عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۹۰۷۶۱
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۶ - ۰۲:۳۳
یادداشت/حجت‌الاسلام مهدوی‌زادگان
اهداف عالیه قیام عاشورا چیست که تهلکه مرگ را ناچیز می‌سازد؟ نظرات گوناگونی ارائه شده است و در اینجا سه هدف را می‌توان از فلسفه سیاسی عاشورا که در کلام و عمل اباعبدالله الحسین(ع) نهفته است، به دست آورد.
عقیق: حجت‌الاسلام والمسلمین داود مهدوی‌زادگان عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی در کانال شخصی‌اش درباره «اهداف متعالیه» قیام امام حسین(ع) نوشت:

اباعبدالله الحسین (ع) از هنگام تصمیم به خروج از مدینه تا ورود به کربلا با افراد زیادی از دوست و دشمن، خیرخواه و بدخواه، گفت‌وگو کرد و هر یک از آنان با ذکر دلیل، آن حضرت را از رفتن به کوفه بر حذر می‌دادند. اما امام(ع) بی آنکه سخن آنان را نفی کند، بر عزم خود جازم بود و حتی در پاسخ به محمد حنفیه می‌فرماید:
«برادر! خدا به تو جزاى خیر دهد که وظیفه خیرخواهى و صلاحدید خود را انجام دادى و اما من (وظیفه خود را بهتر از تو مى‌دانم) و تصمیم گرفته‌ام که به مکه حرکت کنم و من و برادرانم و فرزندان برادرم و گروهى از شیعیانم مهیا و آماده این سفر هستیم؛ زیرا این عده با من هم عقیده بوده و هدف و خواسته آنان همان هدف و خواسته من است».
برای دانستن پر خطر بودن این راه هیچ نیازی به علم غیب نبود و هر کس با همان علم عادی و کمی تحلیل اوضاع سیاسی و اجتماعی آن روز، به این نتیجه می‌رسد تا چه رسد به اینکه او ولی خدا باشد. بلکه دشواری کار، فهمیدن هدفی است که این راه پر خطر را بی‌خطر می‌کند. مگر ممکن است غایت و مقصودی بالاتر از صیانت نفس باشد که چنین تهلکه‌ای بی معنا شود؟
درک این معنا برای خیلی از خواص، دشوار بود تا چه رسد برای عوام الناس. افراد کمی مانند ابو سعید مقبری بودند که از بیانات امام، وجود هدف عالی را احساس می‌کردند.
امام پس از گفت‌وگو با محمد حنفیه و براى چندمین بار به طرف مسجد و حرم پیامبر(عص) حرکت نمود و در طول راه این دو بیت یزید بن مفرغ را - که در مقام حفظ شخصیت خویش سروده ولو با هر خطر جدى مواجه باشد - مى‌خواند: «لا ذَعَرْتُ السَّوامَ فى فَلَقِ الصُّبْح ...»؛ من از چوپانان به هنگام صبح و با شبیخون زدن خویش ترسى ندارم و نباید مرا یزید بن مفرغ بخوانند،‌ آنگاه که از ترس مرگ دست ذلت بدهم و خود را از خطراتى که مرا هدف قرار داده‌اند کنار بکشم.
ابوسعید مقبرى گوید که من چون این دوبیت را از امام(ع) در مسیر خویش به مسجد پیامبر شنیدم، از مضمون آن پى بردم که آن حضرت یک هدف عالى و یک برنامه مهم و عظیمى را تعقیب مى‌نماید.
اما این هدف یا اهداف عالیه قیام عاشورا چیست که تهلکه مرگ را ناچیز می‌سازد؟ نظرات گوناگونی ارائه شده است و در اینجا سه هدف را می‌توان از فلسفه سیاسی عاشورا که در کلام و عمل ابا عبدالله الحسین(ع) نهفته است، به دست آورد و البته این سه هدف، نسبت تدرجی با هم دارند.
-هدف اولی؛ آگاهی بخشی و زدودن جهل سیاسی و اجتماعی مردم.
بخشی از لشکر حکومت جور را ترس و جهل مردم تشکیل می‌دهد. از جمله همین حقیقت که غایتی بالاتر از صیانت نفس وجود دارد.
-هدف میانی؛ مبارزه علیه فساد و سر نگونی حکومت ظلم.
حکومت جور نامشروع است و دین و عقل سلیم آن را به رسمیت نمی‌ پذیرد. لیکن چنین حکومتی واقعیت دارد و بر مردم حکم می‌راند. پس، باید انقلاب به راه انداخت تا بساط آن برچیده شود.
-هدف نهایی؛ تأسیس حکومت الهی.
فلسفه سیاسی انقلاب حکم می‌کند که باید از پی سقوط حاکمیت جور، حکومت مطلوب تأسیس شود و حکومت مطلوب قیام عاشورا، امامت معصوم(ع) است که بر پایه عدل و داد و اجرای شریعت اسلامی استوار است.
منبع:فارس


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین