کنار زدند. یعنی دوران، دورانی شده است که مهاجر و انصار دیروز، مهاجمین امروز شده اند و هیچ کس جز صدیقه زهرا(س) جرات نداشت این نقاب نفاق را بردارد و این یک درس بزرگ برای ما است. ما باید بدانیم اگر بخواهیم خوب دشمن شناسی و دشمن ستیزی کنیم باید با درایت و حرکت عالمانه باشد و این همان کاری است که علامه امینی کردند. یعنی نباید به مقدسات توهین شود و باید روشنگری صورت گیرد.
فقه اکبر آیتالله فاضل این بود: «ترابی چسبیده به گوشه چادر فاطمه اطهر(س) باشم»
چند سال پیش مراجع در سالروز شهادت بی بی(س) برای حفظ این شعائر پا برهنه شدند و فرهنگی در این زمینه ایجاد کردند و حرکتی به راه انداختند. مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی می فرمایند: «افتخار من این است که ترابی به گوشه چادر خاکی مادرمان حضرت زهرا(س) باشیم» این را یک مرجع عظیمالشأن میگویند و بسیار مهم است. در سالگرد ایشان که در محضر مرحوم آیت الله مهدوی کنی هم برگزار شده بود، یک عزیزی از شرایط علمی و شاگردی ایشان در محضر امام(ره) فرمود. من بعد از ایشان در منبر عرض کردم که فقه اکبر مرحوم فاضل این بود که گفتند: «من یک ترابی به گوشه چادر صدیقه اطهر(س) هستم.» ایشان پابرهنه شدند و به خیابان آمدند. چون در همان سالها عده ای موج به راه انداختند که فاطمیه، هولوکاست شیعه است و گفتند: «ادبیات افسانه شیعه، فاطمیه است». مراجع در برابر این ادعا پا برهنه به میدان آمدند و از شعائر حقیقی شیعه دفاع کردند.
یک زمان آمدند گفتند: فاطمیه، افسانه شیعه است. در مقابل بزرگان ما به میدان آمدند و کار را جلو بردند. الان هم خدا را شکر در موقعیت خوبی ایستاده ایم. اما باید دقت نظر داشته باشیم که با درایت عالمانه و مراقبت از اینکه آب در آسیاب دشمن ریخته نشود، اصل برائت را برای نسل هایمان قوام ببخشیم. البته در شرایط حساسی هستیم که باید به منطقه نگاه داشته باشیم. در بحث دشمن ستیزی باید عزیزانی که به عنوان نهضت مقاومت برگرفته از نهضت فاطمی امروز در سوریه، لبنان و عراق هنگامه به پا میکنند و از حرم اهل بیت(ع) دفاع میکنند را کنار همین مسائل ببینیم. استراتژی مهمی را باید برای دشمن شناسی و دشمن ستیزی برپا کنیم. مخصوصا آنهایی که روبه رو نیستند یعنی کنار ما ایستادهاند و با چهره نفاق میتوانند بین خوبان و متدینین اختلاف ایجاد کنند، را باید خوب و دقیق بشناسیم. باید با بهرهگیری از سرمایه فاطمیه دشمن شناسی و دشمن ستیزی را پایهریزی کنیم.
امام صادق(ع) فرمود: غفلت خواص امت و جهل عوام کمر اهلبیت(ع) را شکست
حاج آقای شهاب، برای تبیین این مساله که ما بتوانیم بین تقیه و برائت جمع کنیم، نقش و تاثیرگذاری نخبگان و خواص جامعه مهم به نظر میرسد. به نظر شما منبر و منبریها به عنوان یک رسانه منحصر به فرد و اثر گذار چه نقشی در این زمینه میتوانند ایفا کنند؟
حجت الاسلام شهاب: این بحث یکی از مباحث مهم است. ولی من در این باره از باب لزوم تذکر به برخی خواص که انحراف دارند، میخواهم به موضوع ورود کنم. یک نکتهای به ذهنم رسید که بیانش خالی از لطف نیست. امام صادق (ع) در کلامی نورانی فرمودند: کمر ما اهل بیت(ع) را محبین ما با دو عنصر شکستند، یکی آن ساحتی است که خواص امت در غفلت خود دست و پا زدند و عوام جهل را برای خود حجت دانستند. یکی از آن نکاتی که متاسفانه اهل رسانه در بین جامعه شیعی کمرنگ جلوه داده، همین مسئله است که بالاخره باید جا انداخت اینکه شما میگویید شاخص خواص جامعه و خواست دینی آنان است این خواست دینی خطرناک است. چون همین خواص هم در مورادی غافلانه عمل میکنند و این غفلت، جهل را در میان مردم ایجاد میکند. لذا این مساله باید جا انداخته شود و مردم آگاه بشوند. به نظر من فصل الخطاب آن در فاطمیه است.
رویکرد بنده به این موضوع برگرفته از خطبه فدک است. همانطور که حضرت صدیقه(س) وقتی میخواهد انصار را مورد محاکمه قرار بدهد تساهل و تسامح را کنار میگذارد و آنان را خطاب میگیرد که شما ادعا میکردید مادرتان بزرگترین زن شجاع عرب بود اما حالا رفتید و در خانههایتان نشستید و به اشک چشم من و شوهر من میخندید؟ ای خواص امت و شما که به دست پدر من آزاد شدید و شمایی که دین را از کانال ما یاد گرفتید و ... آنان را به شدت مواخذه میکند. در اینجا حضرت زهرا(س) کاملاً شفافسازی کردند.
در ایام فاطمیه باید خطر غفلت برخی خواص امت که تحت کارشناس دینی حاضر میشوند، را برای مردم بگوییم
بنابراین یکی از مقتضیات فاطمیه باید این باشد که بیاییم و عملکرد آنهایی که در این سنگر هستند اما غفلت دارند و برخی مباحث را تحت عنوان کارشناس دینی به اشتباه به جامعه معرفی میکنند و متاسفانه درجه اجتهاد میگیرند را هم باید جایی به نقد بکشیم و ابعاد آن را به مردم بگوییم. هدف این افراد خدایی نیست بلکه شیطانی است، چه خودشان بدانند چه ندانند. که عموماً میدانند. وقتی این نمایان شد دیگر آن موقع این جهل برخی از خواص در بین عوام امت حجت نمیشود. متاسفانه الان شرایط به گونهای شده که تا به یک عامی میگوییم چرا چنین منطقی را پیاده میکنید؟ پاسخ میدهد فلانی مسئول و سکان دار است اما وقتی قضیه را برایش باز میکنیم تازه متوجه می شود که پشت قضیه از چه قرار بوده است و سر تسلیم فرو میآورد.
آقا فرمودند: من سرمایه معنوی و باطنی یک سال این مملکت را زیر پرچم مادرم حضرت زهرا(سلامالله علیها) میگیرم
حجتالاسلام بیآزار: یک نکته در رابطه با اهمیت بزرگداشت ایام فاطمیه و عزای حضرت زهرا(س) در سیره مقام معظم رهبری وجود دارد و به نظرم باید به خوبی تبیین شود و مردم در جریان آن قرار بگیرند. آن نکته با ذکر بخشی از سیره زهیز معظم انقلاب جدیتر بررسی میشود. ببینید همه می دانند که آقا روی نظر اطبا و پزشکان دقت نظر دارند. الان در روضههای خصوصی شاید به عنوان اینکه اسمشان در مجلس روضه اهلبیت(ع) باشد، چند دقیقه مینشینند و میروند. در ایام فاطمیه هم برخی توصیه میکنند که آقا شما ابتدای سخنرانی را باشید و در موقع سینه زدن و روضه خوانی با توجه به شرایط جسمانی که دارید تشریف ببرید. اما ایشان جمله ای دارند که باید روی این سخن ایشان کار شود و برای مردم بیان شود. ایشان میفرمایند:" من به شما چه بگویم که سرمایه معنوی و باطنی یک سال این مملکت را زیر پرچم مادرم حضرت زهرا(سلامالله علیها) میگیرم.» این حرف خیلی ارزش بالایی است. ایشان سرمایه مملکت ما را در فاطمیه میگیرند.
فاطمیه مقدمه ظهور است، بیان مصائب حضرت زهرا(س) به دور از حساسیت و مسائل تنشزا بیان شود
حجتالاسلام علی پناه: من تا این جا یک جمع بندی داشته باشم از کل فرمایشات این عزیزان که حول محور چهار نکته جمع میشود یکی اینکه فاطمیه مقدمه ظهور است و اصلا انقلاب اسلامی به دنبال زمینه سازی ظهور است که در بحث زمینه سازی ظهور، تنظیم شعائر فاطمی نقش مهمی دارد. دومین محور این است به اشد وجه باید تنظیم شعائر فاطمی انجام شود. محور سوم این است که بین تبیین مرزهای اعتقادی شیعه و تقیه جمع بشود که این یک هنرمندی خیلی زیاد میخواهد که هم حرف را بزنیم و هم ملاحظات لازم را مراعات کنیم. فاطمیه یک فرهنگ و سرمایه است. بحث دیگر این است که چگونه این مساله انتقال پیدا کند که تنش زا و گزنده و حساسیت برانگیز نباشد و این خیلی مهم است و از هرکسی هم بر نمیآید.نظیر کاری که علامه امینی انجام داد یعنی حرفش را زد بدون اینکه توهین کند یا حساسیت ایجاد کند. تازه وقتی الغدیر منتشر میشود علمای اهل سنت برای آن تعریض مینویسند. با اینکه صریح ترین حرفها را علامه امینی در آنجا زده است اما علمی گفته شده و توهینی هم نشده است.
مشکل ما منبریها این است که تا به حال با آقا ننشستهایم/ درخواست دیدار وعاظ با مقام معظم رهبری داریم
یک مشکل دیگری که ما داریم این است که برخی از کسانی که جزو کارگزاران نظام مقدس جمهوری هستند خودشان گاها مباحثی مطرح میکنند که از آن طرف میافتند و برای خوشایند دیگران حرفهایی میزنند که در این سمت ایجاد حساسیت میکند. یعنی یک وقتی ما خودمان پیاده نظام آنها میشویم و این از مسائلی است که کار را خراب میکند. بعضی وقت ها برخی از این آقایان مجمع تقریبی نظرات عجیب و غریب در کنفرانسهایشان میدهند. مشکل ما منبریها این است که تا به حال با آقا ننشستیم. ما باید در محضر مبارک آقا بنشینیم و بگوییم آقا ما الان این مشکل را در جامعه داریم. بالأخره جمع ما عموماً افرادی هستیم که به واسطه تکثر منابر با جمع زیادی از مردم ارتباط داریم و مسائل را بسیار جزئیتر و میدانیتر میبینیم. اما برخی آقایان برآورد این چنینی ندارند، باید از نزدیک با ایشان صحبت کنیم و در پارهای از موارد از ایشان نظرات را جزئیتر بخواهیم تا دقیق در مسیر مدنظر ایشان حرکت کنیم. بپرسیم نظر شما چیست و بگویید تا ما هم انجام بدهیم. ما سالهاست که داریم داد می زنیم که به دیدار آقا برسیم، همه را به دیدار آقا بردند اما ما در دیدار با وعاظ مشکل داریم.
حجتالاسلام شهاب: واقعا این نکته مهمی است که تبدیل به یک آرزو شده است. دیدار وعاظ با مقام معظم رهبری بسیار برای منابر ما کارگشاست. ما سوالات زیادی داریم درباره مسائلی که مطرح شده و باید جزئیتر و ریز به ریز درباره آنان از ایشان راهنمایی بگیریم. اگر دیداری باشد که ما همه این دغدغهها را محضر ایشان عرض کنیم، کار خیلی دقیقتر جلو میرود. لطفا درخواست این چند طلبه را به محضر آقا برسانید که ما هم به محضر ایشان شرف یاب شویم.
معارف و مصائب فاطمی برای الگوسازی جوانان به درستی تبیین شود
پس از جمع بندیای که حاج آقای علی پناه از مباحث مطرح شده داشتند. یک موضوع مهم دیگر را به بحث بنشینیم و آن جریان الگو گیری از سیره زندگانی حضرت زهرا(س) است. چون در رابطه با احیای شعائر فاطمی حرف می زنیم الان زنان، دختران و مادران ما به عنوان سبک زندگی و منش رفتاری چه قدر با سبک زندگی و منش رفتاری حضرت صدیقه فاطمه(س) عجین هستند و شناخت دارند؟ چه راهکارهایی برای الگو برداری و الگو پذیری نسبت به این موضوع دارید؟ در عین اینکه خود حضرت فاطمه(س) در جامعه حضور داشتند اما این حضور چگونه و با چه ضرورتی باید باشد؟
شأن حضرت زهرا(س) اجل از گلایه بابت تصرف فدک است، مقصود از فدک، امامت، ولایت، نبوت و تمام اسلام است
موسوی مطلق: در فاطمیه اگر دو محور را پیش بگیریم شاید خود به خود جواب این سوال پیدا شود و این نقص ما بوده که تاکنون به آن نپرداختهایم. یکی «معارف فاطمی» و دیگری «مصائب فاطمی» باید به خوبی بیان بشود. البته شاید مصائب فاطمی با تعبیر دیگری زیر مجموعه همان معارف فاطمی قرار بگیرد. منابعی ما برای بیان معارف فاطمی داریم که جا دارد در ایام فاطمیه به آن پرداخته بشود. یکی دعاهایی است که از خود حضرت فاطمه(س) نقل شده است که این دعاها در واقع اگر تبیین بشود، زندگی ساز است و کاربرد دارد و آن اثر گذاری را خواهد داشت. یکی از این منابع خطبه صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) است که هم در بخش معارف و هم در بخش مصائب فاطمی کارگشا است. البته اینکه به غلط خطبه فدکیه مشهور شده است فکر میکنم باعث میشود که شأن حضرت رعایت نشود. خطبه دفاعیه حضرت زهرا(س) از دین ولایت و نبوت است و چون دشمنان و مخالفان ابزاری برای تقویت حکومت فاسدشان داشتند و نیاز به منبع مالی داشتند و آمادهترین آن فدک بود، آن را تصرف کردند و گرنه شأن بی بی و ابنای بی بی و شوهر و پدر و بزرگوارش بالاتر از آن است، که به خاطر فدک اظهار مخالفت کنند. فدک تمام قلمرو حکومت اسلام را بیان میکند، یعنی اسلام در خطر است البته خدا را شکر خود این خطبه هم برای معارف فاطمی و هم برای مصائب فاطمی و دو منظوره است.
ضعف مراکز علمی و آموزشی در احصاء معارف فاطمی؛ نباید همه کاسه کوزهها را سر روضهخوانها و هیئتیها شکست
منبع دیگر دریافت معارف فاطمی زیارات رسیده است که اولا در زیارت سایر اهل بیت(ع) جایگاه حضرت زهرا(س) مشخص میشود و زیاراتی که مخصوص خود حضرت زهرا(س) است در هر دو بخش کارگشا است. دیگری روایاتی است که برای خود و فضائل و جایگاه والای حضرت زهرا(س) آمده است. در رابطه با الگو پذیری حضرت زهرا(س) ما معتقدیم که به تعبیر امام(ره) حضرت صدیقه(س) برای زنان ما الگو هستند. اصلا خیزش فاطمیه برای این بود که یک دانشجو مشروطی در اصفهان در جریان دوم خرداد گفت که حضرت زهرا(س) نمی تواند الگو واقع شود، بعد مراجع ناراحت شدند و مراجعی مانند آیت الله العظمی تبریزی و آیت الله فاضل لنکرانی به میدان آمدند. متاسفانه در مراکز علمی و آموزشی ما در رابطه با آموزههای احصاء شده حضرت زهرا(س) کاری نشده است. مگر چند برگ به ایشان اختصاص دارد؟ یا در رسانهها چقدر به این مسئله پرداخته شده است؟ همه دعواها و کاسه کوزهها را نباید سر روضه خوانها، هیئتها و خطبا خالی کرد، آنها چند جا را میتوانند بگیرند؟ آنقدر ضعف و نقص داریم که رفع آنها فقط از عهده خطبا برنمیآید.
تبیین خطبه شقشقیه نهجالبلاغه یکی از ضرورت ها در ایام فاطمیه است
تبیین این روایت هم به شناخت معارف و هم به شناخت مصائب ایشان کمک میکند. به نظر میآید خطبه شقشقیه یکی از ضرورتها در ایام فاطمیه می تواند باشد که وجود مقدس حضرت ولیعصر(عج) در تشرف آیت الله مرعشی نجفی به خدمت ایشان، او را به حفظ و تدبر در دو خطبه سفارش کردند که یکی خطبه حضرت زینب کبری(س) در مجلس یزید بود و دیگری این خطبه بود. به هرحال خطبه شقشقیه فضای خوبی است و در نهج البلاغه آمده است و تبیین آن در ایام فاطمیه بسیار میتواند مفید باشد.
در مقوله وحدت نباید کار را دست عوام و غیر متخصصین بدهیم/ معنای تقیه مخفی کردن اصول نیست
یک بحث دیگر راجع به آنچه آقای بی آزار و علی پناه تقسیم بندی کردند است که قسمت سومی هم دارد و آن، این است که جمع تقیه و روشنگری چگونه ممکن است؟ اول این است که ما باید تعریف درستی از تقیه، وحدت و روشنگری داشته باشیم و بعد به آن ورود پیدا کنیم. به نظر من زیباترین و جامع ترین تعریف از وحدت را شهید مطهری بیان کرده است و فرموده اند که معنای وحدت این نیست که ما از اصلی از اصول یا از فرعی از فروع عقب نشینی کنیم و بگوییم مثلا چهارشنبه ناخن بگیریم درست است و یا آنها بگویند روزی دیگر.
بلکه معنای وحدت این است که بزرگانی از قوم تسنن و تشیع رو در رو و علمی سخن بگویند و نباید کار را دست عوام و غیر متخصصین بدهند. در همه حکومتها این بوده است که سلطان از بزرگان دعوت میکرد که حتی این منجر به تغییر مذهب میشده است و هیچ مانعی هم ندارد و این معنای وحدت است. البته ضرورت وحدت هم باید تبیین بشود. در جریان حضرت موسی و هارون نکته ظریفی وجود دارد و این است که مردم در طول 10 روز گوساله پرست شدند و وقتی حضرت موسی برگشت ریش و موی هارون را گرفت و گفت چه کار کردی و بعد جریانات رودر رویی که بین آنها پیش آمد، هارون استدلال میکند من را جلوی اینها خوار نکن. من دیدم که اگر بخواهم ورود پیدا کنم در میان اینها اختلاف میافتد.
بحث دیگر این است که تقیه جزو اصول و ضروریات است اما معنای تقیه چیست؟ زمانی معنای تقیه این بود که اگر اعتقاداتان را تابلو کنید خون شما مباح است اما الان با این شتابی که ما داریم و با این امکاناتی که امروز است تمام اعتقادات ما از شیعه و سنی بیرون آمده است، بنابراین چه چیز را میخواهیم تقیه کنیم. پس اینکه ما اصولمان را مخفی کنیم معنای آن تقیه نیست.
حجتالاسلام بی آزار: البته منظور من تقیه فقهی نبود بلکه من به منطقه و شرایط موجود اشاره کردم و گفتم چون دنیای ارتباطات است برخی از موضع گیریها ممکن است در بلاد دیگر تاثیر بگذارد.
امروز بخشی از جامعه ما به سبکی صنعتی شده و ماشینی زندگی میکند و دیگر آن قرائت نوستالژیک از سنت برای مشکلاتش پاسخ گو نیست. امروز کسی آنقدر وقت نمیگذارد نه به جهت فشار روز وقت ندارد که پای منبر بنشیند. یعنی نسل امروزی که درگیر زندگی ماشینی شده است این چالش را دارد که شش صبح فرزندش را مدرسه برساند و خودش سر کار برود و خسته برگردد. این به این معنا نیست که جایگاه منبر اثر گذار نیست بلکه بحث بر سر این است که برای کسی که در کلان شهرها زندگی میکند در برابر هجمههای ارتباطی نمیشود خیلی محکم و گسترده ایستاد و باید به روز و با استفاده از ابزار ارتباطی جدید این معارف را منتقل کرد. ما به همان شیوه سنتی نمیتوان در برابر این هجم بالای ابزار مدرن که از هر طرف اذهان مخاطب را تحت سلطه قرار میدهد، بایستیم. باید سرعت و قدرت بیشتری داشته باشیم. اینکه میگوییم حضرت صدیقه طاهره(س) باید الگو باشند چگونه میتواند برای انسان ماشینی شده امروز جا بیافتد. میان این هجم بالای جذابیتسازیها چطور میتواند برای نسل امروز جذاب معرفی شود؟ چگونه در رفتار و زندگی آنها این الگو سازی را باید انجام داد تا آن را بپذیرد؟
هنوز در حوزههای ما تعریف درستی از دینداری جامعه ارائه نشده است
حجتالاسلام بنیانیان: حرف ایشان حرف درستی است، همه عملکرد ما حرف همان فردی است که میگوید در عصر حاضر فلان هنرمند و بازیگر فیلمهای خارجی الگوی ما است. متاسفانه عملکرد ما این است اما تا میخواهی این انتقادات را بگویی زود پاسخ میدهند که این چه حرفی است و تو به اصل اسلام توهین میکنی. در عصری که صدا و سیما یک زنی که راننده کامیون است را به عنوان افتخار جامعه نشان میدهد و این پدیده را نقد نمیکند که وظیفه او این نبوده و چه شده که او به اینجا رسیده و اتفاقا او را با افتخار معرفی میکند و میگوید که 20 درصد راننده تاکسیها زن هستند، معلوم است که اوضاع ما خراب میشود. این همان الگوی «اوشینی» از زن است.
اتفاقا بیان اینها کار ما است اما هنوز تبیین نشده است. از آقای پناهیان در برنامه دیروز امروز و فردا پرسیدند که آیا مردم دین دارند؟گفت: بله چه کسی گفته است که دین ندارند؟ اتفاقا دین مردم خوب است. زمانی که دوباره از ایشان میپرسند چرا دین دارند پاسخ میدهند؟ شما ببینید نمازخانههای ما در دانشگاهها پر است. این در شرایطی است که در هیچ جای دین مصداق دینداری جامعه نمازخواندن مردم نیست، هنوز در حوزه های ما تعریفی از دینداری جامعه داده نشده است. یا اینکه در برنامه شبکه یک ساعت 10 که پرمخاطب ترین برنامه است آقای زائری میگوید: جامعه ای دیندار است که نظم داشته باشد. در صورتی که ما میدانیم همه اسلام قوانین مدنی نیست، قوانین مدنی میگوید نظافت نشانه ایمان در همه ادیان است و در دینهایی که ابراهیمی هم نیست، نظم وجود دارد. بنابراین قوانین مدنی تنها نشانه دینداری نیست. یعنی امروز روحانیتی که معرفی کننده دین در جامعه است یا نگرش آقای پناهیان یا آقای قرائتی را به مسائل دارد که میگوید ما وقتی موفق میشویم که همه را نمازخوان کنیم. کدام روحانی در تریبون اصلی جمهوری اسلامی است که بگوید دین همان رضای امام زمان(عج) از شما است؟
حجتالاسلام موسوی مطلق: خوب امام زمان(عج) چگونه از ما راضی میشود؟ آقای پناهیان و قرآئتی هم منظورشان این بوده که بخشی از رضایت امام زمان(عج) نمازخوان شدن جامعه است نه این که همه ملاک و شاخصه دینداری یک فرد یا جامعه، نماز خواندن باشد.
حجتالاسلام بنیانیان: بله، من هم قبول دارم بخشی از آن نماز است. اما همه آن نیست. آیا قیام امام حسین(ع) تنها برای نماز خوان کردن مردم آن زمان بود؟
حجتالاسلام موسوی مطلق: بله، برای اقامه نماز بوده است و اقامه با خواندن نماز فرق دارد.
خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) ولایت را به عنوان محور دین معرفی کردند
حجتالاسلام بنیانیان: من هم قبول دارم اما میبینیم هدف اقامه نماز بوده است. متاسفانه در دبستان، راهنمایی و دبیرستان و حتی در پیش دبستانی این مسائل بیان نمیشود. مثلا 21 حدیث به عنوان دین به دانشآموز میدهند که در رابطه با سلام کردن، نظم، مسواک و... است اما آیا دین شیعه تنها اینها است؟ آیا حضرت زهرا(س) در خطبه فدک که صحبت از دین میکنند صحبت از قوانین مدنی میکنند؟ این قوانین در همه جا چه در آمریکا و چه در کشورهای کمونیست مثل چین یا روسیه یکی است، احترام کردن، مسواک زدن، سلام دادن و ... همه جا است. پس افتخاری نیست که بخواهیم اینها را به عنوان دین برای فرزندانمان معرفی کنیم بلکه باید معارف ناب اسلامی را به آنها آموزش دهیم. تبیین دین و روایات اهل بیت(ع) در عنوان «هل الدین الا الحب و البغض» است. حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیه،ولایت را به عنوان محور دین معرفی کردند اما در هیچ یک از کتب درسی ما هیچ کدام از این مبانی به عنوان دین نیست.
امروز به دختر شیعه نگفتیم اگر میخواهد به حضرت زهرا(س) تأسی کند چه کاری باید انجام بدهد
حجتالاسلام علی پناه: یکی از کارهایی که ما در مورد بحث الگو برداری از اسوه حسنه حضرت زهرا(س) از آن غافل شدیم این است که نه در رابطه با حضرت زهرا(س) بلکه دیگر ذوات مقدسه هم همین است. بومی سازی نکردهایم. بازخورد این میشود که میگویند 1400 سال پیش آنها گندم آسیاب میکردند امروز به ما چه ربطی دارد؟ بنابراین ما برای دختر شیعه امروز نگفتیم که اگر امروز میخواهد به حضرت زهرا(س) تأسی کند چه کاری باید انجام بدهد.
تمام سرمایه مکتب تشیع از وجود بانوان مکرمه است
حجتالاسلام بی آزار:حضرت صدیقه زهرا(س) خودشان تعیبری دارند که میفرمایند: «بهترین حالت زن و والاترین جایگاهی که زن در تقرب به پروردگار دارد، این است که خداوند کارآمدی زن را بر تربیت نسل و فرزند قرار داده استم. ما نمی خواهیم بگوییم اسلام گفته است که زن به پستو برود. امروز آنهایی که با جریان فمنیسم همراه هستند میگویند که شما میگویید زن باید به بیغوله و پستو برود. چه ایرادی دارد که زن وارد جامعه بشود؟ اما این بحث زن سالاری، اتفاقاً دمار زنها را درآورده است. ماشینی و سخت شدند و زیر بار فشار کار روزمره، عواطف و هویتشان آسیبهای زیادی دیده است. به این راحتیها هم قابل ترمیم نیست.
این خیلی نکته مهمی است که بدانیم مکتب تشیع اساساً تمام سرمایه بودنش از بانوان مکرمه است که مطلع آن خدیجه کبری با آن ایثار و نثارش است و بعد در مقام علمدار و اجرا صدیقه طاهره(س) پرچمدار ولایت شده اند و بعد هم حضرت زینب کبری(س). یعنی در هنگام احداث، در کنار پیغمبر یک بانو حضور دارد. در صحنه اجتماع و کنار امیرالمومنین هم یک بانو حضور دارد و خط شکن است. ایشان زیر این پرچم هستند و یک بانو علمداری میکند. آن هم علامتی که مقداد و سلمان هم در شرایط اجتماعی زیر آن پرچم هستند. یعنی خانمی که در گوشه خانه خود ازیک نابینا رو میگیرد وقتی شرایط اجتماعی برای ضربه زدن به اصل دین و زدن اصول تغییر میکند. پا به میدان میگذارد. آقایان معتزلی می گویند بالای 70 خانه مهاجر و انصار را حضرت زهرا(س) شخصاً در زدند و با آنها رو در رو سخن گفتند و متذکر مسئله غدیر شدند.
ادامه دارد....
------------------------