روزى گروهى از سپاهيان اسلام براى ديدار آیت الله بهاء الدینی شرفياب شده بودند، ايشان خطاب به آن ها گفتند: من براى ملاقات با شما غسل كرده ام!.
عقیق: در آستانه سالروز رحلت عارف سالک مرحوم آیتالله العظمی سیدرضا بهاءالدینی بخشی از پندها و سجایای اخلاقی آن پیر سفر کرده را منتشر میکنیم. پندهاى عارفانه آيت الله بهاء الدينى خداوند در وجود افراد استعدادهايى خاص قرار داده كه بايد آنها را فهميد و به دست آورد. از جهاتى نيز آنان را محروم كرده است و بنده در جوانى با كسى ملاقات كردم كه از نظر درسى شايد بيست بار كتاب «سيوطى» را درس گرفته بود اما به قول خودش چيزى از آن درک نکرده بود. ولى همان شخص در معمارى آن چنان مهارت داشت و در دقت و سرعت عمل قوى بود كه قسمتى از ساختمان مدرسه فيضيه را جهت تعمیر بر عهده او قرار دادند و به خوبى توانست آن را مرمت کند. آیت الله بهاءالدینی در جای دیگر می گوید: اعتقاد به تقديرات الهى، زمينه هاى خيرى براى انسان ها فراهم مى كند. بسيارى از حوادث كه اطراف ما مى گذرد، موجب خير و صلاح است؛ هر چند در ظاهر تلخ و ناگوار باشد. نیّت كارها انجام مى شود و روزگار مى گذرد اما آنچه براى ما مى ماند نيّات ماست. انسان در گرو نيّات خويش است. مواظب باشيم نيت كار خلاف، حرف خلاف و انديشه خلاف نداشته باشيم. تهذیب نفس تا انسان مراحلى از سازندگى را طى نكرده نبايد در كارهاى اجتماعى وارد شود. بايد درس ها را با حوصله و دقت خواند؛ از محضر استاد استفاده برد؛ حركات استاد را ديد تا در نفس انسان تأثير كند. اگر از خود غفلت كنيم، عاقبت خوبى نخواهيم داشت. با تهذيب نفس، علم به بار مى نشيند؛ قدرت مفيد شده و خدمت ارزش مى يابد. فقر و تنگدستى اصلاح كننده طلبه می باشد؛ عزّت نفس و مناعت طبع امرى لازم و ضرورى براى اوست. تكامل در نتيجه فشار است. اگر پيشروى مى خواهيد بايد سختى بكشيد. از صفات پسندیدۀ ایشان، نذر كردن و قربانی گوسفند براى فقراء، خواندن حديث كساء به طور مداوم، پرداختِ صدقه و ختم صلوات می باشد. دعا برای شهریار روزى صحبت از شعر و شاعرى به ميان آمد. ایشان با جمله اى كوتاه اظهار داشتند: بنده اشعار زيادى درباره اهل بيت(ع) بويژه حضرت على(ع) شنيده ام ولى براى من هيچ شعرى همچون اشعار شهريار تبريزى، جذابيت نداشته است؛ به همين جهت او را دعا كردم. بعد از مدتی وی را در عالَم رؤیا دیدم که برزخ را از وى برداشته اند. تا خدا نخواهد! روزى در ملاقات با برخى علاقه مندان و ارادتمندان گفتند: حالم خيلى بد بود. اهل خانه هفتاد حمد برايم خواندند. وقتی ختم سوره حمد آنان تمام شد، حال ما نيز خوب شد ما بارها تجربه كرده ايم، غير از خدا از هيچ كس كارى ساخته نيست؛ صلاح فعلى بنده در بيمارى و خانه نشينى است؛ تاكنون چندين نفر را براى معالجه ما آورده اند اما در واقع ما را به زحمت انداخته و هيچ كارى از آنان ساخته نبود؛ از هيچ كس غير از خدا كارى ساخته نيست. احترام و ارادت به استادان خود گاهى از مرحوم بافقى و مجاهدت هاى كم نظير ايشان ياد كرده و نسبت به نيكي ها و مهرباني هاى وى با طلبه ها سخن مى گفتند. وقتی نام حاج شيخ عبدالكريم حائرى به ميان مى آمد، هاله اى از عظمت در كلام ايشان نسبت به آن عالم سخت كوش موج مى زد. از يكرنگى، صميميت، قداست، محبت، همدردى و احترام وى سخن گفته و ياد و خاطره وى را گرامى مى داشت. وقتی از آية الله سيد محمد تقى خوانسارى صحبت مى شد، اشاره اى به صدور اجازه اجتهاد خود در بیست و پنج سالگی از سوی آن عالم پارسا و فقيه اهل تقوا یاد می کردند. راز و نياز و شب زنده دارى عارف وارسته، حضرت آية الله بهاء الدينى از جمله شخصيت هاى معنوى است كه از نوجوانى به عبادت، روزه مستحبی و نماز شب علاقه مند بودند. چنین عبادتی، آثار و بركات فراوانى را برای ایشان به ارمغان آورد. ايشان در اين باره مى گوید: اولين بارى كه ارواح علماى بزرگ سراغ ما آمدند، هنگامى بود كه از شدت روزه فشار سختى را تحمل مى كردم، حتى افرادى چون امام خمينى توصيه به ترك روزه مى كردند اما آثار و بركات این اعمال بسيار بود و علاقه فراوانى به آنها نشان مى دادم. عشق و علاقۀ زیادی به تهجد و نماز شب در خود احساس مى كردم به طورى كه خواب شيرين در برابر آن بى ارزش بود. اين شور و عشق به حدّى بود كه گاهى خود به خود هنگام اقامه نماز بيدار مى شدم و در شب هايى كه خسته بودم، دست غيبى مرا بيدار مى كرد. به ياد دارم در سال 1356ش، بيمار بودم و در اثر كسالت ضعف شديدى پيدا كردم؛ به خاطر ضعف شدید، تصمیم گرفتم آن شب تهجد را تعطيل كنم؛ اما در سحر همان شب حاج آقا روح الله خمينى (ره ) را در خواب ديدم كه مى گويند: بلند شو و مشغول تهجد باش!. در آن شب به خاطر سخنان ايشان مشغول نماز شب شدم. مَحرم اسرار فقيه فرزانه آية الله بهاء الدينى از معدود مردانى است كه با هوشمندى بسيار، عقل را فروزان كرده، شعله هاى شهوت را فرو نشانيد و سخن موجودات را مَحرَم شد. روزى به دعوت يكى از اهالى روستا از اطراف قم، همراه با چند نفر از دوستان در اين ميهمانى حضور پیدا می کنند. وقتی ميزبان مى خواست، گوسفندى جلو پاى آقا ذبح كند، حيوان فرار كرده و به آقا پناه مى برد. ايشان از صاحب خانه تقاضا مى كند كه حيوان را نكُشد و او را آزاد بگذارد، اما وى به خاطر ميهمانان و غذايى كه مورد نياز بود، مجبور به ذبح حيوان مى شود. ظهر كه غذا آماده مى شود آقا چيزى از آن گوشت نخورده و در بازگشت گفتند: امروز به ما سخت گذشت؛ چرا كه آن حيوان از ما تقاضا كرد، نجاتش دهيم اما از دست ما كارى برنيامد!. تغییر دعا در قنوت سال هاى بسيارى در قنوت نماز، آيات نورانى قرآن كريم و دعاهاى معصومين(ع) را می خواندند تا اينكه نوع كلمات و عبارات ايشان تغيير يافت و در قنوت براى امام عصر(عج) دعا مى كردند. روزى در این مورد از ايشان سؤال شد و معظم له يك جمله گفتند: حضرت پيغام داده اند در قنوت به من دعا كنيد. آرامش نفس مرحوم آية الله بهاء الدينى در خاطره ای عنوان کردند: در ابتداى جوانى كه ازدواج كرده بودم، براى امور اقتصادى خود برنامه اى تنظيم كردم؛ ولى خداى تعالى همه برنامه هاى ما را به هم زد. اكنون خوشحال هستم كه آن برنامه ها به هم خورده و نتوانستم در كارهاى اقتصادى وارد شوم. از این که رزق و روزى خود را به عهده خداوند متعال گذاشتم راضی هستم و از فكر شغل دوم و توسعه زندگى بيرون آمدم. بسيار خوشحالم كه تنها و تنها به تحقيق جذب شدم و امور مادى نتوانست مرا به خود جذب كند؛ آن چه رزق ما بود، خدا رسانده است. مراد رزمندگان اسلام روزى گروهى از سپاهيان اسلام براى ديدار آیت الله بهاء الدینی شرفياب شده بودند، ايشان خطاب به آن ها گفتند: من براى ملاقات با شما غسل كرده ام!. علاقه باطنى ايشان به رزمندگان موجب گرديد كه در برهه اى از دوران جنگ كه فشار شديدى بر بسيجيان، سپاهيان و ارتش وجود داشت، عنوان کنند: امشب از فكر جبهه ها خوابم نبرد، چرا كه مى ديدم چه بر سر رزمندگان مى آيد!؛ و چندى بعد در اثر آن اندوه به بيمارى سختى مبتلا شدند. انديشه هاى آسمانى بنده در نوجوانى با نشاط فراوان، حدود شانزده ساعت كار علمى و فكرى داشتم و مجهولات و نقاط ابهام درس هايم را به اين طريق حل مى كردم. نشاط درس براى تحصيل انسان بسيار مفيد و ضرورى می باشد. انسانى كه با نشاط است، خوابش كم، اتلاف وقت او كم و صحبت هاى غير ضرورى اش كمتر بوده و تمام همت او درس و تحصيل است. پشتیبان ولایت فقیه بنده قبل از سال 42، درس خارج فقه داشتم يك سال هنگام شروع، احساس كردم ساعت درس بنده با درس آقا روح الله (خمينى) همزمان است به خاطر تقويت درس ايشان و احترام به آن بزرگوار، درس خود را تعطيل كردم. پس از پيروزى انقلاب - چون دادگاه هاى كشور طبق نظر امام عمل مى کردند - بنده درس خارج قضا را تعطيل كردم، مبادا نتيجه بحث ما مخالفت با نظرهاى ايشان تلقى شده و موجب اختلاف و يا تضعيف نظام گردد. اخلاص و سوز فراوانى كه حاج آقا روح الله داشت، براى بنده روشن بود كه ائمه(ع)، هميشه پشتيبان ایشان هستند. از همان زمان رهبرى را در وجود آقاى خامنه اى مى ديدم. چرا كه ايشان ذخيره الهى براى بعد از امام بوده است. بايد او را در اهدافش يارى كنيم. بعد از امام اگر بشود به كسى اعتماد كرد به اين سيد (آية الله خامنه اى ) است؛ ايشان از همه افراد به امام نزديكتر است؛ كسى كه ما به او اميد داريم، آقاى خامنه اى است؛ بايد به او كمك كرد كه تنها نباشد. بايد توجه داشت كه مخالفت با ولايت فقيه كار ساده اى نيست. هنگامى كه ميرزاى شيرازىِ بزرگ، مبارزه با دولت انگلستان را از طريق تحريم تنباكو آغاز كرد، يك روحانى با او مخالفت نمود. ميرزا با شنيدن مخالفت او وى را نفرين كرد. همان نفرين باعث شد كه نسل او از سِلك روحانيت محروم شوند. پسر جوانش جوانمرگ شد و حسرت داشتن فرزند عالِم به دل او ماند. آیت الله بهاءالدینی در بیست و هشتم تیرماه سال ۱۳۷۶ هجری شمسی در شهر قم درگذشت و در حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و در کنار قبر استادش شیخ عبدالکریم حائری یزدی به خاک سپرده شد. پی نوشت: گلشن ابرار جلد (2) منبع:حوزه 211008