۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۲ : ۰۰
در ابتدای این نشست علمی که در حضور اساتید و دانشجویان مقطع دکتری برگزار گردید، آقای پروفسور دکتر لهوگو رئیس دانشکده کاتولیک دانشگاه سوربن، ضمن خیر مقدم و خوش آمدگویی به مهمانان، برگزاری جلسات دیالوگ و نشست های علمی مشترک بین ادیان را یکی از ضرورتهای جامعه امروزی دانست و افزود: دانشجویان دانشکده کاتولیک سوربن از اینکه امکان دریافت نظرات کارشناسی و بهره مند شدن از متخصصین اسلامی را آن هم بدون واسطه دارند بسیار خوشحال هستند.
در ادامه این نشست حجت الاسلام والمسلمین رمضانی، رئیس اتحادیه اروپایی علما و تئولوگ های شیعه ضمن تشکر و قدردانی از دعوتی که دانشگاه سوربن از ایشان نموده، از حضور مجدد در بین دانشجویان رشته الاهیات مسیحی ابراز خرسندی نموده و سخنرانی خود را با موضوع «گفتگوی بین ادیان و مذاهب، ضرورت دیروز، امروز و فردای جامعه» ارائه نمودند. متن سخنرانی ایشان بدین شرح بوده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جامعه امروز بشری با تنوّع و تعدّد ادیان ابراهیمی و بشری مواجه است و این تنوع، سبب پدید آمدن مشکلات متعدد در عرصههای مختلف شده است. از اینرو رهبران دینی به این ضرورت رسیده اند که برای ایجاد زندگی مسالمت آمیز میان پیروان ادیان گوناگون باید فضای گفتگو و دیالوگ بین ادیان گسترش یابد، تا پیروان هر دین و مسلکی در صلح و آرامش زندگی کرده و بدون دغدغه به مناسک و اعمال دینی خود بپردازند.
لزوم بازنگری رهبران ادیان در نحوه ارائه و تبیین معارف دینی خود
امروزه شرایط جوامع مختلف به گونه ای است که بازگشت به دین، اخلاق و فهم عمیق آموزه های دینی از ضرورت های اولیه به شمار میرود. اگر در گذشته گفتگوی میان رهبران دینی و بالطبع پیروان ادیان، در قالب مناظره و گفتگوی تقابلی بوده است، امروزه دیالوگ بین ادیان جنبه تعاملی و هم افزایی بیشتر برای همزیستی مسالمت آمیز دارد. از اینرو باید یادآوری شود که دیالوگ یک فنّ است و برای اینکه تعامل صحیح و هم افزایی درست صورت گیرد و نتیجه مناسبی بر آن مترتّب گردد، باید از فنون دیالوگ پیروی کرد؛ زیرا در غیر اینصورت ممکن است برخی که حتی به لحاظ علمی جایگاه والا و مورد احترامی دارند، در عرصه دیالوگ درصدد القاء اندیشه خود به طرف مقابل و مغلوب نمودن و به نوعی تحمیل نظر خود برآیند. بدیهی است این نوع گفتمان جنبه تقابلی به خود می گیرد و برای تقریب بین ادیان مفید نخواهد بود. در این بین در نظر گرفتن دو عنصر مهم زمان و مکان، در تبیین و معرّفی آموزه های دینی نقش مهمی را ایفا می کند که بحث اجتهاد پویا در این راستا نیز معنای خاص خود را می طلبد.
نکات مهم در گفتگوی بین الادیانی
آنچه در ادامه میآید برخی از نکاتی است که در گفتگوی بین الادیانی مهم است و باید به آنها توجه شود.
1ـ در دین اسلام بحث دیالوگ هم در قرآن کریم و هم سیره پیامبر اسلام(ص) مورد تاکید قرار گرفته است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: « بگو: «اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است؛ كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم؛ و بعضى از ما، بعضى ديگر را ـ غير از خداى يگانه ـ به خدايى نپذيرد.» هرگاه از اين دعوت، سرباز زنند، بگوييد: «گواه باشيد كه ما مسلمانيم!».[1[
با مراجعه به آموزه های دینی و تدبّر در آیات قرآن در مییابیم که اسلام به موضوع دیالوگ و مناظره به عنوان ابزاری مناسب، برای برقراری ارتباط بین فرهنگها و ادیان مختلف توجه خاصّی دارد. بر این اساس دیالوگ سبب میشود بستر مناسبی برای شناخت بهتر و بیشتر پیروان ادیان نسبت به هم و در نتیجه گسترش روابط و مناسبات اجتماعی پدید آید. قرآن كريم در این رابطه با طرح شبهات کفّار و مخالفانِ توحید و شریعت الهی از یک سو، و نیز گفت و شنود پيامبران الهی با آنان از سوی دیگر، همگان را به آزادیِ انديشه و امکان گفتگو، بحث، مناظره و دیالوگ درست برای شناخت حقیقت تشويق مینمايد. گفتگوی شيطان با خدا، گفتگوی هابيل و قابيل، مناظره حضرت ابراهيم(ع) با نمرود، گفتگوهای حضرت نوح(ع) با قومش، گفتگوی حضرت موسی(ع) با فرعون و... ، برای تلاوت كنندگان قرآن فضايی مناسب و خردپسند مهيا میسازد تا به انديشيدن در جهان خلقت و آفريدگار آن بپردازند.
با دقت در آیات قرآن در می يابيم كه همه پيامبران الهی، با کسانی که شناخت درستی از راه خدا نداشته اند، در كمال ملايمت، با حكمت و اندرز نيكو و جدال احسن روبرو میشدند: «ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ؛ با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن! پروردگارت، از هر كسى بهتر مىداند چه كسى از راه او گمراه شده است؛ و او به هدايتيافتگان داناتر است».[2[
به گواهی تاريخ در دورانی که زشتترين نوع برخورد از جانب مشركان و کافران با پيامبر اسلام(ص) صورت می گرفت و شخصيت بی نظيرش مورد آزار و اذیت و تهمت و دشنام واقع می شد، پاسخ آنحضرت همواره با كرامت نفس و اخلاق همراه بود. ايشان هنگام روبرو شدن با آنان، به گفتگو و سخن گفتن با آنها می پرداخت و هيچگاه مانند آنان برخورد نمیکرد؛ چنانكه سوره فصلت در این خصوص میفرماید: « هرگز نيكى و بدى يكسان نيست؛ بدى را با نيكى پاسخ بده، پس (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است!».[3] همچنین خدای متعال در سوره کافرون، ضمن آنکه باب مذاکره و مناظره با کفار را نیز باز گذاشته و به پیامبر خود دستور می دهد که با کافران حرف بزن و سخن بگو «قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ» در پایان سوره اشاره میکند که اگر به هر دلیل مناظره نتیجه بخش نبود، با احترام متقابل هرکس باید به آیین خود بپردازد «لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دين؛ آيين شما براى خودتان، و آيين من براى خودم!».[4[
2ـ برخی از روش های دیالوگی پيامبر(ص) با غیر مسلمانان
الف) ارتباط و تماس های فردی:
پیامبر اکرم(ص) بارها با سران قریش در مکّه، بحث و مناظره می فرمود و زمانی را برای گفتگو با آنان اختصاص می دادند. که بدون تردید چنین رفتاری از سوی ایشان با آن همه آزار و اذیتها، حکایت از برخورد منصفانه پیامبر(ص) دارد.[5[
ب) حضور شخصی در ميان قبايل برای معرفی اسلام:
اين نوع ارتباط و گفتگو در ابتدای رسالت پيامبر(ص) از جايگاه خاصی برخوردار بود. سفر به طائف را میتوان به عنوان يكی از نمونه های مهم اينگونه حضورها دانست. همچنین رسول خدا(ص) در هر فرصتی كه به دست میآمد برای معرفی دقیق اسلام با مشرکان گفتگو میکرد، خصوصاً در موسم حج، که پیامبر (ص) به قبائل مختلف می رفت و اسلام و راه هدایت را به آنان معرّفی میکرد.[6[
ج) اعزام نماینده به شهرها و قبايل:
اعزام نماینده نزد نزد قبایل گوناگون، شيوه ديگری در گفتگو محسوب می شود كه پيامبر(ص) همواره به منظور تبیین دیدگاههای اسلامی از آن استفاده میکردند.[7] البته برخی از اين اعزامها، به درخواست و پيشنهاد افراد يا قبايل صورت میگرفت.
د) مكاتبه با سران حكومت ها:
پيامبر(ص)، علاوه بر تماس با طبقات ضعيف و گمنام جامعه، سراغ بزرگان و سران اقوام و قبايل نیز میرفت و همگان اعم از بت پرست، يهودی، مسیحی و ... را به اسلام دعوت میكرد. همچنین در همان زمان با ارسال نامههای دعوت به حکّام و پادشاهان سرزمینهای مختلف، ندای حق را با قدرت و صلابت و به شکلی گویا و واضح، به گوش آنان می رساند. بدين ترتيب يكی از مهمترين شيوههای گفتگوی پيامبر(ص)، پس از تحكيم پايه های حاكميت در مدينه، ارسال نامههای مستقيم برای دعوت پادشاهان آن زمان بود.[8] نامههای پيامبر(ص)، هرچند با انشاء و عبارات متنوعی تحرير يافته بود، اما همه آنها اصول مشتركی داشتند. بدین بیان که این پیام ها مودّبانه ـ و برخلاف شيوه قدرتمندان، بدون تهديد و اجبار ـ نگارش می شد. همچنين نامهها با عبارت «السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى؛ درود بر كسی كه از هدايت پيروی نمايد».[9] آغاز میشد. به همین جهت نبی مکرم اسلام(ص) از اصولی در نامه نگاریهای خود پیروی میکرد که تكيه بر اشتراكات داشت، نه موضوعاتی که سبب شکاف و افتراق میشد. مثلاً در نامه به حاكم مصر كه مسيحی بود، آيه 64 سوره آل عمران « بگو: اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است؛ كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم» را نوشتهاند.[10] و در نامه به نجاشی (حاكم مسیحی کشور حبشه) از عيسی بن مريم (ع) ياد كردهاند.[11] و در حقیقت هر نامه ای را با توجه به شرایط خاصی نگارش میکرد.
3ـ در بحث دیالوگ باید به مشترکات میان ادیان اهتمام ورزید و آنها را مورد توجه قرار داد. اولین و مهمترین قانون دیالوگ، احترام به ادیان و مقدسات پیروان سایر ادیان است. در این راستا همه پیامبران الهی باید مورد احترام قرار گیرند. ما مسلمانان معتقدیم ایمان به همه پیامبران الهی واجب است و به همین دلیل اگر سخنی از پیام آوران رحمت و معنویت به دست آوریم به آن عمل می کنیم. در این راستا اخیرا محقّقین مسلمان کتابی را با عنوان « حکمت نامه عیسی بن مریم » تالیف نموده اند که شامل مجموعه ای از پندها، موعظه ها و رهنمودهای حضرت مسیح(ع) در منابع اسلامی است که ترجمه ای از آن نیز به پاپ اهدا شده است.
در دیالوگ باید به مشترکات پرداخت و آنها را محور بحث قرار داد. اما در مورد اختلافات باید نسبت به تفاوتهای موجود در ادیان مختلف احترام بگذاریم و این تفاوت ها را بپذیریم. ما اگر مشترکات را کنار بگذاریم و فقط به اختلافات دامن بزنیم و نگاه ما این باشد که دیگران باید به دین ما معتقد بشوند، جامعه با بحران مواجه خواهد شد. به عنوان مثال در یک خانواده طبیعی است که هر زن و شوهری با هم تفاوت و اختلاف نظرهایی دارند اما برای بقاء خانواده باید به مشترکات پرداخت. اگر زن و مردی 60 درصد اختلاف و 40 درصد اشتراک نظر داشته باشند، با تاکید و عنایت به 40 درصد از مشترکات می توان خانواده را حفظ کرد اما اگر زن و مردی 10 درصد اختلاف و 90 درصد اشتراک نظر داشته باشند، اگر بخواهند در زندگی فقط به آن 10 درصد اختلاف بپردازند، قطعاً آن زندگی دوام نخواهد داشت.
4ـ حق آزادی بیان مجوّز توهین و اهانت به مقدّسات دیگران نیست. این نکته بسیار مورد تاکید است که بحث آزادی بیان باید از مساله توهین و اهانت به مقدسات سایر ادیان و مذاهب تفکیک شود و نباید به بهانه آزادی بیان به مقدسات دیگران اهانت گردد. بدیهی است مسأله نقد و انتقاد عالمانه امری مطلوب و پسندیده شمرده شده، که می بایست آن را از توهین کردن به مقدسات ادیان تفکیک نمود. متاسفانه امروزه عده ای در غرب تلاش میکنند تا در جوامع دینی سراسر جهان، از امور معنوی و ارزشمند، قداست زدایی کنند. این افراد نسبت به مقدسات ادیان احترامی قائل نمی باشند، و به هر بهانه ای حتی بهانه آزادی بیان فعالیتهای ساختار شکنانه نسبت به مقدسات پیروان ادیان انجام می دهند، و با تفسیرهای گوناگون به توجیه این اهانتها میپردازند. البته برخی هم در خصوص کاریکاتورها و عکسهای مختلف هنری که به نوعی به رهبران ادیان و پیروان آنان توهین میکنند، ضمن توجیه این اهانتها تفسیر وارونهای از آن ارائه میدهند. به عنوان نمونه در عکسی که سالها پیش درباره حضرت عیسی(ع) کشیده شده بود و سر یک اسب یا الاغ را روی گردن حضرت عیسی(ع) گذاشتند، آن را توهین ندانسته، و بلکه آنرا به پیروان عیسی(ع) بر میگردانند و یا توجیهات دیگری میکنند که واقعا ً قابل دفاع نیست.
5ـ در جلسات دیالوگ باید از صاحب نظران و متخصصان آن هم از فرق و مذاهب مختلف و با قرائتهای متنوع استفاده شده و از همه آنان دعوت به عمل آید. امروزه در برخی از دانشگاهها از قرائت های غیر غالب بیشتر دعوت می شود که بهنظر میرسد در این صورت وجهه علمی دانشگاه ها و مراکز علمی زیر سوال میرود. زیرا واضح و روشن است اگر قرار باشد قرائت غالب کاتولیکها از واتیکان ارائه گردد، طبعاً برای بررسی هر موضوعی باید از کسانی که دانش آموخته واتیکان هستند دعوت به عمل آید. همچنین در اسلام نیز در هر دو مذهب شیعه و سنی قرائتهای غالبی وجود دارد که باید از آنها استفاده شود. اما متأسفانه بسیار دیده می شود که در دیالوگها (چه در دانشگاهها و چه غیر آن) از افرادی دعوت به عمل میآید که از قرائت غالب نمایندگی نمی کنند و به اصطلاح در میان پیروان آن مذهب، روشنفکر و تا حدی منحرف از آن مذهب هستند.
6ـ در جلسات دیالوگ باید به موضوعاتی پرداخته شود که مورد نیاز جامعه است. برخی از موضوعاتی که در دیالوگ بین ادیان امکان بررسی و تبادل نظر دارند عبارتند از: بحث عدالت چه در حوزه اجتماعی و چه در حوزه فردی، توزیع ناعادلانه ثروت و قدرت و در نتیجه بردگی مدرن، بحث حقوق زنان، اصول و مبانی تعلیم و تربیت، حقوق بشر، عقلانیت، نسبت عقل و ایمان، امنیت فردی و اجتماعی، بحث بحران محیط زیست، بحث خانواده که زمینه سلامت فکری جامعه را فراهم می کند، بررسی نحوه فرهنگ سازی همزیستی مسالمت آمیز پیروان ادیان، بیان دیدگاه ادیان گوناگون در نحوه برخورد با افراطی گری و تاکید بر این نکته همه پیامبران الهی، پیامبران رحمت و محبت بوده اند و همه مخالف خشونت و تکفیر دیگران و خصوصاً کشتن دیگران بخاطر اختلاف نظر دینی بوده اند. و نیز مشکلات معنوی که در دنیای امروز مشاهده میشود. همچنین باید بررسی شود که ادیان چگونه می توانند در بازگشت جامعه و خصوصاً جوانان به دین و معنویت نقش آفرینی نمایند؟ چراکه یکی از مشکلات جدّی جوامع امروز بشری، بی هویتی و بحران معنویت خصوصا برای جوانان است، که سبب افسردگی ها و ناآرامی های فراوانی شده است که تجویز قرص های مسکن و آرام بخش و ... شاهدی بر این مدعاست. حال آنکه مسائل معنوی و مفاهیمی چون خدا، انس با او، آمرزش الهی و باور به معاد و فرجام بشر و مسائلی از این دست میتواند در ایجاد آرامش در انسان نقش مهمی داشته باشد. به همین جهت است که متأسفانه حضور جوانان در اماکن و معابد دینی و مذهبی به اعتراف رهبران دینی خیلی کم رنگ شده و این یک تهدید بزرگ برای اجتماعات دینی است و باید بر آن چارهای اندیشه شود. بحث منجی بشریت و اینکه منجی برای چه می آید. اینکه منجی، عالم را به عقلانیت، معنویت و همزیستی دعوت می کند. اینکه شرکت های بزرگ فیلم سازی، منجی اسلام را فردی خشونت طلب و خون ریز معرفی می کنند، این درست و علمی نیست. اینها تنها برخی از موضوعاتی است که در این نوع جلسات می توان به آنها پرداخت.
7ـ دیالوگ بین الادیانی یک امر تخصصی است و باید فقط متخصصان در این موضوعات اظهار نظر نمایند. متاسفانه امروزه اظهارنظرهای غیرعالمانه در رسانهها و مطبوعات فراوان مشاهده میشود و این یکی از آسیبهای جدی است که به دیالوگ وارد شده و باعث شده است که اذهان افکار عمومی مشوّش و متحیّر گردد و جامعه را به بیراهه بکشاند.
8ـ از مهم ترین موانع دیالوگ صحیح، ظهور و بروز برخی از احزاب سیاسی ضد دین در برخی از کشورها هستند. پرواضح است که داستان تلخ انتشار کاریکاتور پیامبر اسلام(ص) در دانمارک، و ساخت فیلم های انیمیشن با حمایت همین احزاب سیاسی بوده است که درصدد اسلام هراسی و بلکه اسلام ستیزی در جوامع غربی بوده اند و بدین منظور در حوزه مستندسازی علیه اسلام از همه ظرفیتها و حتی از برخی از روشنفکران و دانشمندان نیز استفاده میکنند. که بی شک با جستجوی میدانی دلایل این ادعا کاملا ًروشن خواهد شد.
9ـ لزوم بهره گیری از رسانه های ارتباط جمعی در دیالوگ. به نظر می رسد مناسب و بلکه ضروری است اکنون که مسئله دیالوگ در بعضی از کشورها به صورت یک فرهنگ در آمده، از فضای رسانه بیشتر استفاده شود و نیز اجازه داده شود دانشجویان و دیگر اقشار جامعه هم در مباحث حضور و شرکت داشته باشند، و فرصتی در اختیار آنها گذاشته شود تا اظهارنظر کنند و پرسشهای خود را مطرح نموده و از متخصّصان پاسخ های لازم را دریافت نمایند.
10ـ دین الهی پیام آور سه نوع صلح است. همه ادیان الهی و به خصوص دین اسلام، طرفدار مدارا و صلح میان بشریت هستند و به شکل طبیعی پیام آور سه نوع صلح است: 1ـ صلح و آشتی با خدا. 2ـ صلح و آشتی با خود. 3ـ صلح و آشتی با دیگران.[12] اگر به سه بیان نورانی از پیامبر اکرم(ص) توجه و تعمّق شود، این پیام مهم به سادگی قابل دسترسی است. آنجاکه فرمود: «إنّما بُعِثتُ رَحمَةً؛ من برای رحمت مبعوث شده ام» و نیز فرمود: «انّما بُعِثتُ معلّماً؛ من به عنوان یک معلم مبعوث شده ام» و درجای دیگر یکی از علل مهم بعثت را اینگونه بیان فرمود که «إنَّما بُعِثتُ لِأُتَمِّمَ مَكارِمَ الأخلاقِ؛ من مبعوث شده ام تا مکارم اخلاقی را تکمیل نمایم».[13] مجموع این بیانات از سوی پیامبر اسلام(ص) نشان میدهد که آن حضرت به رحمت و تعلیم کتاب و حکمت و ترویج اخلاق و مکارم اخلاقی تاکید داشته اند، و همان طور که مشاهده می شود، هیچ نوع خشون گرایی در دین ترویج نمی شود. لذا پیامبر(ص) در بیانی دیگر، تصریح میفرمایند: «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ؛ پروردگارم همان گونه كه مرا به انجام دادنِ واجبات فرمان داد، به مدارا كردن با مردم، امر كرده است».[14[
ایستادگی در برابر زورگویان به معنای خشونت نیست
لازم به ذکر است اگرچه یکی از باورهای قطعی مسلمانان این است که خشونت در آموزه های پیامبران الهی وجود ندارد؛ امّا باید توجّه داشت مقاومت، ایستادگی و جهاد در برابر زورگویان و قدرت طلبان مسأله دیگری است که هم عقلاً و هم بر اساس آموزه های دینی، امری درست و قابل دفاع است. لذا نباید این موضوع را با آنچه که در روح اسلام نهادینه شده ـ که همان معنویت و تسلیم در برابر خدای متعال است ـ خلط کرده و یکی دانست. بلکه هر کدام در جای خود عقلاً قابل دفاع است. اما متأسفانه برخی از روشنفکران به دلیل خلط میان این مباحث معتقدند که باید برخی از آیات قرآن کریم در شرایط امروزی جامعه بشری نادیده گرفته شده و کنار گذاشته شوند. در پاسخ این افراد باید گفت: برای فهم دقیق این آیات، باید به سراغ قرآن رفت، و نباید نظر افراد را بر آیات قرآن تحمیل نمود.
11ـ شریعت، احکام و آداب و سنن موجود در ادیان و مذاهب الهی، ذاتاً عامل تفرقه و تنفر پیروان ادیان و نیز خشونت بین آنان نیست. بدیهی است هر دین و آیین و مذهبی برای خود آداب و سنن و احکام خاص خود را دارد. امّا از روح حاکم بر این دستورات، خشونت طلبی و عدم امکان زندگی مسالمت آمیز پیروان ادیان بدست نمی آید؛ زیرا:
الف) احکام و دستورات الهی در هر زمانی بر اساس مصالح و مفاسد فرد و جامعه، از طرف خدای حکیم مقرّر شده است.
ب) آنچه واجب دانسته می شود چون از جانب خداوند حکیم است، قطعاً به صلاح فرد و جامعه است و باعث رشد و تکامل روحی و معنوی انسان ها خواهد گردید. چه اینکه هر آنچه حرام دانسته شده باعث فساد فرد یا جامعه است و مانع کمالات روحی انسانها است. [15[
ج) لازم نیست شریعت همه ادیان یکی باشد، بلکه هر دینی به واسطه شرایط و مقتضیات زمان و مکان، احکام متناسب آن زمان دارد.
د) ازسوی دیگر شرایع آسمانی برای متخلفین و قانون شکنانِ قوانین الهی، مجازات های دنیوی و اخروی گوناگونی را تعریف کرده اند، لذا نباید این نوع مجازات ها را خشونت طلبی دین دانست؛ چراکه برای جلوگیری از انواع مفاسد، تدوین مجازات متناسب با تخلّف امری عقلانی و ضروری است که در دنیای بین الملل نیز مقبول، معقول و پذیرفته شده است.
اگرچه احکام و دستورات ادیان مختلف، گوناگون است، امّا با همه اینها می توانیم به پاره ای از اصول اخلاقی که بین همه انسانها مشترک است، برسیم. اصولی چون: هرچه برای خود می پسندی، برای دیگران بپسند؛ اینکه حضرت علی (ع) فرمود: مردم دو دسته اند یا برادر دینی تو هستند و یا همچون تو انسان هستند. اینکه با همه رفتار انسانی داشته باشیم و به یکدیگر خیانت نکنیم و به ارزش های دیگران احترام بگذاریم و... البته اگر بخواهیم این نوع عملکرد در جامعه محقق و نهادینه شود راهکارهای فراوانی باید طی شود. در ابتدا ما باید بتوانیم پیش داوری نسبت به دیگر ادیان و پیروان ادیان دیگر را، از خود و پیروان خود دور کنیم. باید در ارتباط پیدا کردن با دیگران به شیوه پیامبران الهی بیشتر توجه کنیم. اصحاب قلم، هنرمندان و رسانه ها نیز باید تلاش کنند.
«امید است با حفظ آداب و فرهنگ دیالوگ، جامعه بشری در مسیر صلح و دوستی قرار گیرد». و السلام
موضوعات قبلی گفتگو میان مرکز اسلامی هامبورگ و اندیشمندان مسیحی فرانسه
لازم به ذکر است در طی پنج سال گذشته جلسات دیالوگ فراوانی میان اساتید مرکز اسلامی هامبورگ و اندیشمندان مسیحی فرانسه انجام پذیرفته است، که مسأله «ارتداد» ، «شهادت» ، «توسل و شفاعت» و «وظایف رهبران ادیان در عصر حاضر» از منظر کاتولیک و شیعه، مهم ترین موضوعات بررسی شده در این جلسات بوده و قرار است مجموعه این مباحث به دو زبان فرانسه و فارسی به چاپ برسد.
پی نوشت ها:
[1]. آل عمران/64.
[2]. النحل/125.
[3]. فصلت/34.
[4]. الکافرون/6.
[5]. امام حسن عسکری (ع) فرمود: به پدرم، امام هادى(ع)، گفتم: آيا پيامبر خدا با يهوديان و مشركان، زمانى كه وى را مورد عتاب قرار مىدادند، مناظره و دیالوگ مىنمود؟ فرمود: «آرى، بارها و بارها! ». (طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج، ج1، ص29).
[6]. راوندی، قطب الدین، قِصَص الأنبياء، ص326.
[7] . «پيامبر(ص) حكّام و كارگزاران خود را يكى يكى میفرستاد و آنها را اعزام میفرمود براى اينكه به مردم، اسلام را معرفی نمایند و اخبار پيامبر را بيان نمايند» (بيهقى، ابوبكر، دلائل النبوة ، ج1، ص27)
[8] . ر.ک: ابن الاثیر، الكامل، ج7، ص245.
[9] . ر.ک: الطبراني، المعجم الكبير، ج8، ص18.
[10] . ر.ک: العَسقَلانی، ابن حَجَر، الإصابة، ج6، ص296.
[11] . ر.ک: الطَبَري، محمد بن جَرير، تاريخ الطبري، ج2، ص294.
[12] . «اى كسانى كه ايمان آوردهايد همگى در صلح و آشتى درآييد! و از گامهاى شيطان، پيروى نكنيد؛ كه او دشمن آشكار شماست».(البقرة/208) و«مؤمنان برادر يكديگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهيد و تقواى الهى پيشه كنيد، باشد كه مشمول رحمت او شويد!».(الحجرات/10).
[13] . البيهقی، أبوبكر أحمد بن الحسين، السُنَن الكُبرى، ج10، ص323 ؛ ورّام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى، تَنبِيهُ الخَواطِر وَ نُزهَةُ النَواظِر، ج1، ص89.
[14] . كُلِينِى، محمد بن يعقوب، الكافی، ج2، ص117.
[15] . «مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ میگوید: از امام صادق(ع)، سوال کردم علت حرام شدن شراب، مردار، خون، و گوشت خوک چیست؟ فرمودند: این گونه نیست که خداوند اینها را بر بندگانش حرام کرده باشد و غیر اینها را حلال کرده باشد به جهت علاقه و رغبت خودش به امور حلال و دوری کردن از امور حرام، بلکه خداوند با علم به این که بدنهای بندگانش به چیزی وابسته است و چه چیزی به صلاح آنان است آنها را آفریده است، سپس همان چیز را برایش حلال و مباح فرمود؛ و نیز با علم به این که چه چیزی برایش ضرر و زیان دارد، پس آن را مورد نهی خود قرار داد و آنرا حرام کرد». (کلینی، الکافی، ج6، ص242، ح1)
منبع:حوزه