۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۲ : ۱۴
عقیق:امام رضا عليه السلام در يكي از نامه هاي خود براي امام جواد عليه السلام مي نويسند: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ ابقاك الله طويلاً و اعاذ من عدوك يا ولد، فداك ابوك، قد فسرت لك مالي و انا حي سوي رجاء ان ينميك بالصلة لقرابتك و لموالي موسي و جعفر (رضي الله عنهما) يا بني فداك ابوك لا نسترد للامور لحبها فتخطي حظك و السلام؛ به نام خداوند بخشنده مهربان ، خداوند به تو عمر طولانی عنایت فرماید و تو را از دست دشمنانت مصون دارد . ای فرزندم پدرت فدایت شود. اموال من از آنِ توست من برای تو اندوهبار و دلخستهام تو هم برای حفظ حیثیت و جان و مال خودت از شرور دشمن ، هر کس از چپ و راست تو آمد او را به صله و جایزه خوشحال ساز ، دوستان و موالی و بستگان و فرزندان امام موسی و جعفر را برای قرابت آن دو بزرگوار به مال فراوان، صله رحم کن و از نیکان دودمان آنان دختری با اراده برگزین ، بخیل و ممسک نباش و با او ازدواج نما. خداوند در قرآن میفرماید:
هر کس به خداوند قرض دهد خداوند آن را چند برابر به او بر میگرداند . (245/بقره) و نیز میفرماید : هر کس به زن و فرزند و کسان خود وسعت بدهد خداوند به او وسعت و نعمت عنایت فرماید و هر کس از رزق و روزی خود که خداوند به او عنایت فرموده انفاق کند ، خداوند بر وسعت و نعمت و رزق او میافزاید. (7/طلاق) … ای فرزندم پدرت فدایت گردد این پدر تست که دل به چیزی نبست ، تو هم چنان باش.(1)
يكي ديگر از نامه هاي امام رضا عليه السلام به فرزندش امام جواد عليه السلام را شیخ صدوق (ره) در عیون اخبار الرضا از بزنطی چنين نقل كرده است: حضرت رضا علیهالسلام نامهای برای فرزند گرامیش حضرت جواد الائمه علیه السلام نوشت و به مدینه فرستاد که من آن را خواندم. متن آن نامه بدین شرح بود: یَا أَبَا جَعْفَرٍ بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَكِبْتَ أَخْرَجُوكَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیر ...؛ فرزندم به من خبر دادهاند که چون از منزل بیرون میروی غلامانت بخل و حسادت میورزند تا چیزی از تو به کسی نرسد. برای همین تو را از درب کوچک اندرونی بیرون می برند تا مبادا کسی از تو بهرهمند گردد. این نامه را به تو مینویسم، به همان حقی که بر تو دارم قسمت میدهم با رفت و آمد از درب بزرگ بیرونی و عمومی؛ رفت و آمدت را علنی و آشکار کن و هنگام خروج از خانه ، درهم و دینار همراه خود بردار تا اگر کسی از تو درخواستی کرد ، به او چیزی ببخشی و مردم از خیر تو بهرهمند شوند و به عطایای تو خوشحال و مسرور گردند و دوستدار تو باشند.
جواد عزیزم! اگر عموهایت از تو چیزی بخواهند به هر یک کمتر از پنجاه اشرفی نبخش! و اگر عمههایت از تو درخواستی کنند به هر کدام از آنها کمتر از بیست و پنج اشرفی نده! ولی نسبت به زیادتر از آن خود دانی و بدان با بخششی که می کنی ، حق تعالی مرتبهات را بلند گردانده و تو را محبوب خویشاوندانت می گرداند. در بذل و بخشش مداومت کن و از فقر و تهیدستی ترسی نداشته باش.(2)
محمد
بن میمون يكي از ياران امام رضا عليه السلام هم می گوید : به همراه امام رضا(ع) در
مكه بودم. به حضرت عرض كردم می خواهم به مدینه بروم، نامه ای برای ابی جعفر(امام
جواد) بنگار تا با خود ببرم .امام رضا(ع) تبسمی كرد و نامه ای نوشت . به مدینه
رفتم در حالیكه چشم هایم به دردی مبتلا بود . به درب خانه امام جواد (ع) رفتم،
نامه را تحویل دادم . «موفق» غلام امام گفت : سر نامه را بگشا و در پیش روی امام
قرار ده . این كار را كردم، آنگاه حضرت جواد (ع) فرمود : ای محمد وضعیت چشمت چگونه
است؟ عرض كردم یا بن رسول الله، همان گونه كه مشاهده می فرمایید بیمار است و نورش
رفته است .
حضرت جواد (ع) دستش را دراز كرد، بر چشمم كشید ، بینایی ام چون سالم ترین زمانش
گشت . دستها و پاهای حضرت را بوسیدم و در حالی بازگشتم كه بینایی ام را بازیافته
بودم .(3)
پی نوشت ها:
مكاتیب الأئمة علیهم السلام، ج5، ص 258