عقیق: يكي
از سؤالات درباره واقعه عاشورا اين است كه چه شد امت اسلامي ابتدا به امام حسين
(ع) نامه نوشت و به ايشان محبت داشت، ولي در كربلا روي امام شمشير كشيد و با آنكه
زمان زيادي از عصر پيامبر (ص) نگذشته بود، رو در روي نوه بزرگوارش ايستاد و او را
به شهادت رساند؟
با روشن شدن دو مطلب زير هم پاسخ اشكال به خوبي روشن
خواهد شد و هم يك برگ از دفتر عاشورا را خواهيم خواند:
۱.
كساني كه به امام حسين نامه نوشتند چه كساني بودند؟
۲.
علت خيانت كوفيان (همان كساني كه نامه نوشتند) چه بود؟
مركز مطالعات و پاسخگويي به شبهات حوزه علميه قم اينگونه
پاسخ ميگويد:
* جواب قسمت اول
با مطالعه و بررسي اجمالي اسامي و امضاهايي كه در ذيل
برخي از نامهها به جا مانده و به دست رسيده و با توجه به قرائن ميتوان به اين
نتيجه رسيد كه نامهنگاران از يك طيف خاص نبوده و گروههاي مختلف با گرايشهاي
بسيار متفاوت را در بر ميگرفته است، با توجه به اين ميتوان افرادي را كه به امام
نامه نوشتند را به طوايف زير تقسيم كرد:
الف) شيعيان خالص همانند هاني بن عروه، حبيب بن مظاهر و
مسلم بن عوسجه، از آنجا كه حكومت را حق خاندان اهل بيت ميدانستند و امويان را
غاصب و ظالم ميدانستند و همواره بر پيمان خود با امام پايدار مانده و در عاشورا و
يا قبل از آن در كوفه به شهادت رسيدند، البته بايد گفت كه تعداد اين افراد واقعاً
در اقليت بوده و خيلي كم بودند.
ب) عده فراواني از مردم كوفه ـ به ويژه ميانسالان و كهنسالان
ـ كه حكومت عدل علوي را در كوفه در زمان امام علي (ع) به ياد داشتند و دوران بيست
ساله ظلم و جور امويان را تجربه ميكردند، براي رهايي از اين ظلم به امام نامه
نوشتند تا اينكه بتوانند از حكومت بنياميه رهايي يابند.
ج) عدهاي هم براي احياء مركزيت كوفه به عنوان پايتخت
اسلامي در مقابل شام كه در آن زمان رقابت سختي بين اين دو مكان وجود داشت، به سراغ
مناسبترين فرد كه هم حكومت امويان را قبول نداشت و هم شرايط لازم براي ايجاد يك
حكومت در مقابله با امويان و بر هم زدن مركزيت شام را داشت يعني امام حسين رفته و
به او نامهها نوشتند.
د) بزرگان قبايل همانند شبث بن ربعي، حجّار بن ابجر و...
كه عمدتاً به فكر حفظ قدرت و رياست خود بودند و با ديدن اقبال گسترده مردم به امام
حسين (ع) حكومت امويان را در خطر ديدند و به پندار خود از اينكه ميتوانند با
حمايت از امام حسين (ع) به خاطر اينكه
پيروزي آن حضرت را قطعي ميدانستند ميتوانند همچنان در مقام و رياست خود بمانند،
به امام نامه نوشتند.
خ) توده مردم كه همواره به دنبال منافع دنيا بودند و از
شور و هيجان نامهنويسان [۱] به شوق آمده و تنور اين جريان را با
نوشتن نامههاي فراوان به امام مشتعلتر ساختند.
* جواب قسمت دوم
اما در مورد اينكه چرا عده بسياري از مردم كوفه كه به
امام نامه نوشته بودند، از حمايت امام (ع) سرباز زدند، ميتوان به اين دليل مهم
اشاره كرد:
با ورود ابن زياد به كوفه و آگاهي او از محبوبيت امام
نزد كوفيان با امتحانهايي كه كرد، به روشني فهميد كه بايد سياستهاي عاجلانه و
مؤثرتري را براي سركوب نهضت در پيش گيرد كه عمدتاً ميتوان آنها را در بخشهاي
زير دسته بندي كرد:
۱. سياستهاي رواني
ابن زياد در اولين سخنراني خود، خود را براي فرمانبران و
مطيعان، پدري مهربان معرفي كرد و نسبت به نافرمانان شمشير و تازيانهاش را به رخ
كشيد و آنها را به سپاه عظيمي كه از شام به كوفه در حركت است تهديد كرد كه عاصيان
و نافرمانان را به كام مرگ خواهند رسانيد.
۲. سياستهاي اجتماعي
«از آنجا كه انسجام و نظام قبيلگي هنوز پايداري خود را
داشت و اشراف و روساي قبايل كه مهمترين دليل از نامهنگاريشان با امام و بيعتشان
با مسلم بن عقيل به عنوان نماينده آن حضرت در كوفه، حفظ قدرت و رياستشان بود» [۲] با ورود ابن زياد و مواجه
شدن با تهديدهاي او منفعت خود را در خطر ديده و منفعت خود را در حمايت از ابن زياد
و انكار بيعت با نماينده امام ديدند و فوراً طبق آن عمل كردند و ابن زياد با دادن
رشوههاي كلان و تطميع آنها توانست، آنها را به دور خود جمع كنند.
۳. سياستهاي اقتصادي
«منبع مالي مردم كوفه در آن زمان دريافت عطايا و جيره از
سوي حكومت بود و زندگي آنها را از اين طريق ميگذراندند، به همين دليل وابستگي
شديدي به اين منبع مالي داشتند، ابن زياد هم از اين فرصت به خوبي استفاده كرد و با
تهديد به قطع كردن اين جيرهها و عطايا و تشويق مردم به رويگرداني از امام و مسلم
بن عقيل آنها را به افزايش عطايا و جيره وعده داد و به كمك اين فرصت توانست توده
عظيمي از مردم را دور خود جمع كند و مردم را از كنار مسلم بن عقيل پراكنده سازد».
[۳]
امام حسين (ع) در روز عاشورا به اين مطلب اشاره ميكند و
ميفرمايد: همه شما عليه من عصيان ميورزيد و سخنان مرا گوش نميدهيد (علت آن اين
است كه) عطاهاي شما از مال حرام فراهم (آمده) و شكمهايتان از حرام انباشته شده
است و اين باعث مهر خوردن بر دلهايتان گشته است». [۴]
۴. سياست نظامي
سياست نظامي و كنترل افراد و ورود و خروج آنها و
جلوگيري از پيوستن شيعيان به كاروان امام حسين (ع).
* نتيجه گيري:
با توجه به دو مطلب ذكر شده، به خوبي فهميده ميشود كه
تعداد كثيري از مردم كه به امام نامه نوشتند، شيعيان خالص آن حضرت نبودند و
اكثرشان به دلايل مادي و دنيوي به حمايت از آن حضرت برخاسته بودند، چون اصولاً
افرادي بودند كه باد به هر سمتي ميوزيد، به آن سمت ميرفتند، اينان به مجردي كه
دنيا و منفعتشان كه در اثر سياستهايي كه ابن زياد در كوفه اعمال كرد، در خطر ديدند
به همين دليل دست از ياري امام برداشته و عده زيادي از آنها بيشرمانه نامهنگاري
خود را منكر شدند.
بنابراين فقط تعداد خيلي اندكي از نامهنويسان شيعيان
خالص امام بودند كه البته به عهدشان وفا كرده و در ركاب آن حضرت باقي ماندند،
نتيجه اينكه اين اشكال باطل بوده و اين طور نيست كه امام توسط محبان خود به شهادت
رسيده باشند، آري! هميشه سست عنصراني در همه فرقهها و مذاهب وجود دارند كه به
فرمايش امام حسين (ع) بنده دنيا هستند و در پيشامد گرفتاريها دست از دين و مذهب
خود برميدارند.
پينوشتها:
[۱].
اقتباس از كتابهاي پرسش و پاسخ، گروه مولفان، انتشارات
دانشگاه، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۳، ص ۴۸ ـ ۵۷.
[۲].
كتاب وقعه الطف، ص ۱۰۹.
[۳].
الحياة الاجتماعيه و الاقتصاديه في الكوفه، ص ۲۱۹.
[۴].
مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص ۸.
منبع:فارس
211008