عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۸۶۲۹۵
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۳:۲۶
یکی از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) از ترفند رزمندگان برای گرفتن آجیل از تدارکات در شب عید مبعث سال ۶۵ سخن گفت.
عقیق:رزمندگان و شهدا در دوران دفاع مقدس به مناسبت فرا رسیدن ایام اعیاد اسلامی با برپایی برنامه ها و مراسم های گوناگون این اعیاد را گرامی‌ می‌داشتند.

جعفر طهماسبی که از رزمندگان لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در دوران هشت سال دفاع مقدس و از جانبازان و مداحان پیشکسوت جنگ تحمیلی است، خاطره ای را از عید مبعث سال 65 را بیان می‌کند:

 فروردین سال 65 از نیمه گذشته بود.اعیاد آخر ماه رجب و شعبان در پیش بود.مقر گردان تخریب الوارثین رنگ و بوی بهارگرفته بود. تقریبا دشت های اطراف مقر الوارثین پر بود از لاله های وحشی و سبزی زمین هم مناظر زیبایی خلق کرده بود.

شب عید مبعث بود. به مسئول تدارکات گردان حاج آقا عباسی گفتیم به خاطر مبعث پیغمبر درب گونی های آجیل رو بازکن و بچه ها رو شاد و خوشحال کن. ایشون با خنده گفت:آجیل برای عید نوروزه نه برای عید مبعث.

معمولا مسئولین تدارکات یک مقدار خسیس بودن و برای همین هم بچه ها بجای تدارکات بهشون ندارکات میگفتند.با قاسم غلامرضایی مشورت کردیم و قرار شد بچه های گردان رو که 150 نفری میشدند جمع کنیم و به سمت سنگر تدارکات که پشت دستشویی های مقر بود راهپیمایی کنیم. 

یکی دوساعت به غروب مانده بود که همه بچه ها رو جمع کردیم و قضیه رو بهشون گفتیم و همه راغب شدند برای اعتراض مقابل سنگر تدارکات.
البته قبلا گفته باشم که شهید آقا سید محمد زینال حسینی که چند روزی بود فرمانده تخریب لشکر10 شده بود برای سرکشی بچه ها به فاو رفته بود.

بچه ها مقابل حسینیه جمع شدند و قاسم غلامرضایی هم یه کاغذ از جیبش درآورد که چند خطی روش نوشته بود و روی بلندی مقابل حسینیه الوارثین ایستاد و گفت:برادرها این چند خط رو حفظ کنید و با هم میخونیم و به سمت تدارکات میریم.اون سروده قاسم این بود:«امشب شب مبعث،کمپوت میخوایم دربست، آجیل میخوام سربست، تدارکاات یالا.. تدارکات یالا»

این چند بیت رو سریع بچه ها حفظ کردند و راه افتادیم سمت تدارکات.صدای قهقهه بچه ها وقتی سمت تدارکات میرفتیم مقر رو برداشته بود.
مثل اینکه به حاج عباسی مسئول تدارکات خبر داده بودند که بچه ها دارن میان.وقتی مقابل سنگر تدارکات رسیدیم دیدیم گونی ها آجیل و کمپوت آماده بودند برای پذیرایی ازبچه ها.

اون شب ترفند ما جواب داد و بچه ها به سور و ساتی رسیدند البته فرمانده ما در یک فرصت مقتضی به خاطر این کاری که کردیم ما رو سینه خیز برد.


منبع:تسنیم

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین