۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۱ : ۱۰
در زمان امام سجاد(ع) به جهت خفقان سیاسی، چندان صحبتی از مناظره و مباحثات دروندینی و بروندینی از ناحیه امامت نبود. در زمان امام حسن و امام حسین علیهماالسلام نیز این بزرگواران به عنوان شخصیتهایی مقدس و نوادگان پیامبر(ص) مورد توجه بودند، اما مباحثات علمی با آنها چندان گسترده نبود. فرهنگ عمومی آن زمان نیز اینقدر سؤال نداشت كه بخواهد احتجاج و مناظره كند. احتجاج و مناظره نیاز به فضا دارد و فضای لازم در دوره امامان حسن و حسین علیهماالسلام پدید نیامده بود. مثلاً حضرت امام حسن(ع) یكی دو مناظره در مجلس معاویه با او و عمرو عاص و دیگران داشت، ولی این مناظرهها بیشتر سیاسی بود.
آغاز رویكرد جدید در امامت
از دوره امام باقر(ع) یك رویكرد جدیدی را در ناحیه امامت میبینیم. به این صورت كه امام باقر(ع) فقط به عنوان فردی از خانواده پیامبر اكرم(ص) مد نظر نبود، بلكه به عنوان یك عالم دینی بزرگ نیز مد نظر بود كه قدرت پاسخگویی به سؤالات و شبهات متعدد و گوناگون در حوزههای متفاوت را دارد. امام صادق(ع) نیز مخصوصاً با توجه به فرصتی كه هنگام زوال بنیامیه و قدرتگرفتن بنیعباس پدید آمد، این فضا را نهادینه كردند. خود امام صادق(ع) گاهی اصحاب را به بحث وامیداشتند یا این كه مناظرات و احتجاجات اصحاب را نقد میكردند. در دورهی امام صادق(ع) علما بحث و احتجاج میكردند، حتی غیر مسلمانانی مثل ابن أبی العوجاء كه ملحد بود، با امام صادق(ع) بحث و مناظره میكرد.
در دوره امام رضا(ع) این مناظرات به اوج خود رسید. علتش این بود كه خود مأمون -جدای از خباثتهای سیاسی- انسانی علمدوست بود و به مجالس مناظره اهمیت میداد. در حوزه خراسان، آن دو سالی كه امام رضا(ع) در خراسان بودند، مناظرات بسیار متفاوتی است. مناظرات امام رضا(ع) را میتوانید در كتاب «عیوناخبارالرضا» اثر مرحوم شیخ صدوق ببینید. بعد از آن حضرت نیز مناظرات امام جواد(ع) خیلی به چشم میآمد.
همچنین از اواخر دوره بنیامیه و اوایل دوره بنیعباس، ماجرایی آغاز شد كه آنها خود آن را «نهضت ترجمه» نام نهادند. نهضت ترجمه به بنیعباس ربطی ندارد، ولی آنها خیلی طرفدار این جریان بودند. در این جریان، متون معرفتی ایران، روم و یونان به زبان عربی ترجمه شد و فضاهای جدید معرفتی در حوزهی مسلمانها پدید آمد. مثلاً مسلمانان در سده نخست بیشتر نقلگرا بودند و تفكر عقلانی به این معنی كه خودشان فكر كنند و سؤال كنند، كمتر جریان داشت. ائمه علیهمالسلام نیز طبیعتاً محدودیت داشتند و امكان بروز و عرضه نداشتند. عالمان اهل سنت در برابر سؤالات جدید كه پدید میآمد، قدرت پاسخگویی نداشتند. سؤال فقهی نبود كه بگوییم پیامبر اكرم(ص) اینگونه فرمودند، بلكه سؤال از اصل توحید و مانند آن بود.
فضای جدید، شبهات جدید
اینكه از دوره امام باقر و امام صادق علیهماالسلام این كار آغاز شد، آن سؤالكنندگانی كه فضاها یا شبهات جدیدی برایشان مطرح بود، كمكم به حضور ائمه علیهمالسلام میرسیدند و با احساس نیازی كه برایشان پدید آمده بود، شأن علمی ائمه علیهمالسلام را كشف میكردند. نكته دوم این كه از آغاز سده دوم هجری ما با یك قشر فرهیخته روبهرو میشویم. در حالی كه در دوره پیامبر اكرم(ص) و در دوره خلفا چنین قشری به این معنی نداریم. صحابه پیامبر(ص) كشاورزی هم میكنند، روایت از پیامبر اكرم(ص) هم میشنوند و نقل میكنند. یعنی راوی حدیث هستند. به غیر از افراد معدودی مثل ابن عباس كه دغدغه علمی دارند، در دوره امام صادق و امام باقر علیهماالسلام به بعد میبینیم كه هم در بین شیعیان و هم در بین اهل سنت عدهای بودند كه به معنی واقعی طلبه علوم و به دنبال این بودند كه بتوانند این مطالب را به دست بیاورند و پاسخ سؤالات خود را بگیرند. مثلاً زراره اینگونه بود.
پس از شهادت امام رضا(ع)، امام جواد(ع) حدوداً در سن هشت سالگی به عنوان امام شیعیان مطرح شدند. در آن زمان پیشفرض یحیی بن اكثم این بود كه ما بر پدر ایشان -یعنی امام رضا(ع)- نمیتوانستیم پیروز شویم، چون واقعاً بزرگ و عالم بود، اما این كودك است. پس ما اگر بتوانیم حیثیت امام جواد(ع) را خدشهدار كنیم، در واقع توانستهایم تفكر شیعی دال بر امامت را خدشهدار كنیم. این موضوع از نظر مذهبی بسیاری مهم بود، چون از نظر شیعه امام به عنوان حجت الهی است. در حالی كه آنها امام را به عنوان یك انسان عادی میدیدند كه علم او زیاد است.
در گزارش «احتجاج» این مناظرهها مطرح است. همه بزرگان و علما جمع شدند و یحی بن اكثم را به عنوان طرف مناظره مطرح كردند. در آنجا یحیی بن اكثم سؤال سادهای مطرح نمود: این كه اگر فردی در حال احرام، شكاری را بكشد، حكمش چیست؟ یعنی سؤال آغاز را ساده مطرح كرد و بعد به ترتیب بالا رفت تا حضرت را محك بزند. به این دلیل كه چنین سؤالی حتی در حد سؤال از عالمان متوسط هم نیست و لذا معلوم میشود كه مواجه شدن او با حضرت با قدری كوچك شمردن است البته مؤدبانه است. پاسخ امام اما بسیار دقیق است. امام(ع) یك فروعات یا جزئیات و ظرافتهایی را در سؤال مطرح كردند كه به ذهن یحیی بن اكثم هم خطور نمیكرد حتی الآن هم اگر كتابهای فقهی و حدیثی اهل سنت را ببینید، این جزئیات هنوز هم مورد بحث قرار نگرفته است و مختص فقه شیعه است.
امام فرمودند: در حل كشته يا در حرم؟ عالم به حرمت بوده يا جاهل؟ از روى عمد كشته يا اشتباه؟ آزاد بوده يا غلام؟ صغير بوده يا كبير؟ اين اولين صيد او بوده يا بيشتر؟ آن صيد از پرندگان بوده يا غير آنها؟ كوچك بوده يا بزرگ؟ شخص مُحرم بر اين عمل اصرار دارد يا پشيمان شده؟ شب اين عمل را انجام داده يا روز؟ احرام عمره بوده يا احرام حج؟ و ... حدوداً یك سؤال یحیی بن اكثم را امام جواد(ع) به ۶۴ سؤال فرعی تقسیم كردند و نشان دادند كه اصلاً نیازی به پاسخگویی نیست، چون این فرعیات به ذهن یحیی بن اكثم هم خطور نمیكرده است. یحیی بن اكثم هم آدم بزرگی بود؛ قاضیالقضات مأمون بود. معمولاً قاضیالقضات جزء بزرگترین افراد محسوب میشدند. پس از طرح اینهمه فروعات مسأله از سوی امام، آن شخص دیگر پاسخی نخواست و جلسه تمام شد و بدون این كه مناظره ادامه پیدا كند، حضرت قدرت خود را نشان دادند.
مناظره دیگری را هم عالمان بزرگ اهل سنت با امام جواد(ع) انجام دادند و مباحث اختلافی بین شیعه و سنی را مطرح كردند. یك مجموعه از احادیث در فضایل خلفا را از قول پیامبر اكرم(ص) مطرح كردند كه اغلب آنها از منظر ما جعلی است، اما در مصادر حدیثی اهل سنت وجود دارد. امام جواد(ع) با این احادیث بسیار عالمانه و بدون هیچگونه حساسیت مواجهه فرمودند و احادیث را به روش سنت نقد كردند كه مورد قبول آن افراد بود.
امام و مناظرات بین مذهبی
در همین مجلس، اهل سنت از امام جواد(ع) راجع به فضائل خلفا پرسش كردند. در واقع وارد مناظرات مذهبی شدند. طبیعت این مناظرات هم به صورتی است كه یك مقدار حدّت و تندی در آن است، اما نوع سخن گفتن امام جواد(ع) را ببینید و آداب مناظره را یاد بگیرید. در همان جلسه نظر امام را درباره روایتی كه محتوای آن مربوط به یكی از خلفا بود پرسیدند. ایشان اولاً با احترام از او یاد كردند و ویژگیهای خوب او را كه از منظر سؤالكنندهها مهم بود برشمردند. بعد حضرت ادامه دادند: «این روایت را باید یك مقدار با تردید نگاه كرد.» در ادامه نیز با استدلال، خبر را رد كردند. این لحن صحبت حضرت را ببینید، ایشان ابتدا با مخاطب همراه میشدند، موضعگیری تند نكرده و وارد منازعات مذهبی نمیشدند. این برای ما هم درس است.
آداب مناظره
امام جواد(ع) در جریان مناظرت با یحیی بن اكثم، حضرت آداب مناظره و این را كه چگونه باید با هم بحث كرد، رعایت میكردند و هیچگاه تند نمیشدند و بسیار دقیق همه صحبتهای طرف را گوش میدادند. گاهی سؤالات حقیقتاً برای فهم موضوع بود، ولی گاهی اینطور نبود و برای این بود كه میخواستند شخصیت طرف را بكوبند. امام جواد(ع) اما در همه حالات آنقدر مدبرانه و باشخصیت و بزرگوارانه با سؤالات و با طرف مناظره روبهرو میشدند كه فرد جدای از این كه پاسخ خود را دریافت میكرد، تحت تأثیر شخصیت امام(ع) و بزرگواری ایشان قرار میگرفت. میتوانیم بگوییم آن چیزی كه بیش از وجهه علمی امام جواد(ع) روی طرف مقابل تأثیر میگذاشت، خُلق و خوی نیكوی ایشان بود كه باعث میشد طرف مقابل، شخصیت ایشان را به عنوان امام بپذیرد. چنین مباحثهای را نظیف و پاكیزه میگوییم.
دو سه جلسهی پرسش و پاسخ از امام جواد(ع) با مأمون هم داریم، ولی مناظره نیست، بلكه سؤال و جواب است. یك وجهه دیگری هم كه در زندگی امام جواد(ع) مشاهده میكنیم، جلساتی است كه شیعیان سؤالات خود را از آن حضرت میپرسیدند.
بُرد رسانهای مناظرهها و جوابهای آن حضرت نیز بیشتر بود. به خاطر اینكه یك طرف مناظره یك كودك هشت تا ده ساله بود. یعنی مردم این مناظره را گزارش میكردند. حتی نقل است كه یحیی بن اكثم خدمت امام جواد(ع) آمد و نشست و مبهوت شد و رفت. بنابراین گزارشهای این مناظرهها باابهتتر جلوه میكرد.
امام جواد(ع) از منظری یك وضعیت ویژه نیز داشتند كه ایشان را از دیگر ائمه علیهمالسلام متمایز میكند. اینكه مباحثات بین مذهبی مطرح در دوره امام رضا علیهالسلام یكدفعه به ایشان منتقل شد. در حالی كه مثلاً در دوره امام باقر(ع) مناظرات بین مذهبی چندان پررنگ نبود. نكته دیگر اینكه سن كم امام جواد(ع) و این تجربه جدید كه امام یك علم لدنّی و الهی دارد و این علم تفضلی از جانب حضرت باری تعالی است، خیلی عجیب جلوه میكرد. البته این امر برای شیعیان معلوم بود، ولی در بین دیگران جلوه خاصی داشت.
پی نوشت:
گفتاری از حجت الاسلام سید محمدكاظم طباطبایی، رئیس پژوهشكده علوم و معارف حدیث
منبع:مهر