نقلهای تاریخی در اینباره وجود دارد؛ جمله:
1. نامگذاری توسط قبطیان و فرعونیان
از مقاتل بن سلیمان روایت شده است که گفت: خدای تبارک و تعالى زمانى که موسى در شکم مادر بود سیصد و شصت برکت به او عنایت فرمود، پس فرعون او را که در صندوقى چوبى بود از بین آب و درخت برداشت و به همین خاطر به او موسى گفتند چه آنکه لفظ «مو» به لغت قبط[1] به معناى آب بوده و «سى» درخت میباشد و چون او را از بین آب و درخت یافتند وى را به نام موسى خواندند.[2] این روایت ناظر به آن است که قبطیان و فرعونیان نام او را موسی نهادند.
کتاب مقدس یهودیان نیز همین قول را بیان داشته است: «... دختر فرعون کودک را به فرزندی قبول کرد و او را موسی (یعنی از آب گرفته شده) نامید»[3]
2. نامگذاری توسط خداوند
در روایتی چنین نقل شده است: «هر وقت بچهاى در بنى اسرائیل متولد میشد او را عمران مینامیدند و چون خدا فرزندى به آن عمران میداد او را موسى مینامیدند و منظورشان از این عمل قیام موساى موعود بود، ولى حضرت موسى(ع) ظهور نکرد تا هفتاد نفر از آن دروغگویان خروج کردند و روایت شده که پنجاه نفر از بنى اسرائیل به دروغ ادّعا کردند که موساى موعودند».[4] از این روایت نیز استفاده میشود که این نام توسط خود خداوند برای حضرت موسی(ع) انتخاب شده است.
شاید روایات دیگری نیز در این زمینه وجود داشته باشد اما با جستوجویی که در منابع روایی موجود انجام گرفت به آن دست نیافتیم.
پی نوشت:
[1]. کلمه «قبط» به کسر قاف و سکون باء؛ طائفهاى از مردم بومى مصر بودند که به آنها قوم فرعون قبطى نیز میگفتند.
[2]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 56، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش.
[3]. خروج، 2: 10
[4]. مسعودى، على بن حسین، إثبات الوصیة، ص 50، نشر انصاریان، قم، چاپ سوم، 1426ق.