عقیق:مدتی است که با تغییر مدیریت در شبکه سوم سیما، و سکانداری یک تیم جوان و باانگیزه برای ایجاد تغییرات محتوایی و کیفی در این شبکه، در حوزههای مختلف شاهد سنخ جدیدی از برنامههای جدیدی هستیم که ظاهراً قرار است دغدغههای نسلهای متأخر از جمعیت جوان کشور را در پوشش داشته باشد. احتمالاً در ذهنیت مدیران جوان کنونی شبکه 3، این تز کانونی جای دارد که با تنوّعبخشی به محتوا و فرم برنامهها و از آن مهمتر، بهرسمیت شناختن صداهای متکثر در جمعیت جوان کشور، مرجعیت رسانهای صدا و سیما را به جایگاه دستکم یک دهه پیش خود بازگردانند و تا حدی نیاز جدی مخاطبان به دیدن و شنیدن محتوای بعضاً ملتهب را، که در حال حاضر در برخی از طیفهای جمعیتی با شبکههای برونمرزی با پول و حمایت بیگانگان فعالیت میکنند، پوشش مییابد، درون کشور پاسخ دهند.
برنامههای «گفتگومحور» که متکی به حضور مهمانانی از طیفهای فکری مختلف برای بحث درباره جوانب یک موضوع مبتلابه تاریخی یا روز جامعه است، دهههاست که در رسانههای معروف و قدیمی بینالمللی دنبال میشود و همواره هم مخاطب خاص خود را دارد، در کشور ما هم چند سالی است که این سبک برنامهها در دستور کار قرار گرفته است. شبکه 3 هم مدتی است کنار پرداختن به بحث کانونی «سرگرمیسازی»، این نوع تاکشوها را در کنداکتور پخش قرار داده است که نمونه متأخر آن برنامهای با عنوان «استوا» است. استوا ظاهراً قرار است با محور قرار دادن موضوعات و مباحثی که به هر دلیل به دغدغه نسل جوان، و بهطور خاص متولدین اواخر دهه 60 و کل دهه 70، تبدیل شده، بهنوعی سهمی در مرجعیت رسانهای در حوزه مباحثات و مجادلات کلامی بر سر موضوعات حاد و ملتهب و مبتلابه جامعه پیدا کند. بیتردید، نفس این اقدام در شبکه 3، قابل تأیید و حتی قابل تحسین است، لیکن نوع ورود به این سنخ مباحثات، مستلزم ظرایف و دقایق و جزییات فنی و محتوایی است که حتماً باید در تداوم این نوع برنامهها از سوی مدیران لحاظ گردد.
در یکی از قسمتهای این برنامه در اوایل آبانماه، مقارن با تاریخی که چند سالی است بهعنوان تاریخ تولد کوروش، پادشاه هخامنشی، مورد توجه قرار گرفته و از سوی اقشاری از جمعیت کشور، بهویژه نسلهای جوان، به آن توجه خاصی میشود، «استوا» به همین موضوع، یعنی شخصیت تاریخی کوروش و جایگاه واقعی او در تمدن ایرانی پرداخت. در این برنامه که با عنوان «کوروش و سلسله هخامنشیان؛ اسطوره یا اغراق تاریخی؟» روی آنتن رفت، 3 مهمان حضور داشتند که اینگونه معرفی شدند: امیرشهاب شاهمیری (نویسنده و پژوهشگر تاریخ)، احمد نادری (از مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران) و علیمحمد طرفداری (عضو هیئت علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی).
همانگونه که از عنوان برنامه پیداست، موضوع با توجه به موضوعیت تاریخی و گرایشهایی که در کف جامعه له یا علیه آن شکل گرفته، انتخاب هوشمندانهای بود و بهحق، جای پرداختن به آن در یک شبکه که به «شبکه جوان» معروف شده، وجود داشت. اما عطف به همان مسئلهای که در سطور بالا به آن اشاره شد، طرح مباحث اینچنینی در صداوسیما، که قطعاً مخاطب خاص خود را پیدا میکند، مستلزم ظرایف و دقایقی است که مهمترین آنها، پرهیز از «عوامزدگی» یا قرار گرفتن در «جوّ» غالب بر موضوع در کف جامعه است. مسئلهای تاریخی که پیوندهایی با هویت و ذهنیت ملی یک کشور دارد، آن هم از رسانه رسمی آن کشور، بیش و پیش از هر چیز، باید «کارشناسانه» و «تخصصی» باشد و البته در این برنامه خاص، تا حدی این مسئله دچار نقص جدی است.
بهطور خاص، شخصیتی که بهعنوان مدافع تصویر تبلیغشده درباره کوروش، شاه هخامنشی، به برنامه دعوت شد، یعنی امیرشهاب شاهمیری، بهعنوان «نویسنده و پژوهشگر تاریخ» معرفی شده است و در همین نقطه، بحث جدی وجود دارد. عنوان «پژوهشگر تاریخ»، یک عنوان تخصصی و آکادمیک است و به کسی قابل نسبت دادن است که علاوه بر تحصیلات مرتبط، سالها در حوزههای مختلف تاریخ به مطالعه جدی و علمی (نه تفننی) متون و اسناد تاریخی پرداخته باشد و دارای تألیف و ترجمه با معیارهای استاندارد در این زمینه باشد. این معیارها دقیقاً چیزی است که جناب شاهمیری از آن بیبهره است.
امیرشهاب شاهمیری
او در برنامهای در «رادیو گفتگو»، بهعنوان عضو «انجمن ارتباط صنعت و دانشگاه» معرفی شده است.(1) طبق آنچه شاهمیری از سوابق تحصیلی خود در وبگاه شخصی نوشته، او در هیچ یک از مقاطع تحصیلی، در رشته تاریخ تحصیل نکرده است، بلکه بخش اصلی تحصیل او در رشته فنی (کامپیوتر) و در دوره ارشد و دکتری، مدیریت فرهنگی و آموزشی، بوده است.(2)
منبع:تسنیم