عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۹۵۰۲۷
تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۸
شادی در اسلام/
عید و شادی ما باید با عید کسانی که مادی فکر می کنند، فرق داشته باشد، عید یک مؤمن همان لحظه های است که بر شیطان و نفس خود غلبه پیدا می کند و عزای او آن روزی است که به گناه مبتلا می شود.
عقیق:"عید و شادی ما باید با عید کسانی که مادی فکر می کنند، فرق داشته باشد، عید یک مؤمن همان لحظه های است که بر شیطان و نفس خود غلبه پیدا می کند و عزای او آن روزی است که به گناه مبتلا می شود: عید هر کس در درون وی بود  / چون عزا آنجاست عیدش کی بود. با این زاویه دید پنج معیار مهم اشدی در اسلام وجود دارد."

آنچه در ادامه می آید بخش سوم از سلسله مطالب کتاب "غم و شادی" تالیف محمود اکبری است. این پژوهشگر در این اثر تلاش کرده است با نگاهی به آیات و روایات و سیره اهل بیت (ع) مختصات شادی را از منظر رهیافت دینی به دست دهد.

 

خط کش و معیار شما برای شادی و غم چیست؟

غم و شادی بستگی به معیار و ارزش هر فرد دارد. اصولاً میزان رشد فکری و بزرگی همت و عظمت روح را از غمها و شادیهای هر کس می توان شناخت؛ یکی خوشحالی اش به عفو و گذشت است و دیگری به انتقام. یکی غصه می خورد که چرا مردم خلاف می کنند، دیگری غمش برای این است که چرا جلو خلافش را می گیرند. طبق نظام ارزشی اسلام مطلوبیت هر چیزی زمانی است که در مسیر کمال و سعادت انسان باشد و پیامبر و ائمه معصومین علیه السلام  تلاش می کردند که شادیهای مردم را جهت بدهند.
پیامبر اکرم  صلی الله علیه وآله روزی که از مکه به مدینه هجرت کردند، مردم مدینه دو روز را عید گرفتند و به تفریح و جشن می پرداختند. پیامبر صلی الله علیه وآله  پرسید: این دو روز چه خصوصیتی دارد؟ گفتند در دوران جاهلیت این روز را این گونه سپری می کردیم. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: خدای سبحان بهتر از این دو روز را برای شما آورده و آن عید فطر و عید قربان است.
خلاصه اینکه: عید و شادی ما باید با عید کسانی که مادی فکر می کنند، فرق داشته باشد، عید یک مؤمن همان لحظه های است که بر شیطان و نفس خود غلبه پیدا می کند و عزای او آن روزی است که به گناه مبتلا می شود: عید هر کس در درون وی بود  / چون عزا آنجاست عیدش کی بود.

پنج معیار مهم شادی در اسلام
با این زاویه دید عوامل ذیل را می توان از معیارهای شادی دانست:
اطاعت خداوند: شادی، وقتی است که انسان توفیق طاعت خداوند را پیدا کرده باشد و از گناه، دوری گزیند؛ چنانچه علی علیه السلام می فرماید: سرور المؤمن بطاعة ربه و حزنه علی ذنبه. شادی مؤمن، به طاعت پروردگارش می باشد و حزنش بر گناه و عصیان است.
و در روایت دیگر به مناسبت عید فطر فرمود: انما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه / این عید برای کسی است که خداوند نماز و روزه اش را پذیرفته باشد و هر روزی که معصیتی صورت نگیرد، آن روز عید است.
پرهیز از گناه: لذت و خوشی، همیشه در انجام دادن نیست، زمانی هم در پرهیز کردن است. گاهی اتفاق می افتد که با انجام کارهایی که عادتاً باید لذتبخش باشند، هیچ لذتی به انسان دست نمی دهد، حتی عذاب روانی و وجدانی هم می آورد، چرا که روح و وجدان، آماده لذت بردن نیست اساساً روح انسان به گونه ای است که گاهی از پرهیز سرخوش می شود و به شادی و نشاط می رسد که با هیچ یک از شادی های دیگر قابل مقایسه نیست و به قول سعدی: اگر لذت ترک لذت بدانی / دگر لذت نفس، لذت نخوانی
انسان در زندگی وقتی شاد است که از گناه پرهیز کند و حدود الهی را رعایت نماید. ارضای تمایلات، به هر گونه و هر نحو شادی آور نیست.
از پیامبر صلی الله علیه وآله سؤال شد بهترین بندگان خدا چه کسانی هستند؟ فرمود: آنهایی هستند که وقتی نیکی می کنند خوشحال می شوند و زمانی که بدی کردند طلب استغفار می کنند.
علی علیه السلام فرمود: اکثر سرورک علی ما قدمت من الخیر و حزنک علی ما فات منه / سرورت را زیاد کن بر آنچه از کارهای خیر برای آخرتت انجام داده ای و حزنت را به آنچه از کارهای خیر، محروم گشته ای.
مردی خدمت امام جواد علیه السلام وارد شد در حالی که شاد و مسرور بود، حضرت فرمود: چیست که تو را شاد می بینم؟ عرض کرد: یابن رسول الله! از پدر بزرگوارت شنیدم که فرمود: بهترین روزی که سزاوار است بنده خدا در آن روز شاد باشد، روزی است که توفیق خدمت، و دستگیری از برادران مؤمن نصیب او گردد و امروز من موفق شدم ده نفر از برادران فقیر که از فلان شهر نزد من آمده بودند، به هر کدام از آنها بخشش نمایم لذا از این جهت خوشحالم.
حضرت فرمود: به جان خودم سوگند! تو شایسته این شادی هستی اگر آن انفاق و بخشش خود را به وسیله منت گذاشتن نابود نکرده باشی...
احیای ارزشها: امام صادق علیه السلام  فرمود: السرور فی ثلاث خصال: الوفاء و رعایة الحقوق و النهوض فی النوائب / شادی به سه خصلت است: وفاداری، رعایت حقوق دیگران و ایستادگی در گرفتاری ها و مشکلات.
علی علیه السلام فرمود: فلیکن سرورک بما نلت من اخرتک ولیکن اسفک علی ما فاتک منها / باید شادی تو به خاطر آنچه برای آخرت انجام داده ای و حزن و غمت برای محرومیت از آن باشد.
شبی که بنا شد علی علیه السلام در جای پیامبر صلی الله علیه وآله بخوابد تا حضرت از تیغ دشمنان در امان بماند از رسول خدا صلی الله علیه وآله پرسید اگر من در بستر شما بخوابم جان شما به سلامت خواهد بود. وقتی پیامبر صلی الله علیه وآله جواب مثبت داد حضرت علی علیه السلام لبخندی زد و به شکرانه این توفیق سجده شکر کرد.
احیای حق یا از بین رفتن باطل: علی علیه السلام در نامه ای به عبدالله بن عباس می فرماید: اما بعد: انسان گاهی مسرور می شود به خاطر رسیدن به چیزی که هرگز از دستش نمی رفت و گاهی محزون می شود به خاطر از دست دادن چیزی که هرگز به آن نمی رسد، پس باید شادی تو به خاطر احیای حق یا نابودی باطل باشد.
تحول معنوی: شادی، زمانی پسندیده است که در انسان تحولی ایجاد شود و انسان بتواند خطاهای گذشته خود را جبران کند و روزی که احساس کند خداوند گناهان گذشته او را بخشیده. علی علیه السلام فرمود: عید برای کسی است که بداند گناهانش بخشیده شده است.
بعضی از بزرگان فرموده اند: لیس العید لمن لبس الجدید انما العید لمن امن الوعید / عید، به سرور و لباس نو پوشیدن نیست بلکه عید، روزی است که به جهت دوری از گناهان از عذابهای الهی در امان باشد.

معنای میانه روی در غم و شادی

در زندگی انسان، هم غم و هم شادی، هر دو از نیازهای روح هستند و باید هر کدام به مقدار لازم وجود داشته باشد؛ زیرا اگر سراسر زندگی انسان، مملو از غم و ناراحتی باشد، روح انسان فرسوده و آسیب سختی می بیند، همچنین اگر تمام زندگی انسان مشحون از شادی و خوشی باشد، منشأ غفلت و دور شدن از خداوند می گردد. پس شادیها باید به حدی باشد که انسان را از تعهد و سوز و همدردی جدا نکند و همچنین غصه ها و اندوه ها نیز نباید به حدی باشد که مایه افسردگی روح، یأس و دلسردی پدید آورد.
بعضی تصور می کنند که زندگی فقط شادی است در حالی که حزن و غم نیز لازمه زندگی می باشد. و بعضی نیز فکر می کنند زندگی، فقط غم، درد و مصیبت است، در حالی که انسان به شادی و نشاط هم نیاز دارد. افراط و تفریط در غم و شادی، نشانه نوعی بیماری روحی است و تعادل در غم و شادی، نشانه سلامت روح است.
انسانهای دمدمی مزاج را حتماً دیده اید که روزی شاد و مسرورند و روز دیگر، گرفته و غمگین، زمانی با چهره گشاده و بشاش و لبخند بر لب، با دوستان خود برخورد می کنند و زمانی دیگر، با چهره ای گرفته و عبوس به نحوی که نمی توان با آنها یک کلمه سخن گفت.
انسان باید نه مجسمه غم باشد و نه آن چنان بی درد و بی احساس باشد که نسبت به غم و دردهای دیگران بی تفاوت و بی خیال گردد؛ چنانچه حاکمان هوسران و پادشاهان خوش گذران در دربار خود، با استفاده از افرادی بی شخصیت به عنوان دلقک، تلخک و ملیجک به تحقیر و استهزای دیگران می پرداختند تا ساعاتی را در غفلت و بی خبری و شادیهای مستانه بگذرانند. اما مردان الهی و وارسته در عین حال که محزونند، شادند و در عین حال که شادند، در دل محزون هستند.
علی علیه السلام فرمود: پارسایان در سختیها چنانند که گویی در آسایش و راحتی فرود آمده اند، آنها با سختیها و بلاها همان اندازه انس دارند که با راحتیها.



منبع:شبستان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین