۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۸ : ۱۱
احمد بابایی:
تر شد از موج خبر، چشم همه، ساحل ها
حبس هرگز نشود کشتی خون، در گِل ها
سر به دارند در این قافله، دریادل ها...!
.
ناله را وقت، فراخ است! به خود برگردیم!
باز تنهاست «محمد»... به اُحُد برگردیم!
.
گر به دندان سعودی، جگر آید، بهتر!
بالش نیزه اگر زیر سر آید، بهتر!
رجز از سینه صدچاک برآید، بهتر!
.
دار بر دوش، کِشد پشت سرش حیرت را
معنی تازه دهد شیخ نمر، غیرت را
.
آه، ای شیخ! زمان را سپسی داده خدا
از شهادت، به تو تازه نفسی داده خدا
مرگ نمرود به دست مگسی داده خدا
.
شفق قتل تو گوید ز شبِ صدها ایل
می چکد خون تو از کنج لب اسرائیل
.
رعد و برقیم و جنون باور و مرگ آگاهیم
امت واحده و قوم شهادت خواهیم
سنی و شیعه، نمک خورده ی روح اللهیم
.
سر به داری، نمک سفره ی بیداری شد
خون زهراست که در رگ رگ ما جاری شد
.
خون مظلوم، «گواه» است! شهادت، این است!
حج ما، بر سرِ نیزه ست، عبادت، این است!
بکُشید امت حق را که سعادت، این است!
.
خاک پای شهدا، تاج شرف خواهد شد
برکت خون «نمر»، مکه، نجف خواهد شد
.
وقت آن است حجاز از جگرش آه کشد
از قطیف، آه کشد! تا به یمن راه کشد
یوسف فاطمه، بیرون ز دل چاه کشد
.
سنی و شیعه، کند آنچه دل احمد خواست
«امت واحده از شرق به پا خواهد خاست»
.
از یمن تا به منا، خاک سیاهید شما!
انتقام، آتش غیرت شده! «کاهید» شما!
«کدخدا»، چاهکن است و تهِ چاهید شما!
.
سنی و شیعه، به تکفیر، حریفیم همه
از یمن تا به دمشق، اهل قطیفیم همه
حامد خاکی :
به درد آميختند انگار مشروح خبر ها را
خدا لعنت كند باني اين خونِ جگر ها را
بدون سر فتوح جنگ ها كم اعتباري نيست
كه ما در كربلا ديديم از اين بيشتر ها را
بگو تاريخ از جرم و جنايت هايشان ، فردا
كه فرزندانشان بالا نمي گيرند سر ها را
صدا از تك تك حلقوم شيعه مي زند بيرون
نبين خاموش مي سازند اين "شيخ نمر" ها را
به خون حنجرت سوگند بي پاسخ نخواهد ماند
به شمشيرت حمايل بسته ايم اينجا كمر ها را
"نمر"زنده است حتي بي سرش هم مي زند فرياد
بگو تا پر كنند از اين حقيقت گوشِ كر ها را
به غير از نطفه ي نا پاك از كس بر نمي آيد
كه در تا ريخ هم داريم از اين بي پدر ها را
سعودي را سقوطي مي نويسيم آن زماني كه
خدا رجعت دهد آن مرد غايب از نظر ها را
حسین صیامی :
وقتی خبر رسید و دلم بیقرار شد
ابیات نو رسیده من داغدار شد
پیشانی زمین عرق شرم ریخته است
دست خودش نبود اگر شرمسار شد
کشتند عشق را و جهان هم سکوت کرد
دنیا چقدر مرده و بی اعتبار شد
خونی که ریختند مدال شهامت است
دیدیم اینکه خون سند افتخار شد
.
. ''هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق''
الحق که نام شیخ نمر ماندگار شد
باغ از شکوه لاله حیاتی گرفته است
از خون این شهید زمستان بهار شد
مجید تال :
شیعه بیجرم و جنایت همهجا توبیخ است
شیعه مظلومترین واژهی این تاریخ است
کار با خدعه و نیرنگ ندارد شیعه
چونکه با هیچ کسی جنگ ندارد شیعه
شیعه در عاطفه و صلح تبحر دارد
ظلم دیده، ولی از ظلم تنفر دارد
به کسی بیخود و بیفایده توهین نکند
بیجهت شیعه به یکطایفه نفرین نکند
مثل میثم دلش از ظلم و ستم بیزار است
تن به ذلت ندهد گرچه سرش بر دار است
داغ کوثر به دل خون صحیفهست هنوز
فتنهها زیر سر روز سقیفهست هنوز
کاش، ای کاش جهان اینهمه در خواب نبود
اینقدر شیعهکشی روی زمین باب نبود
جوی خونی که ز راه آمده سدی دارد
خویشتنداری این طایفه حدی دارد
ننگشان باد که ذوباند در آیین یهود
لعنت شیعه به موذیگری آل سعود
باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود
شیعه عکسالعملش سخت و خشن خواهد بود
عباس احمدی :
کشته های منا فقط بس بود تا جهان از تو منزجر بشود
می زنی سنگ و غافل از اینکه نور آیینه منکسر بشود
ای تجلای صهیونیسم عرب، قاتل کودکان شام و حلب
فکر آنی که دین و اصل و نسب در نتاج تو منحصر بشود؟
از عراق و حجاز تا به یمن، هم ز دریای فارس تا به عدن
تو مپندار ملک اهل البیت خالی از باقر النمر بشود
رسم ما رسم آن جماعت نیست که به لب مهر خامشی زده اند
تا مبادا روابط حسنه، با شما گرگ ها کدر بشود
باز جوشیده است خون حسین از قطیف و مدینه و بحرین
هر قدر بیشتر شهید کنید، بیشتر زخم، منتشر بشود
آی ای توله های بو سفیان، آل نحس خلیفه و نهیان
هست تا نسل بوذر و سلمان بیشتر شیعه مقتدر بشود
آید از آن عقال و دشداشه بوی مردار و جيفه و لاشه
یا علی گفته می کشم ماشه، نسل وهاب منفجر بشود
آسمان بغض در گلو دارد، تشنه نغمه انا المهدي است
شیعه را شور تشنگی باید، شیعه باید که منتظر بشود...
محمد علی کردی :
مژده که درمقابل ظلم ایستاده خون
برذلت حیات رضایت نداده خون
حالاکه راکدندتمامی آب ها
برحرکتی عظیم نموده اراده خون
تاخاک رابه سیطره خوددرآورد
بادست خود به تیغ ستم سرنهاده خون
هرچه که دیوظلم سیه روی وزشت خوی
سرخ وزلال وگرم،زهی صاف وساده خون
سرمست خصم ازپی قطع الورید عشق
غافل ازاینکه تازه به جریان فتاده خون
این لشگرخداست که آهنگ شام کرد
سرهاسوارنیزه وازپی پیاده خون
ازمهرهم بخوان که درآن فصل سردخاک
میرفت بیم فاجعه انجماد خون
ایوب پرند آور:
بین شیوخ منطقه شیخی کبیر بود
بر مسند حقیقی دل ها امیر بود
نسلش به برکه های پر از نور می رسید
از جنس عاشقان شهید غدیر بود
بین شیوخ نفتی تقوا نداشته
او روزه دار سفره ی نان و پنیر بود
روحی بزرگ داشت ، شبیه پیمبران
آل سعود بین دو دستش اسیر بود
در گردباد حادثه قلبی سلیم داشت
در آخرالزمان زمین بی نظیر بود
خون قطیف و خون خدا وصل شد به هم
او واقعا حقیقت خیر کثیر بود
در بین مردگان زمین نیست نام او
با خون خود نوشت که«شیخی نمیر بود»
علی اکبر لطیفیان:
عربستان دچار خواهد شد
باز هم تار و مار خواهد شد
اين دم ريخته به روى زمين
يک دم ذوالفقار خواهد شد
دينى که قيام را ندارد دين نيست
در مکتب ما حرف ببين,بنشين نيست
سر داد علم فاطمه را بالا برد
از " شيخ نمر" توقعى جز اين نيست
هادی ملک پور :
مفهوم شب سیاهی و تاریکی است در پی ولی پیام سحر دارد
هر اتفاق تلخ و مصیبت بار با خود نوید نصر و ظفر دارد
داغ نمر اگر چه جگر سوز است،پایان شام روشنی روز است
دشمن خیال کرده که پیروز است خنثی شود هر آنچه به سر دارد
شیخی شهید شد به حرم غم نیست محرم مگر به ماه محرم نیست؟
در شیعه مثل شیخ نمر کم نیست از مرگ کی هراس و حذر دارد
بغضش ز شیعیان علنی باشد ، بگذار فکر ضربه زنی باشد
گر منجلاب او یمنی باشد، دیگر چه سود از این همه شر دارد
جاهل ببین برای تو سودی نیست!! چیزی به جز زیان سعودی نیست
سهمی برای غیر یهودی نیست، او آمده کلاه تو بردارد
یک عمر روی پستی خود ماندی،پای شکم پرستی خود ماندی
صهیون سوار دوش تو خوشحال است ، از اینکه چند گله نفر دارد
رسوا شدی بساط تو بر هم ریخت، خون ریختی حیات تو بر هم ریخت
ای بی خبر زوال تو نزدیک است،دنیا از آخر تو خبر دارد
باور نمی کنی تو نکن باور، اما بترس از آنکه گذشت از سر
از زاکزاکی و نمری دیگر ، از سر گذشت، هر که جگر دارد
دنیا خبرگزاری جنجالی است،از هر کجا خبر برسد عالی است!
هنگام ظلم وقت زبان لالی است ، هر چه به جز سکوت ضرر دارد
حق روشن است و چشم جهان تار است،در کارزار کار عدو زار است
ترسش ز خشم شیعه ی بیدار است از لحظه ای که اسلحه بردارد
فاطمه معصومی :
شکسته شیشه فریاد بی امان جهان
به لب رسیده ز آل سعود جان جهان
ستاره شب تاریک شهر را کشتند
چنانکه غرق غروبست آسمان جهان
چقدر بغض شکسته درون سینه شکفت
چقدر وصف گل لاله بر زبان جهان
بس است فصل غریبی بیا و حاضر باش
سر مزار نمر..صاحب الزمان جهان
به دست خشم تو آل سعود میپاشد
قسم به یاد سقوط ستمگران جهان