21 مهر 1400 7 (ربیع الاول 1443 - 29 : 05
کد خبر : ۲۲۶۲
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۹۱ - ۱۶:۰۰
آیت الله وحید خراسانی
علامه مجلسی این قضیه را نقل می کند. می گوید از بعضی از بزرگان: ما مجاور مشهد امام هشتم بودیم . روز عاشورا جمعی از ما جمع شدند. یک نفر شروع کرد به مقتل خواندن. رسید به این روایت رسید به این روایت که روایت سندش صحیح است . این روایت را خواند در آن مقتل که اگر چشمی بر سید الشهداء به قدر بال مگسی تر بشود، تمام گناهانش آمرزیده می شود اگر چه به اندازه خاشاک کف دریاها باشد.

شیخ الطائفه رئیس الفرقه شیخ طوسی هزار سال قبل در کتابش نوشته، زیارتی که برای اصحاب سید الشهداء وارد شده است عقل هر حکیمی را مبهوت می کند. یک جمله اش این است، مضمونش را ما می گوییم: ملائکه عرش پای بند مقبره اصحاب سیدالشهدا شدند آنچنان که "الی یوم التلاق" دوری از مشهد اصحاب حسین را تحمل نمی کنند. اگر اصحابش این است، آن جوانی که اشبه الناس خَلقا وخُلقا ومنطقا به رسول الله بود، او کجاست؟!!!

این روایت صحیح السند است. سندش غوغاست برای فقیه. مشتمل بر دو نفر از اصحاب اجماع و در نهایت صحت، آن وقت متن این است: «عن ابی جعفر (ع) قال: کان علي بن الحسین یقول أیّما مؤمن(هر مؤمنی) دمعت عیناه لقتل الحسین دمعة حتی تسیل علی خده...» یک اشک یک اشک بر او ، چه کسی؟! چه کسی؟! یک قطره اشک اگر جاری بشود و بر گونه ای سرازیر بشود، بوأه الله ، خود خدا، نه جبرئیل، نه میکائیل، خدا او را منزل می دهد، کجا؟ «في الجنة غرفا یسکنها أحقابا» یک قطره اشک بر شهادت او از چشم یک مؤمن اگر جاری شود، اجرش این است. این چه مقامی است؟؟!!

علامه مجلسی این قضیه را نقل می کند. می گوید از بعضی از بزرگان: ما مجاور مشهد امام هشتم بودیم . روز عاشورا جمعی از ما جمع شدند. یک نفر شروع کرد به مقتل خواندن. رسید به این روایت رسید به این روایت که روایت سندش صحیح است .
این روایت را خواند در آن مقتل که اگر چشمی بر سید الشهداء به قدر بال مگسی تر بشود، تمام گناهانش آمرزیده می شود اگر چه به اندازه خاشاک کف دریاها باشد. یکی از حضار که ادعای علم می کرد، سر بر آورد، انکار کرد این حدیث را. گفت: این روایت با عقل جمع نمی شود.
اهل مجلس که از علما بودند، با او مذاکره کردند، قانع نشد. بعد مجلس به هم خورد. بعد که مجلس به هم خورد، همان منکر شب رفت در خانه اش، خوابش برد، بعد که خواب رفت، دید محشر به پاست، همان غوغایی که در آیات و در روایات است. در نهایت عطش گرفتار شد، بعد نگاه کرد دید حوضی است که نه اولش پیداست و نه آخرش. متوجه شد که این حوض، حوض کوثر است.

از عطش پناه برد به حوض، دید سه نفر ایستاده اند: هر سه سیاه پوش، دو تا مرد، یک زن. پرسید اینها کیانند؟ به او گفتند: آن یکی پیغمبر خاتم است ، آن سیاه پوش دوم امیرالمؤمنین است، آن زن سیاه پوش فاطمه زهراست. پرسید: چرا سیاه پوش اند؟ ؛این جور حجت تمام می شود؛ پرسید : چرا اینها سیاه پوشند؟ گفتند: مگر خبر نداری عاشورای حسین است. آمد خودش را رساند، درخواست کرد از بی بی عالم که یک جرعه از این آب به من بده. حضرت زهرا به او نگاهی کرد، فرمود: تو همانی که منکر اجر گریه کنندگان بر مصیبت جگر گوشه منی؟ مجلسی فرمود: این مرد از خواب سراسیمه بیدار شد، دوان دوان آمد، آن جمع را پیدا کرد، گفت استغفار کنید، خدا مرا بیامرزد.
یا اباعبدالله تو چه کردی؟ چه کردی؟ امام هشتم بیانش این است: «إن یوم الحسین أقرح جفوننا.» یک وقت کسی گریه می کند اما چشم، سرخ می شود ولی چشم امام هشتم مجروح است. چرا ؟ چون گفتنی نیست؛ نمی شود بیان کرد مصیبت را.
 
 
 
 
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله وحید خراسانی
 
کدخبرنگار:۲۱۲۱۱۳
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: