20 شهريور 1401 15 صفر 1444 - 42 : 19
کد خبر : ۱۶۵۱۲
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۳۹۲ - ۱۹:۵۷
هیچ دوایى نیست مگر اینكه خود سرچشمه بیمارى دیگرى است. اما این داروى شفابخش هیچگونه اثر نامطلوب روى جان و فكر و روح آدمى ندارد، بلكه برعكس تمامى آن خیر و بركت است.
عقیق:و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمۆمنین و لا یزید الظالمین الاخسارا

این آیه شریفه، هشتاد و دومین آیه سوره مباركه اسرا مى‏باشد. در این سوره، خداوند چندین بار راجع به قرآن كریم سخن به میان آورده است. به عنوان مثال، در آیه 9 این سوره، قرآن كریم را با این اوصاف به مردم معرفى مى‏كند كه همانا این قرآن، خلق را به راست‌ترین و استوارترین طریقه هدایت مى‏كند و اهل ایمان را كه نیكوكار باشند به اجر و ثواب عظیم بشارت مى‏دهد. در آیات 82 الى 100 این سوره خداوند براى بار دوم در این سوره، قرآن كریم را معجزه و آیت پیامبر اكرم‏«صلى الله علیه وآله‏» معرفى مى‏كند و همچنین رحمت و بركتش مى‏خواند. علاوه بر این، خداوند گفتار كسانى را كه معجزه‏هاى دیگر از رسول خدا مى‏خواهند بیان مى‏كند پاسخ این افراد را مى‏دهد.

معناى آیه

همانگونه كه مى‏دانیم كلمه مِن داراى معانى مختلفى است; گاهى براى بیان تبعیض مى‏آید و گاهى بیانیه است. علامه طباطبایى كلمه من را در این آیه بیانیه دانسته‏اند زیرا شفاء و رحمت مخصوص قسمتى از قرآن نیست‏ بلكه اثر قطعى همه آیات قرآن است. بنابراین اگر این كلمه بیانیه باشد معناى آیه به این صورت خواهد شد: ما نازل مى‏كنیم آنچه را كه شفاء و رحمت است و آن قرآن است و... اما بعضى از مفسران این را احتمال داده‏اند كه من در آیه به همان معناى تبعیض است و اشاره به نزول تدریجى قرآن مى‏باشد (بخصوص اینكه جمله ننزل فعل مضارع است) در این صورت معناى آیه چنین خواهد شد:

ما قرآن را نازل مى‏كنیم و هر بخشى از آن كه نازل مى‏شود به تنهایى مایه شفاء و رحمت است و...

قرآن شفاء است

در آیه بالا، خداوند قرآن كریم را شفاء نامیده است و اگر خداوند قرآن كریم را شفاء نامیده با در نظر داشتن اینكه شفاء باید حتما مسبوق به ‏مرضى باشد خود دلالت مى‏كند كه دلهاى بشر احوال و كیفیاتى دارد كه اگر قرآن را با آن احوال مقایسه كنیم، خواهیم دید كه همان نسبتى را دارد كه یك داروى معالج ‏با مرض دارد. و درمان همه ناخوشی های روحی و بداخلاقی‌های ناشی از بی‌ایمانی است.

هیچ دوایى نیست مگر اینكه خود سرچشمه بیمارى دیگرى است. اما این داروى شفابخش هیچگونه اثر نامطلوب روى جان و فكر و روح آدمى ندارد، بلكه برعكس تمامى آن خیر و بركت است.

پس انسان همانطور كه سلامتى و ناسلامتى جسمى دارد یك سلامتى و ناسلامتى روحى هم دارد، و همانطور كه اختلال در نظام جسمى او باعث مى‏شود كه دچار مرضهایى جسمى شود همچنین اختلال در نظام روحى او باعث مى‏شود به مرضهاى روحى مبتلا شود، و همانطور كه براى مرضهاى جسمیش دوایى است، براى مرضهاى روحى نیز درمانى دارد.

اما چرا خداوند قرآن را شفاى دل مۆمنین نامیده است؟ قرآن كریم با حجت‏هاى قاطع و براهین ساطع خود، انواع شك و تردیدها و شبهاتى را كه در راه عقاید حق و معارف حقیقیه مى‏شود از بین برده با مواعظ شافى خود و داستانهاى آموزنده و عبرت‏انگیز، مثلهاى دلنشین، وعده و وعید، انزار و تبشیرش و احكام و شرایعش با تمامى آفات و عاهات دلها مبارزه كرده همه را ریشه‏كن مى‏سازد، بدین جهت ‏خداوند قرآن را شفاى دل مۆمنان نامیده است. مسعدة بن صدقة از امام جعفر صادق ‏«علیه السلام‏» نقل مى‏كند كه و انما الشفاء فى علم القرآن.

قرآن رحمت ‏براى مۆمنان است

چرا خداوند بعد از اینكه قرآن را شفاء براى مۆمنان معرفى مى‏كند آن را رحمت نیز مى‏خواند البته باید در نظر داشت كه رحمت افاضه‏اى است كه به وسیله آن كمبودها جبران گشته حوایج‏ برآورده مى‏شود - دلیلش این است كه قرآن دل آدمى را به نور علم و یقین روشن مى‏سازد و تاریكی‌هاى جهل و شك را از آن دور مى‏كند و آن را به زیور ملكات فاضله و حالات شریفه مى‏آراید و این گونه زیورها را جایگزین پلیدی‌ها و صورت‏هاى زشت و صفات نكوهیده مى‏سازد. استاد مكارم شیرازى در توضیح این مطلب مى‏نویسد: شفاء اشاره به پاكسازى، و رحمت اشاره به نوسازى است و یا به تعبیر فلاسفه و عرفا، اولى به مقام تخلیه اشاره مى‏كند و دومى به مقام تحلیه. قرآن براى مردم و اهل قرآن رحمت است و شكى در آن نیست و اهل قرآن كریم، ائمه هدى علیهم السلام هستند كه خداوند مى‏فرمایند: ثم اورثنا الكتاب الذین اصطفینا من عبادنا. (32/فاطر) قرآن براى كسانى رحمت است كه به فرایض آن عمل مى‏كنند و آنچه را كه در قرآن حلال است ‏حلال، و آنچه را كه حرام است، حرام مى‏دانند. پس اینان مۆمنان هستند كه وارد بهشت مى‏شوند و عذاب نمى‏شوند، بلكه از عذاب نجات مى‏یابند.  همچنین در قرآن، شفا از افراط و تفریط در تفكرات و شعور انسان است.

قرآن رحمت است ‏براى كسى كه طلب رحمت مى‏كند و رحمت را براى خویش مى‏خواهد. قرآن شفاء از كفر، شرك، جهل، فساد و هر رذیلتى است البته براى كسى كه بخواهد براى خداوند تعالى خالص شود.

پس این قرآن، عقل را از راههاى غیر حقیقى حفظ مى‏كند، انسان را در راههایى كه مثمر ثمر باشد، آزاد مى‏گذارد، او را از استفاده كردن نیرو و توانش در جاهایى كه فایده ندارد، باز مى‏دارد، به او برنامه سالم دقیق مى‏دهد، فعالیت انسان را نتیجه‏دار مى‏كند و او را از راههاى غیر حقیقى باز مى‏دارد. قرآن رحمت است ‏براى كسى كه طلب رحمت مى‏كند و رحمت را براى خویش مى‏خواهد. قرآن شفاء از كفر، شرك، جهل، فساد و هر رذیلتى است البته براى كسى كه بخواهد براى خداوند تعالى خالص شود. قرآن كریم از آن جهت كه شفاء است، اول صفحه دل را انواع مرضها و انحرافات پاك مى‏كند و زمینه را براى جاى دادن فضایل آماده مى‏سازد; از آن جهت كه رحمت است صحت و استقامت اصلى و فطرى دل را به او باز مى‏گرداند; از آن جهت كه شفاء است محل دل را از موانعى كه ضد سعادت است پاك كرده آماده پذیرش سعادت مى‏سازد; از آن جهت كه رحمت است هیبت‏سعادت به او داده نعمت استقامت و یقین را در آن جایگزین مى‏كند. بنابراین قرآن كریم هم شفاء است‏براى دلها و هم رحمت; همچنانكه هدایت و رحمت‏براى نفوس در معرض ضلالت است زیرا متفرع شدن رحمت‏بر شفاء در جمله ماهو شفاء و رحمة  نظیر آیه هدى و رحمة لقوم یۆمنون و جمله و مغفرة و رحمة مى‏باشد.

قرآن براى ستمگران افزونى خسارت است

كلمه خسار به معناى ضرر دادن از اصل سرمایه است، كفار مانند همه افراد یك سرمایه اصلى داشتند و آن دین فطریشان بود كه هر دل ساده و سالمى به آن ملهم است، ولى ایشان به خاطر كفرى كه به خدا و آیات او ورزیدند از این سرمایه اصلى كاستند و چون به قرآن كفر ورزیدند و بدون منطق و دلیل بلكه به ستم از آن اعراض نمودند، همین قرآن خسران ایشان را دو چندان نموده نقصى روى نقص قبلیشان اضافه كرد. البته این در صورتى است كه از آن فطرت اصلى چیزى در دلهایشان مانده باشد و گرنه هیچ اثرى در آنها نخواهد داشت و لذا به جاى اینكه بفرماید: یزید الظالمین خسارا كه به معنى در ستمگران خسران را زیادتر مى‏كند فرمود: ولا یزیدالظالمین الاخسارا كه به معنى در ظالمان اثرى جز خسران ندارد یعنى در آن كسانى كه از فطرت اصلیشان چیزى نمانده هیچ اثر ندارد و در آن كسانى كه هنوز از موهبت فطریشان مختصرى مانده این اثر را دارد كه كمترش مى‏كند. این خسران و نقصان نیز از جهت تكذیب و كفر آنها به قرآن كریم است و همچنین خداوند مى‏فرماید: فزادتهم رجسا الى رجسهم. (125/توبه) در این قسمت زیاد شدن خسران كفار را خداوند مجازاً به خود قرآن نسبت داده زیرا خسران ایشان در حقیقت اثر كفر خود آنان و سوء اختیارشان و شقاوت نفوسشان است. در حدیثى كه منسوب به امام محمد باقر «علیه السلام‏» است مى‏خوانیم كه حضرت مى‏فرمایند: جبرئیل بر پیامبر اكرم‏«صلى الله علیه وآله‏» نازل شد و فرمود: و لا یزید الظالمین آل محمد حقهم الاخسارا.

قرآن دارویى بدون عوارض جانبى

با این اوصاف كه خداوند قرآن كریم را شفاء و رحمت ‏براى مۆمنان خوانده در واقع آن را به عنوان یك دارو براى امراض جسمى و روحى معرفى كرده است. همانطور كه مى‏دانیم داروى دردهاى جسمانى غالباً اثرهاى نامطلوبى روى ارگانهاى بدن مى‏ گذارند تا آنجا كه در حدیث معروفى آمده: هیچ دوایى نیست مگر اینكه خود سرچشمه بیمارى دیگرى است. اما این داروى شفابخش هیچگونه اثر نامطلوب روى جان و فكر و روح آدمى ندارد، بلكه برعكس تمامى آن خیر و بركت است. در یكى از عبارات نهج البلاغه مى‏ خوانیم: شفاء لا تخشى اسقامه یعنى اینكه قرآن داروى شفابخشى است كه هیچ بیمارى از آن بر نمى‏خیزد. كوتاه سخن این كه قرآن مۆمنان را صحت و استقامت مى ‏افزاید و سعادتى بر سعادت و استقامتى بر استقامتشان اضافه مى‏ كند و اگر در كافران هم چیزى زیاد كند آن چیز عبارت از نقص و خسران خواهد بود.


منبع:تبیان

211008

 

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: