کد خبر : ۲۱۹۳۹
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۶:۲۸

چرا آرزوی طولانی مذمت شده؟!

وقتی صحبت از امید و آرزو می شود همه از آن به نیکی یاد می کنند و با این جمله که «انسان به آرزو زنده است» مهر تاییدی بر نیک نامی آرزو می زنند. در مقابل این باور، برخی گزارهای دینی وجود دارند که از آرزو به نیک نامی یاد نکرده و در مواردی به نکوهش آن پرداخته اند.

عقیق:قرآن کریم درباره کسانی که در لجاجت و مخالفت با آیات روشن الهى اصرار مى‏ورزند به پیامبر خدا می فرماید: ذَرْهُمْ یَأْكُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُون[1] ؛ اینها را به حال خود واگذار تا بخورند و از لذتهاى این زندگى ناپایدار بهره گیرند و آرزوها آنها را از این واقعیت بزرگ غافل سازد ولى بزودى خواهند فهمید.

امیرمومنان(ع) نیز در نهج البلاغه می فرماید: اعْلَمُوا أَنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْعَقْلَ وَ یُنْسِی الذِّكْرَ فَأَكْذِبُوا الْأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ صَاحِبُهُ مَغْرُورٌ[2] ؛ بدانید که آرزو عقل را به خطا می اندازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد؛ پس در پی آرزو نروید که فریبنده است و صاحبش فریب خورده است.

در برابر این طیف، روایاتی هم داریم که از آرزو به نیکی یاد کرده اند؛ مانند این روایت که رسول خدا می فرماید: إنَّمَا الأَمَلُ رَحمَةٌ مِنَ اللّهِ لِامَّتی؛ لَولَا الأَمَلُ ما أرضَعَت امٌّ وَلَداً و لا غَرَسَ غارِسٌ شَجَراً [3] ؛ آرزو، در حقیقت، رحمتى از جانب خداوند براى امّت من است. اگر آرزو نبود، هیچ مادرى فرزندى را شیر نمى داد و هیچ باغبانى، نهالى نمى كاشت.

این دوگانگی ظاهری وقتی رخت برمی بندد و جای خود را به اتحاد می دهد که بدانیم:

آرزو بر دو قسم است یکی خوب، یکی بد. آرزویی خوب است که انسان را از یأس و ناامیدی رهانده بسان موتوری او را به جلو پیش بَرَد و قدم به قدم به اهداف والای انسانی نزدیک کند. آرزویی هم که چون قرصهای روان گردان، انسان را غرق در اوهام و خیالات کند و او را از واقعیتهای زندگی و اهداف مفید و سازنده دور سازد، آرزوی بد است.

با دقت در تعابیر امیرمومنان در نهج البلاغه معیار این خوب و بد بودن روشن می شود. از نظر آن حضرت، شاخصه آرزوی مذموم، طولانی بودن آن است که با عبارت «طُولُ الْأَمَل» از آن یاد شده است. امام در نکوهش چنین آرزویی می فرماید:

ای مردم! من برای شما نسبت به دو چیز بیش از هر چیز دیگری نگرانم: یکی پیروی از هوای نفس و دیگری آرزوی طولانی (اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَل‏) که پیروی از هوای نفس، آدمی را از پیمودن راه حق باز می دارد و بلندی آرزو، آخرت را از یاد انسان می برد. [4]

آن حضرت در کلامی دیگر می فرماید: مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَل[5] ؛ آنکه آرزویی طولانی کند کردارش زشت شود.

اما اینکه چگونه این نوع آرزو را بشناسیم و آن را ترسیم هدف و چشم انداز برنامه اشتباه نگیریم سوال مهمی است که در کلام امام نشانه های آن بیان شده است. آن حضرت برای این نوع آرزو، پیامدهایی را ذکر می کند که خود می تواند بهترین نشانه برای شناخت آن باشد.

نشانه اول: فراموشی آخرت یکی از پیامدهای آرزوی طولانی و مذموم که نشانه ای خوب برای شناخت آن است فراموشی آخرت است (وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ‏ فَیُنْسِی الْآخِرَةَ).

اما اینکه این فرآیند چگونه رخ می دهد و این چه ارتباطی با آن دارد؛ سوالی است که در پاسخ آن گفته اند:

آرزوهاى دور و دراز به این دلیل موجب فراموشى آخرت مى شود كه تمام نیروهاى انسان را به خود جلب مى كند و با توجه به این كه نیروى انسان به هر حال محدود است؛ هنگامى كه آن را در مسیر آرزوهاى بى پایان سرمایه گذارى كند چیزى براى سرمایه گذارى در طریق آخرت نخواهد داشت.

به خصوص این كه دامنه آرزوها هرگز محدود نمى شود و طبیعت آنها این است كه هر زمان انسان به یكى از آرزوهایش جامه عمل مى پوشاند آتش عشق آرزوى دیگرى در دل او زبانه مى كشد و نیروهایش را براى وصول به آن بسیج مى كند؛ بلكه گاه رسیدن به یك آرزو سبب دلبستگى به چند آرزوى دیگر مى شود، چون معمولا آرزوها به یكدیگر پیوند خورده اند، با توجه به این واقعیت ها نه وقتى براى او باقى مى ماند و نه نیرو و امكانى و نه حتّى حال و حوصله اى كه به آخرتش بپردازد! [6]

نشانه دوم: کردار بد یکی دیگر از پیامدهای آرزوی طولانی و مذموم که در عمل خود را نشان می دهد کردار بد است (مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَل‏).

آرزویی که انسان را از مسیر بندگی خدا و رعایت حلال و حرام الهی منحرف کرده و او را برای رسیدن به خود به هر کاری وادارد از نظر امیرمومنان آرزویی مذموم است و از قماش طول الامل. 

بنابراین آرزوها، انگیزه حرکت انسان براى هرگونه فعالیت اند؛ جوانى که آرزو دارد به مقامات عالیه علمى برسد تلاش و کوشش را در فراگیرى علم افزایش مى دهد، کشاورزى که آرزو دارد مزارع پربار و باغ هاى سرشار از برکات مادى داشته باشد در امر کشاورزى فعالیت مى کند و مادرى که آرزو دارد جوان برومندى در سنین آخر عمر در کنار او باشد در حفظ و تربیت فرزندش مى کوشد.

ولى هرگاه آرزو از حد اعتدال خارج شود و انسان به سراغ امور دست نیافتنى و یا غیر ضرروى و خارج از حد نیاز برود، طبیعى است که باید تمام تلاش و کوشش خود را براى رسیدن به آن بگذارد و همه چیز جز آن را فراموش کند و شب و روز به دنبال آن بدود.

چنین کسى از یک سو آخرت را به کلى به دست فراموشى مى سپارد و از سوى دیگر براى رسیدن به هدف خود هر وسیله‌اى را مباح مى شمرد و از سوى سوم در مقابل هر کس خضوع ذلیلانه مى کند و سرانجام گرفتار «سوء العمل» مى‌شود که امام در جمله حکمت آمیز بالا به آن اشاره فرمود.

در حالى که اگر دامنه آرزو را کوتاه مى کرد و به آنچه مورد نیازش بود قناعت مى نمود، وقت کافى براى رسیدن به وظایف الهى و اندوختن ذخیره هاى آخرت پیدا مى کرد و از آلوده شدن به حرام در امان مى ماند و عزت و کرامت خود را بر باد نمى‌داد. [7]

برای همین است که امام از کوتاهی آرزو (قَصر الأمل) به نیکی یاد می کند و آن را یکی از نشانه های زهد و بی رغبتی به دنیا بیان می دارد: أَیُّهَا النَّاسُ الزَّهَادَةُ قِصَرُ الْأَمَلِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ النِّعَمِ وَ التَّوَرُّعُ عِنْدَ الْمَحَارِمِ[8] ؛ اى مردم، زهد عبارت از كوتاهى آرزو، شكر نزد نعمت، و كناره گیرى از محرمات است.

نتیجه اینکه در منابعی مانند قرآن و نهج البلاغه آرزویی نکوهش می شود که بازدارنده؛ بلکه دور کننده انسان از انسان شدن است و در مقابل آرزویی ارجمند است و به آن تشویق می شود که انسان را به سوی انسان شدن حرکت دهد.

پس اگر هدفی ترسیم کرده ایم و برای رسیدن به آن تلاش می کنیم و یا آرزویی در سر می پرورانیم و برای تحقق آن دست به کار شده ایم؛ اما با کمی دقت در کار خود و یا گوشزد دیگران متوجه می شویم که از یاد خدا و آخرت فاصله گرفته ایم و در عمل توجهی به حلال و حرام بودن کار انجام شده نداریم بدانیم که آن هدف و آن آرزو، مذموم است و نیاز به بازنگری کلی و یا جزئی دارد تا اصلاح شود و اگر این نشانه ها را ندارد و یاد خدا و آخرت در دل زنده است و در رفتار هم مراقبت جدی نسبت به حرامهای الهی وجود دارد بدانیم که این آرزو و چشم انداز همان است که مورد تشویق و ترغیب اولیای الهی است.

 

پی نوشت ها:

1.     سوره حجر، آیه 3

2.     نهج البلاغه، خطبه 86

3.     نهج الفصاحه، حدیث 936

4.     نهج البلاغه، خطبه 42

5.     همان، حکمت 36

6.     پیام امام امیرالمومنین ع، ج2، ص462

7.     همان، ج12، ص241-242

8.     نهج البلاغه، خطبه81

منبع:تبیان

211008



ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین