۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۴ : ۲۱
امام صادق علیه السلام فرموده است: هر که این سوره را در هر ماه یک بار قرائت کند، در روز قیامت از جمله کسانی است که هیچ خوف و ترسی و هیچ حزن و اندوهی ندارد و هر کس در روزهای جمعه این سوره را بخواند، در زمره کسانی است که خداوند از آنها حسابرسی نمیکند، بدانید در آن آیات محکمی است؛ پس آن را فرو نگذارید، زیرا آنها در روز قیامت به سود قاریان خود شهادت میدهند. در روایتی دیگر از ایشان رسیده است: «قرائت کننده سوره اعراف در روز قیامت از کسانی است که ایمن هستند»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ ﴿۸۰﴾
و
لوط را [فرستادیم]هنگامى که به قوم خود گفت: آیا آن کار زشت [ى]را مرتکب
مى شوید که هیچ کس از جهانیان در آن بر شما پیشى نگرفته است (۸۰)
إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ﴿۸۱﴾
شما از روى شهوت به جاى زنان با مردان درمى آمیزید آرى شما گروهى تجاوزکارید (۸۱)
وَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ ﴿۸۲﴾
ولى پاسخ قومش جز این نبود که گفتند آنان را از شهرتان بیرون کنید زیرا آنان کسانى اند که به پاکى تظاهر مى کنند (۸۲)
فَأَنْجَیْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ ﴿۸۳﴾
پس او و خانواده اش را غیر از زنش که از زمره باقیماندگان [در خاکستر مواد گوگردى]بود نجات دادیم (۸۳)
وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ مَطَرًا فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ ﴿۸۴﴾
و بر سر آنان بارشى [از مواد گوگردى]بارانیدیم پس ببین فرجام گنهکاران چسان بود (۸۴)
تفسیر:
در این آیات، قرآن، صحنه عبرت انگیز دیگرى از سرگذشت پیامبران را بازگو
مى کند و هدف آیات پیشین را تعقیب و تکمیل مى نماید، و آن سرگذشت پیامبر
بزرگ خدا (لوط) و قوم او است.
این ماجرا در چندین سوره قرآن از جمله سوره (هود) و (حجر) و (شعراء) و (انبیاء) و (نمل) و (عنکبوت) آمده است.
در
اینجا در ضمن پنج آیه، به فشرده گفتگوهاى لوط و قومش اشاره شده است و چنین
بر مى آید که در این سوره اعراف تنها هدف این بوده که عصاره اى از
درگیریهاى این پیامبران و گفتگوهاى آنان با جمعیتهاى سرکش، منعکس گردد، ولى
شرح کامل سرگذشت آنان به سوره هاى دیگر قرآن موکول شده است (ما هم به
خواست خداوند مشروح سرگذشت این جمعیت را در سوره هود و حجر خواهیم آورد.
اکنون به تفسیر آیات مورد بحث توجه کنید.
در آیه نخست مى گوید: (بخاطر بیاورید لوط پیامبر را هنگامى که به قوم
خود گفت:: آیا شما عمل زشت و ننگینى انجام مى دهید که احدى از جهانیان تا
کنون مرتکب آن نشده است)؟! (اءتاءتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من
العالمین).
اشاره به اینکه این گناه علاوه بر اینکه خود یک عمل زشت و
فوق العاده ننگین است قبل از شما در هیچ قوم و ملتى سابقه نداشته است، و
این زشتى آن را چند برابر مى کند، زیرا پایه غلط و سنت شوم و وسیله اى براى
گناه دیگران درآینده نزدیک و دور خواهد بود.
از آیه فوق به خوبى برمى آید که این عمل زشت، از نظر تاریخى به قوم لوط منتهى مى شود که مردمى بودند ثروتمند و مرفه و شهوتران و هواپرست که شرح آن را در ذیل سوره هائى که در بالا اشاره کردیم به خواست خدا خواهیم داد.
در آیه بعد گناهى را که در آیه قبل به طور سربسته ذکر شده بود، تشریح مى کند و مى گوید: (شما از روى شهوت به سراغ مردان مى روید، و از زنان صرف نظر مى کنید) (انکم لتاءتون الرجال شهوة من دون النساء).
چه انحرافى از این بدتر و بالاتر که وسیله تولید نسل را که آمیزش زن و مرد است و خداوند آن را به طور غریزى در هر انسانى قرار داده، رها کنند، و سراغ جنس موافق بروند کارى که اصولا بر خلاف فطرت و ساختمان طبیعى جسم و روح انسان و غریزه تحریف نایافته او است و نتیجه اش عقیم ماندن هدف آمیزش جنسى است، و به تعبیر دیگر، تنها اثرش یک اشباع کاذب جنسى و از بین بردن هدف اصلى یعنى ادامه نسل بشر مى باشد، و در پایان آیه به عنوان تاکید مى گوید: (شما جمعیت اسراف کارید) یعنى از حدود الهى قدم بیرون گذارده و در سنگلاخ انحراف و تجاوز از مرز فطرت سرگردان شده اید (بل انتم قوم مسرفون).
ممکن است این جمله اشاره به آن باشد که آنها نه تنها در مورد غریزه جنسى راه اسراف را مى پیمودند، بلکه در همه چیز و همه کار گرفتار چنین انحراف و زیاده روى بودند.
جالب توجه اینکه آیه نخست، مطلب را به طور سربسته، و آیه دوم به وضوح
بیان مى کند، و این یکى از فنون بلاغت براى بیان مسائل مهم مى باشد، هر گاه
کسى کار بسیار بدى انجام دهد سرپرست آگاه و بیدارش براى اهمیت موضوع به او
مى گوید تو گناه بزرگى انجام داده اى! و هر چه مى گوید: چه
کرده ام؟
باز مى گوید گناه بزرگى انجام داده اى! سرانجام پرده از روى آن برداشته و
آن را تشریح مى کند، این طرز بیان فکر طرف را تدریجا آماده مى سازد تا به
اهمیت عمل خلاف خویش واقف گردد.
در آیه بعد اشاره به جواب لجوجانه و غیر منطقى قوم لوط کرده، مى گوید: آنها هیچگونه جوابى در برابر دعوت این پیامبر خیرخواه و دلسوز و مصلح نداشتند جز اینکه با خشم و عصبانیت: (گفتند لوط و پیروان او را از شهر خود بیرون کنید، گناهشان چیست؟ گناهشان این است که مردمى پاکند و گناه نمى کنند)! و نه تنها با ما همصدا نمى شوند، بلکه مزاحم ما نیز هستند! (و ما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناس یتطهرون)؛ و این جاى تعجب نیست که یک جمعیت آلوده و گناهکار، افراد پاکدامن را به جرم پاکدامنى از خود برانند، آنها چنین افرادى را مزاحم شهوات خویش مى بینند، و نقاط قوت و افتخار چنین پاکدامنانى در نظر آنها نقطه ضعف و عیب بود!.
این احتمال نیز در تفسیر جمله (انهم اناس یتطهرون) وجود دارد، که قوم لوط مى خواستند این پیامبر و پیروانش را متهم به تظاهر و ریاکارى کنند، همانطور که بسیار شنیده ایم و در اشعار خوانده ایم که افراد شرابخوار آلوده افراد پاک را متهم به ریاکارى مى کنند، و (خرقه آلوده به شراب خویش) را از (سجاده زاهد) برتر مى شمارند، و این یکنوع تبرئه کاذب است که این آلودگان بدبخت براى خود دست و پا مى کنند.
با توجه به آنچه در سه آیه فوق بیان شد، هر داور منصفى مى تواند حکم محکومیت چنین قوم و ملتى را صادر کند که در برابر پند و اندرز منطقى و نصیحت و خیرخواهى یک مصلح بزرگ اجتماعى، تنها متوسل به زور و تهدید و تهمت شوند، لذا در آیه بعد خداوند مى فرماید (چون کار به اینجا رسید ما لوط و پیروان واقعى و خاندانش را که پاکدامن بودند نجات بخشیدیم جز همسرش که او را در میان قوم تبهکار رها ساختیم، زیرا او هم از نظر عقیده و آئین و مذهب با آنان هماهنگ بود) (فانجیناه و اهله الا امراءته کانت من الغابرین).
بعضى گفته اند کلمه (اهل) گرچه معمولا به خویشاوندان نزدیک گفته مى شود،
ولى در آیه بالا به پیروان راستین او نیز اطلاق شده یعنى آنها نیز جزء
خانواده او محسوب شده اند، ولى بطورى که از آیه ۳۶ سوره ذاریات بر مى آید
هیچکس از قوم لوط جز خانواده و کسان نزدیک او ایمان نیاوردند، بنابراین
(اهل) در اینجا به همان معنى اصلى یعنى بستگان نزدیک است.
از آیه ۱۰
سوره تحریم اجمالا استفاده مى شود که همسر لوط در آغاز زن سر به راهى بود،
سپس راه خیانت را پیش گرفت و دشمنان لوط را جرئت بخشید.
در آخرین آیه
اشاره بسیار کوتاه و پر معنى به مجازات شدید و وحشتناک این قوم کرده مى
گوید: (ما بارانى بر آنها فرستادیم) (اما چه بارانى؟! بارانى از سنگ که
آنها را در هم مى کوبید و نابود مى کرد) (و امطرنا علیهم مطرا).
گرچه
در آیه فوق نوع این باران بیان نشده است، اما از ذکر کلمه مطرا (بارانى) به
طور سربسته روشن مى شود که از بارانهاى معمولى نبوده بلکه بارانى از سنگ
بوده چنانکه در آیه ۸۳ سوره هود آمده است.
(اکنون تماشا کن ببین سرانجام کار مجرمان به کجا کشید) (فانظر کیف کان عاقبة المجرمین).
گر چه روى سخن در اینجا به پیامبر است، اما پیدا است که هدف عبرت گرفتن همه افراد باایمان مى باشد.
مشروح
سرگذشت این جمعیت و همچنین ضررهاى گوناگون عمل شنیع (لواط و همجنس گرائى) و
حکم آن از نظر قوانین اسلام در ذیل آیات سوره هود و حجر بیان خواهد شد.