عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۹۸۶۶۸
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۶
یادداشت/ حسین علی رمضانی
حسین علی رمضانی در یادداشتی آورده است: حاجی پس از آنکه مُحرِم و در حریم یار مَحرَم شد، به قربانگاه رفته و حکمی از احکام حجّ را بجا می آورد. بطن این رفتار در معنای عشق نهفته است. آنگاه که حاجی! از خود و نفسش عبور کرده و از خواهش ابراهیم به سمت مذبح اسماعیل "منیّت" گام برمی دارد.
عقیق:حسین‌علی رمضانی «مدرس دانشگاه و عضو شبکه پژوهشگران و محققان علوم انسانی» یادداشتی را با محوریت «قربانی؛ معنای اخلاق در حُکم فقهی!» در اختیار خبرگزاری مان قرارداده است که در ذیل می‌آید؛

معنا؛ از آن عالم کوثر که عالم عشق باشد! به این عالم تکاثر که عالم عقل و ماده است، تنزّل می­یابد. تنزّلی که در قالب و ظرف مفاهیم و تصاویر، نمود یافته و قابل شنیدن و دیدن می شود. معنای فطری عالم هستی در عالم معرفتی انسانی در قرآن جلوه می نماید و انسان! واسط بین هستی و معرفت با قرآن، خواندنی و دیدنی می شود. قرائت و تلاوتی که در آن انسان و هستی معنا می یابد"...وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا". انسانی که واسط تکوین هستی و تشریع معرفتی است. اوج زیبایی این موضوع در انطباق کامل تشریع با تکوین را می توان در انسان کامل؛ یعنی مقام بلامنازع کونین، حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) و نور واحد ائمّه اطهار (سلام الله علیهم اجمعین)مشاهده کرد.

آنها که سعه وجودیشان مرز زمان و مکان نمی­شناسد. انوار خمسه­ای که از ازل بوده و تا ابد خواهند بود. مقام شامخی که کل عالم تکوین به طفیلی آنان پا به عرصه وجود نهاده است که نَحنُ صَنایِعُ الله وَ الخَلقُ بَعدُ صَنَایِعُنَا ...!. حقیقت برهان با شریعت احکام و طریقت عرفان در دین اسلام جمع شده اند. جمع الجمع این سه وجه در انسان کامل نمود، بروز و ظهور دارد.

ظهور و بروزی که در روایات و سیره معصومین(سلام الله علیهم اجمعین) آمده است. نمودی از جنس کلام و از جنس رفتار که هم شنیدنی و هم دیدنی می باشد و غبار تاریخ؛ همان انسان های فانی که بازیگر اصلی در بستر مکان و در امتداد زمان هستند، پس از عبور 14 قرن، نمی تواند بر آن شنیدن ها و دیدن ها خدشه ای وارد نماید.

شریعت و احکام الهی ضمن معنا و نیّتی که جهت حکم را مشخص می نماید، دارای رفتاری است که باید صحّت و بطلان آن بستگی به رعایت حدود و میزان هایی دارد، که از طریق تفقّه در منابع دینی توسط مجتهدین تعیین می شود.

حکم فقهی که بُعد کالبدی و رفتاری انسان را هدف قرار داده، هم وجه عقلایی و فلسفی و هم وجه اخلاقی و عرفانی را توأمان در خود نهفته دارد؛ بدین معنا که هیچ حکم فقهی وجود ندارد که عاری از فلسفه وجودی و یا بار معنایی اخلاقی باشد! حال عقل انسانی و قدرت تبیین و توضیح علمی برای احکام، در عصر حاضر به بلوغ نرسیده است، مشکل از حکم نیست، بلکه خطاب و سمت انگشت اتهام به سوی انسان و عقل و علم او می باشد و والسلام. آثار درونی و اخلاقی احکام نیز که موجب معرفت نفس و سیر و سلوک أنفسی انسان ها می شود؛ حقیقت دیگری است که با بروز قابلیت قلبی و در مسیر تزکیه اعضاء و جوارح و قوای سه گانه شهویه، غضبیه و وهمیه، به فرد نمایانده می شود. در این بین، حجّ به عنوان یکی از احکام فروع دین، که بر هر انسان مسلمان مستطیع واجب می شود، فارغ از این قاعده کلی نیست.

نوشتار حاضر معطوف به یکی از مناسک حجّ با عنوان قربانی کردن است که حاجی پس از آنکه مُحرِم و در حریم یار مَحرَم شد، به قربانگاه رفته و حکمی از احکام حجّ را بجا می آورد. بطن این رفتار در معنای عشق نهفته است. آنگاه که حاجی! از خود و نفسش عبور کرده و از خواهش ابراهیم به سمت مذبح اسماعیل "منیّت" گام برمی دارد و نفس را به قربانگاه برده و در حرارت و جریان خون و جهنمّ، به خُنُکای"هُو" و ... فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى، رهنمون می شود و ندای "... یا نارُ کُونی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهیمَ" به گوش حاجیان خواهد رسید.

گذر از "من" و رسیدن به "او" نشان از فقر ذاتی دارد و نه فخر عاری! "من" که از قیاس باطل بین داشته ها و خواهش های "من" شروع شده و در نهایت به استکبار و غرور ختم می شود، باید در سیر قربانی از "أنا" به "أنت" و از "أنت" به "هُوَ" برسد. حرکت و جریانی دائمی از أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ به یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ، وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ و از فقر ذاتی به سمت پرستش هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ صورت می گیرد. حاجی پس از عبور از عرفات و رسیدن به مرتبه شناخت خود در عرفه، در اوج عاشقی از خود و تعلّقاتش همچون قد رعنای فرزند و جگرگوشه اش اسماعیل، برای "او" می گذرد و حاضر به قربانی فرزندش با تیغ شرع می شود. این سنتی است که از ازل تا ابد بوده که خدای تبارک و تعالی، برای خلوص نیت بندگانش هر آنچه را که حائل بین او و بنده اش باشد! چه به جَبر و چه به اختیار می ستاند! و چه خوش باشد که انسان عابدانه و خالصانه برای وارستگی از همه دلبستگی ها، به اختیار و ابراهیم وار، گام در مسیر خشنودی یار و دلدار نهد و اسماعیل را به قربانگاه بَرَد. حضرت حق نیز در برابر این خلوص نیّت، حقیقت نفسش را به مثال قوچی نمایان می سازد و باید این نفس ذبح شود.

مهم در این مناسک! سیر و سلوکی است که حاجی عارف انجام می دهد. اراده، حرکت و جریان، اموری است که باید در شدنی دائمی در سیر زندگی از داشته های حقیر و رهزن "یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ..." به سوی نداشته های عالی و باقی که همان قلب سلیم است "... إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ"، حرکت نماید. معنای بلند حجّ با نگاهی عرفانی، بند بندِ مناسکش چنان نظم و هارمونی دارد که اگر با گوش دل و معنا به آن نوای ازلی گوش فرا دهیم، بر اساس قابلیت سعه وجودی و صیقل قلب و جان می توانیم، بطن آن نوا را دریابیم. نوایی دلنشین که موجب ابتهاج غیر قابل وصفی در انسان عارف می شود.

قربانی هم یک نُت از این موسیقی در خطوط حامل پنج گانه نت های دلنواز مناسک حجّ به مثابه پنج طیف احکام شرعی! است که با نواختن صحیح آن توسط حاجی، موجب آرامش و حظّ جانها می شود.


منبع:فارس

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین