عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۹۴۷۴۴
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۱
گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین امیر گلپور
پیامبر(ص) می فرماید: فاطمه قلب من است آن وقت نگاه کنید که همین فاطمه جلوی پای فضه کنیز خانه بلند می شود، دست او را در دست می گیرد و دست فضه را نوازش می کند و به او می گوید تو تازه آمده ای خانه من سه روز استراحت کن.
عقیق: "پیامبر (ص) می فرماید:  فاطمه قلب من است آن وقت نگاه کنید که همین فاطمه جلوی پای فضه کنیز  خانه بلند می شود، دست او را در دست می گیرد و دست فضه را نوازش می کند و به او می گوید تو تازه آمده ای خانه من، سه روز استراحت کن و بعد کارها را تقسیم می کنیم نه این که چون تو کنیزی پس من هرچه کار دارم می ریزم روی سر تو، آیا جز این است که حضرت فاطمه (س) با این رفتار یک وجود بهاری است؟  این دلی که پر از عطوفت و مهربانی است. شما نگاه کنید که چطور به همسرشان امیرالمومنین (ع) می فرماید: روحی لروحک الفدا / چقدر این جمله عاشقانه و پر از محبت است که به قول امروزی ها این قدر عاشقانه بگوییم من فدای تو بشوم. جان من سپر بلای تو شود که البته همین هم شد. این خانم با این که دختر پیامبر خاتم است و شأن اجتماعی بالایی دارد اما وقتی ازدواج می کند می رود خانه مستاجری و مستاجر یک یهودی می شود در دورترین نقطه شهر اما صبور و سازگار و مودب است. می بینید که در فرزندآوری و فرزندپروری نمونه روزگار است و امام حسن و امام حسین و زینب و ام کلثوم را تربیت می کند که هر کدام یگانه های روزگارند. در شب عروسی شان که پرخاطره ترین شب برای دختران است پیراهن عروسی خود را به یک فقیر تقدیم می کند و با پیراهنی کهنه به خانه همسر می رود. خب یاد فاطمه زهرا (ع) می تواند دل هر انسان آزاده ای را بهاری کند."

آنچه در ادامه می آید بخش دوم  گفتگوی سرویس قران و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین امیر گلپور، مسئول کارگاه‌های آموزشی مرکز قرآن و حدیث حوزه‌های علمیه درباره راه رسیدن به حال و هوای بهاری و معرفت آفرین در آستانه فصل بهار است.

چرا وقتی بحث بهار وجود انسان می شود از رسول الله (ص) به عنوان یک وجود بهاری یاد می کنیم؟

به خاطر این است که خزان و خمودگی و دلمردگی در وجود حضرت راه نداشت. خود حضرت می فرماید: انا الشجره / من مثل یک درخت هستم و همچنان که درخت، عامل سرسبزی و سایه بخشی و بار دادن است. وجود نازنین پیامبر هم از چنین ویژگی هایی در عالم معنا برخوردار است. شما نگاه کنید به اخلاق و خلق و خوی پیامبر (ص) که هرگز در نشست و برخاست ها و مشی با یاران و افراد خانواده و حتی دشمنان تندخویی را در حضرت نمی بینید، هرگز نمی بینید که پیامبر در بدترین شرایط از کوره دربروند، هرگز نمی بینید که پیامبر اهل کینه ورزی حتی نسبت به شقی ترین دشمنان خود باشند.  نمی بینید پیامبر (ص) عیب جویی کنند، مثلا کسی را مذمت کنند. ممکن است کار زشت را مذمت کنند اما فرد را مذمت نمی کنند. چرا وجود نازنین پیامبر بهاری است؟ به خاطر این که پیامبر سخی و حلیم و رئوف است، به خاطر این که پیامبر خاکی است. توجه کنید که پیامبر نفر اول جامعه مسلمانان است اما پیامبر با آن همه عظمت ببینید که چقدر خاضع و خاکی است. این طور نیست که بگوید من نفر اول جامعه مسلمانان هستم و برای خود شأنی مجزا قائل باشد. همین پیامبر با فقرا نشست و برخاست می کند،  سر سفره فقرا می نشیند و جای خاصی در مجلس برای خود تعیین نمی کند،  به طوری که اگر کسی پیامبر را نشناسد و وارد مجلس پیامبر شود نمی داند که کدام یک از افرادی که در آن جا نشسته اند پیامبر است چون پیامبر این طور نیست که در صدر مجلس بنشیند و جایی برای خود تعیین کند.  پیامبر با بچه ها چقدر مهربان بودند. زود به خنده می افتادند و زود اشک شان درمی آمد. وقتی کسی در کنار ایشان بود از شادمانی و نشاط وجودشان شاداب می شد و طراوت وجود حضرت به افراد می رسید. آمده است که پیامبر  (ص) پیرزنی را دیدند که مشک بزرگ آب را به دوش می کشید. پیامبر رفتند جلو و آن مشک را گرفتند. اصحاب خواستند مانع شوند اما پیامبر اجازه ندادند. آن پیرزن هم پیامبر را نمی شناخت تا این که پیامبر آن مشک را به خانه پیرزن رساند و پسر پیرزن پیامبر را شناخت و گفت مادر می شناسی این آقایی که مشک آب شما را به خانه رساند چه کسی است. پیامبر وقتی متوجه شد پیامبر این کار را کرده بسیار شرمنده و ناراحت شدند اما پیامبر گفتند جای هیچ ناراحتی نیست. من آمده ام که باری از دوش شما بردارم و حقیقتا پیامبر با آن خلق حسنه آمده اند که باری از دوش انسان ها بردارند و به تعبیر قرآن، "انک لعلی خلق عظیم". قرآن پیامبر را صاحب خلق و اخلاق عظیم می شمارد و در ادامه می فرماید ای پیامبر اگر اخلاق تو این گونه نبود مردم دور تو جمع نمی شدند. در واقع این اخلاق عظیم توست که مردم را دور تو جمع کرده است مثل بهار و مثل درختانی که آدم ها را دور خود جمع می کنند و به آن ها سایه و سرسبزی و میوه و طراوت می دهند.

اجازه بدهید چون این ماه در ایام فاطمیه هم پشت سر گذاشتیم و ولادت حضرت فاطمه (س) را هم پیش رو داریم  من از وجود نازنین حضرت صدیقه طاهره هم نام ببرم که وجودش پر از طراوت و سرسبزی بود. اگر کسی می خواهد بهاری شود باید برود خانه فاطمه زهرا (س) شما نگاه کنید من یک مثال می زنم. همه ما می دانیم که کنیز در فرهنگ عرب چه جایگاهی داشته و اساسا شأن انسانی به کنیز نمی دادند. حضرت فاطمه کنیزی به نام فضه داشتند و نگاه کنید که با فضه چطور برخورد می کنند. حضرت صدیقه طاهره که پیامبر درباره ایشان فرمود: فداها ابوها، کسی که پیامبر درباره ایشان فرمود: فاطمه بضعه منی / فاطمه پاره تن من است، آن هم در حالی که پیامبر قلب تپنده عالم است آن وقت همین پیامبر می فرماید:  فاطمه قلب من است آن وقت نگاه کنید که همین فاطمه جلوی پای فضه کنیز  خانه بلند می شود، دست او را در دست می گیرد و دست فضه را نوازش می کند و به او می گوید تو تازه آمده ای خانه من، سه روز استراحت کن و بعد کارها را تقسیم می کنیم نه این که چون تو کنیزی پس من هرچه کار دارم می ریزم روی سر تو، آیا جز این است که حضرت فاطمه (س) با این رفتار یک وجود بهاری است؟  این دلی که پر از عطوفت و مهربانی است. شما نگاه کنید که چطور به همسرشان امیرالمومنین (ع) می فرماید: روحی لروحک الفدا / چقدر این جمله عاشقانه و پر از محبت است که به قول امروزی ها این قدر عاشقانه بگوییم من فدای تو بشوم. جان من سپر بلای تو شود که البته همین هم شد. این خانم با این که دختر پیامبر خاتم است و شأن اجتماعی بالایی دارد اما وقتی ازدواج می کند می رود خانه مستاجری و مستاجر یک یهودی می شود در دورترین نقطه شهر اما صبور و سازگار و مودب است. می بینید که در فرزندآوری و فرزندپروری نمونه روزگار است و امام حسن و امام حسین و زینب و ام کلثوم را تربیت می کند که هر کدام یگانه های روزگارند. در شب عروسی شان که پرخاطره ترین شب برای دختران است پیراهن عروسی خود را به یک فقیر تقدیم می کند و با پیراهنی کهنه به خانه همسر می رود. خب یاد فاطمه زهرا (ع) می تواند دل هر انسان آزاده ای را بهاری کند.


منبع:شبستان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین