عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۸۵۳۸
تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۳
با حجت الاسلام دانشمند كه منبرهاي پر حرف و حديثي دارد
زمان‌بندی در منبر بسیار اهمیت دارد. وقتی به اواخر منبر نزدیک می‌شوم، دیگر شوخی‌ها را کم می‌کنم تا مجلس آمادگی پذیرایی روضه را داشته باشد.
عقيق: اواخر دهه هفتاد بود که نوارهای کاستی بین خانواده‌های مذهبی دست به دست می‌شد که رویشان مهر خورده بود: «وقف در گردش». یعنی وقف شده بود تا هر خانواده برای مدتی نوار را در اختیار داشته باشد و بعد به یکی دیگر از دوستان و آشنایان بدهد تا معارف الهی همین‌طور دست به دست ترویج شوند. نوار‌ها مربوط به سخنرانی یک روحانی جوان به نام شیخ مهدی دانشمند بود که روش جدیدی را برای منبر رفتن و وعظ کردن برگزیده بود. او توجه ویژه‌ای به نشاط منبرش داشت و آنقدر نکته‌های طنز را قاطی آن می‌کرد که خیلی‌ها از خنده روده‌بر می‌شدند. مدتی بعد که بازار اینترنت، موبایل و بولوتوث داغ شد، چندین فایل تصویری او پر‌طرفدار شد. همین حالا با یک جست‌وجوی ساده در اینترنت کلی فیلم متفاوت از شیخ مهدی دانشمند پیدا می‌کنید که شاید مشهورترینش‌‌ «زنده‌باد خروس» باشد که نقد طنازانه‌ای بود بر رفتار‌های اجتماعی برخی از جوانان امروزی. بدون تعارف خیلی از ما پای سخنان شیخ مهدی دانشمند میخکوب شده‌ایم و خیلی اوقات خندیده‌ایم اما نظر او در رابطه با این موضوع چیست؟ پاسخش را احتمالا در این مصاحبه پیدا کنید. شیخ مهدی دانشمند سال‌هاست که گفت‌وگوی مطبوعاتی نداشته. او کسالتی دارد و نمی‌تواند مثل همیشه به سفر‌های تبلیغی برود. خودش می‌گوید خیلی از حرف‌ها که راجع به من می‌زنند شایعه است؛ از بازیگر شدنش بگیرید تا محرومیتش از سخنرانی.
 

*اجازه دهید گفت‌وگو را با روش منحصر به‌فرد شما در منبر رفتن آغاز کنیم. خیلی‌ها امروز توقع دارند پای منبر شما بخندند. قبول دارید؟

اگر منظورتان شوخی‌هایی است که در سخنرانی‌هایم اتفاق می‌افتد، باید بگویم که من خیلی جدی صحبت می‌کنم. اما هر کسی برای انتقال مطلب روش خودش را دارد. عده‌ای می‌گویند من قصد دارم روی خوش دین را به مردم نشان دهم در صورتی که اسلام روی خوش و ناخوش ندارد. برای پی بردن به این جمله، باید اول حساب اسلام را از مسلمین جدا کرد؛‌‌ همان‌گونه که باید مسیحیان را از مسیح جدا ساخت. حساب هیچ صهیونیستی را نباید پای حضرت موسی(ع) گذاشت. قرآن همین را از ما خواسته و این مطلب را خودش به ما آموخته. اسلام برنامه زندگی است اما کسانی که به این برنامه عمل می‌کنند خیلی کمند. توجه کنید که چند درصد مسلمانان با توصیفی که دین ‌از روابط بین انسان‌ها دارد رفتار می‌کنند؟

*ولی من هنوز پاسخم را نگرفتم. یعنی شما معتقدید که منبر‌هایتان زیاد متکی به طنز و مزاح نیستند؟

متکی به شوخی نیستند اما چاشنی طنز دارند تا مخاطب مباحث را با نشاط دنبال کند. مخاطب جوان را نمی‌شود یک‌ساعت همین‌طور پای منبر نشاند. باید طوری رفتار کرد که هم‌ شأن منبر حفظ شده و هم لحظات مفرحی برای مستمع ایجاد شود.

*شیخ مهدی دانشمند از کجا به این سبک رسیده؟ چه می‌شود که او بعضا از مطالب کاملا عادی حرف می‌زند ولی پا‌منبری‌هایش لبخند به لبانشان می‌نشیند؟

در سخنرانی‌هایم معمولا سعی می‌کنم لبخند روی صورتم باشد؛ مخاطب را هم با نگاه کنترل می‌کنم. اگر دقت کنید همیشه با دقت به مخاطب نگاه می‌کنم. آنها هم معمولا مجبور می‌شوند که با دقت به حرف‌هایم گوش کنند. حالا خودم هم که لبخند می‌زنم، شما باشید نمی‌خندید؟! کسی که به من نگاه می‌کند مجبور می‌شود لبخند بزند. دوست دارم منبر‌هایم شاد باشند. تعریف سخنرانی درست و تاثیر‌گذار از نظر روانشناسی همین است. باید تمام حس‌های آدم درگیر شود. در ضمن بیشتر کسانی که در سخنرانی‌های من شرکت می‌کنند جوانانند. جوان منبر اکتیو دوست دارد. منبر باید مطالب علمی داشته و با نشاط باشد.

*با این نگاه، هنگام روضه‌خوانی دچار مشکل نمی‌شوید؟ فکر نمی‌کنید حال و هوای مجلس ممکن است دیگر پذیرای روضه نباشد؟

زمان‌بندی در منبر بسیار اهمیت دارد. وقتی به اواخر منبر نزدیک می‌شوم، دیگر شوخی‌ها را کم می‌کنم تا مجلس آمادگی پذیرایی روضه را داشته باشد. آنهایی که در مجالس من شرکت کرده‌اند می‌دانند مخاطبانی که خوب می‌خندند، اتفاقا بهتر اشک می‌ریزند.

*برخی از منتقدین شما می‌گویند گاهی اوقات انگار همین شوخی‌ها خوراک اصلی منبر شماست و انگار حاشیه‌ای هستند که متن را تحت تاثیر قرار می‌دهند. ظاهرا برخی از فیلم‌های شما در اینترنت اصلا به همین دلیل پخش شده‌اند.

اولا هر اتفاقی که می‌افتد خواست خداست؛ هرچند که علی‌رغم میل ما باشد. بلوتوث‌هایی که در بین مردم و بیشتر در میان جوانان پخش شد در ظاهر مشکلی نداشتند اما دلم می‌خواست که مردم از «ب» بسم الله تا آخر این سخنرانی‌ها را بشنوند. متاسفانه بخشی از منبر من انتخاب شد که ممکن بود دیدن آن برای مخاطب همین اشکالی را که شما گفتید ایجاد کند. البته تمام این ماجرا‌ها دسیسه و برنامه‌های وهابیون و دشمنان بود.

*یعنی در‌‌ همان فیلمی که به «زنده‌باد خروس» معروف شد مطلبی هست که نا‌دیده گرفته شده؟

«زنده‌باد خروس» روایاتی از پیامبر اکرم(ص) است که من آن را به‌روز کرده‌ام. کلیپ‌هایی که درآمد، کل منبر من نیستند و فقط چند دقیقه آنهاست.‌‌ آن منبر یک سیر کلی داشت که اگر کامل دیده می‌شد، این اشکال پیش نمی‌آمد. هیچکس ندانست که آن حرف‌ها در زندان و برای زندانیان گفته شده. البته باید همین موضوع را سرایت بدهید به باقی کلیپ‌ها.

*این سخنرانی در کدام زندان بوده است؟

در یکی از شهرستان‌های استان خراسان. اگر شما اصل سخنرانی را گوش کنید، به‌قول چند نفر از جامعه‌شناسان و روانشناسان بسیار دقیق است ولی تعمدا یا از روی بی‌سلیقگی آمده‌اند روایت را قیچی کرده‌اند و فقط جمله «زنده‌باد خروس» را باقی گذاشته‌اند!

*به‌نظر می‌رسد که در چند سال اخیر کمی از بار طنز منبر‌هایتان کم شده است.

می‌خواستم‌‌ همان سبک و سیاق را ادامه بدهم ولی متاسفانه خیلی‌ها دوگانه برخورد کردند. می‌نشینند پای منبر می‌خندند، بعد می‌روند فحش می‌دهند. لذا سال‌هاست که طنز را در صحبت‌هایم کمتر کرده‌ام چراکه متاسفانه دیده‌ام برخی از مخاطبان جنبه لازم را ندارند. البته وقتی خارج کشور می‌روم چون فضای آنجا جور دیگری است راحت‌تر صحبت می‌کنم. در آنجا به کسی که بتواند به‌خوبی مطلب را برساند به چشم یک هنرمند نگاه می‌کنند اما اینجا متاسفانه اگر مردم را گریه بیندازیم آدم را عارف، مومن و زاهد می‌دانند ولی اگر خنده بر لب‌هایشان بیاوریم، با دید دیگری به آدم نگاه می‌کنند! متاسفانه نتوانستم این سبک تاثیر را به‌‌ همان قوت گذشته ادامه دهم. خیلی از جوانانی که هیچگاه پایشان به مسجد باز نشده بود، پای این منبر‌ها می‌آمدند. چه بسیار نوار ترانه که پاک شدند و جایشان این سخنرانی‌ها ضبط شد. خندان مردم سخت است؛ گریاندن آنها که کاری ندارد. اگر مردی مردم را بخندان! البته با رعایت ضوابط. اگر در تمام شوخی‌هایی که بالای منبر مطرح کرده‌ام بگردید، یک مورد خلاف شرع و ادب در آنها پیدا نمی‌شود.

*مثل اینکه در این خصوص خیلی گلایه‌مندید.

بله، امروز تبلیغ شیعه فقط با گریاندن به نتیجه نمی‌رسد. چون محکوم می‌شویم به اینکه اسلام دین دلمردگی است. موفقیت آقای قرائتی این بود که ایشان با تخته سیاه و یک‌سری وسایل ساده کارهای مردم را یادشان می‌آوردند تا خنده‌شان بگیرد. مردم به آقای قرائتی نمی‌خندند بلکه به عادت‌هایی که خودشان به آن مبتلا هستند می‌خندند. در دین اسلام حب و بغض در کنار هم است. بنابر روایات شیعه کسی است که «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا». اما برخی قسمت اول این حدیث را فراموش کرده‌اند. هر شوخی‌ای را روی منبر نمی‌شود مطرح کرد. باید اتوکشیده حرف زد. نگران بودم نتوانم مردمی را که به جوک‌های آنچنانی عادت کرده‌اند جذب کنم. پیدا کردن لطیفه‌هایی که بشود روی منبر گفت خیلی سخت است. گاهی ساعت‌ها باید در کتاب‌ها بگردم تا بتوانم یک حکایت شیرین و جوان‌پسند پیدا کنم تا بتوانم آن را تقدیم جوانان کنم. البته سال‌هاست که روی منبر آنچنان خنده‌دار حرف نمی‌زنم ولی مردم هنوز پای منبرهایم می‌آیند چراکه گویش جوان‌پسندانه را حفظ کرده‌ام. از این ناراحتم که نتوانستم این کار را تا انتها طی کنم.

*با این حساب حتما از پخش‌کننده این فیلم‌ها گلایه دارید. درست است؟

من از دشمنان گلایه ندارم. آنها دارند کار خودشان را انجام می‌دهند. دشمن باید دشمنی کند اما از شیعیان خودمان گلایه دارم که چرا برخی از آنها در زمین دشمن بازی کردند و به این قضیه دامن زدند. چرا سخنرانی‌ها را تمام و کمال گوش نکردند؟ دشمنان با این کار می‌خواستند سطح علمی مهدی دانشمند را زیر سوال ببرند تا جوان دانشجو به بهانه اینکه مهدی دانشمند مطلب علمی برای گفتن ندارد، پای منبر من نیاید. در هر صورت من که نمی‌توانستم برای زندانیان احادیث عروه را شرح دهم! باید نسبت به شرایط مکانی و زمانی سخن گفت.

*مدتی قبل شایعه شد که شما قصد دارید فیلم بسازید و بازیگر شوید. این حرف‌ها چقدر درست است؟

شایعه که زیاد است. بنده مشاور فیلم سینمایی «قاسم جگرکی» هستم و از طرفی بیشتر انرژی‌ام را روی این پروژه گذاشته‌ام. بازیگر بودنم در این فیلم شایعه است. اگرچه خودم از این کار بدم نمی‌آید و اگر بدانم با بازی در یک فیلم خدمتی به اسلام کرده‌ام، شک نکنید که‌آن کار را انجام می‌دهم. این پروژه از طرفی و کسالت شدیدی که دارم از طرف دیگر موجب شده تا سفر‌های تبلیغی‌ام را کم کنم.

*چند سال قبل فیلمی از شما پخش شد که به‌نظر می‌رسید به اهل سنت توهین کرده‌اید. بعد هم شایعه شد که ممنوع‌المنبر شده‌اید. لطفا در این خصوص توضیح ‌دهید.

این هم یکی دیگر از شایعات بی‌اساسی بود که درباره من درست کرده‌اند. درباره آن فیلم که گفتید من به هیچ‌وجه به اهل سنت توهین نکردم و روی صحبتم با وهابیونی بود که شیعه‌کشی را باب کردند. البته آن سخنان را ۲۰ سال قبل گفته بودم اما دشمنان آن را در این زمان منتشر کردند تا به‌وسیله آن روحانیت را تخریب کنند. البته ممکن است روش و گفتار امروز من با زمان‌های قدیم فرق کرده باشد و امروز دیگر مثل آن دوره سخن نگویم اما طرز فکرم عوض نشده و می‌گویم باید با وهابیت مبارزه کرد و خودم هم در خط مقدم این جبهه ایستاده‌ام. تا‌کنون به هیچ‌وجه ممنوع‌المنبر نبوده‌ام. همه این حرف‌ها شایعه است.

*اگر اجازه ‌دهید از حاشیه‌ها فاصله بگیریم و کمی هم درباره سبک زندگی دینی صحبت کنیم. موافقید؟

بله، اصلا قرارمان همین بود. اسلام برای هر بعد از زندگی انسان برنامه ویژه‌ای دارد. انسان دارای چهار ارتباط کلی است: 1. ارتباط با خود. 2. ارتباط با خالق.3. ارتباط با هم‌نوع.4. ارتباط با طبیعت. تنها دینی که توانسته برای این چهار نوع ارتباط، کامل‌ترین و جامع‌ترین و از همه مهم‌تر شدنی‌ترین برنامه را ارائه کند اسلام است. اگر کسی ادعایی دارد باید بدون هیچ تعصبی برنامه‌اش را بیاورد و در کنار برنامه اسلام قرار دهد. آزادی اندیشه یعنی همین. قدم دوم جدا کردن اسلام و مسلمین است. یعنی برگرفتن تمام آموزه‌ها از خود دین، نه از نوع زندگی مسلمانان و افراد. هم‌اکنون مسیحیان برای پیامبر گرامی اسلام(ص) کاریکاتور می‌کشند و به قر‌آن توهین می‌کنند ولی ما این حرکت را به پای عیسی بن مریم(ع) نمی‌نویسیم. جالب‌تر آنکه این تفکر لطیف را اسلام به ما یاد داده. یعنی نگاه ما به مراد و مرید نگاه تفکیکی است. از سوی دیگر خدا در قرآن می‌فرماید فتنه یک تفکر انحرافی است و باید با آن مقابله کرد. مقابله همیشه با شمشیر و اسلحه نیست. برخی اوقات جهاد با سخنرانی است، بعضی وقت‌ها با نوشتن. مثل همین کاری که شما می‌کنید. خود این کار جهاد است. اسلام با برنامه‌ای که ارائه می‌دهد آرامش را به زندگی انسان می‌آورد. اسلام منادی آسایش و آرامش است. 

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «در مسائل مادی و دنیوی به پایین پای خود نگاه کنید و در مسائل معنوی و معرفتی به بالا‌ی سرتان». وقتی از زندگی و سبک زندگی حرف می‌زنیم، باید بدانیم که از موضوع بسیار گسترده‌ای حرف می‌زنیم.

*وقتی می‌گویید که در مسائل مادی به پایین پای خود نگاه کنید، فکر نمی‌کنید که باعث شود مومنان از لحاظ مادی پسرفت کنند؟

امام صادق‌(ع) برای همین مسئله هم حدیثی عنوان کرده‌اند. ایشان می‌فرمایند: «ما سه نوع رزق داریم. اولی رزق مقسوم است. دومی رزق مطلوب و سومی رزق مسروق. رزق مقسوم‌‌ همان است که می‌گویند هر آن کس که دندان دهد نان دهد! رزق مطلوب هم آن است که انسان از خواب خودش کم کند، سعی بیشتری از خودش نشان دهد، مشاوره بیشتری بگیرد، بیشتر فکر کند و سر‌انجام درآمد حلال خود را بیشتر کند. این نوع کار از نظر دین اسلام پسندیده است. رزق مسروق هم که مشخص است.‌‌ همان مال دزدی است که آدم سر همه را کلاه بگذارد تا به نان و نوایی برسد. نگاه دین به مسائل مادی با این حدیث کاملا روشن می‌شود.

*ارتباط حدیث اولی که از امام صادق(ع) گفتید با دومی چیست؟ فکر نمی‌کنید با یکدیگر در تعارض باشند؟

انسان اگر به پایین دست خود توجه نکند خودش مرتکب خطا می‌شود، آشفتگی سراغش می‌‌آید و همیشه چشم و همچشمی می‌کند. می‌گوید فلانی خانه ۵۰۰ متری دارد و خانه من ۱۰۰ متری است. در این موقع به تهمت زدن پناه می‌برد و به دروغگویی رو می‌آورد. اصلا به هر کاری دست می‌زند تا خودش را بالا بکشد. دیگر سراغ مال مطلوبی که امام صادق(ع) فرموده‌اند نمی‌رود. حتی اگر توانگر هم باشد، متکبر می‌شود و فخر می‌فروشد. در حالی که این مسئله از نظر دین اشتباه است. حد وسطی که دین می‌گوید مکنت است. مکنت در اسلام هم مادی است و هم معنوی. مکنت به این معنی نیست که سراغ ثروت برویم و هر کاری بکنیم تا به مادیات برسیم. اتفاقا مکنت قبل از اینکه در مورد جسم انسان باشد، به روح او می‌پردازد. نخست روح انسان است که باید بزرگ شود. خیلی‌ها یکی ریال ندارند ولی روح بزرگی دارند. همین‌طور برعکس. بهلول از شاگردان امام صادق(ع) یک روز چوبی را در دستش گرفته بود و دو طرف آن را با دقت نگاه می‌کرد. بعد با سختی بسیار تکه‌سنگی درست وسط آن گذاشت؛ طوری که وقتی چوب را بلند می‌کند این تکه‌سنگ نیفتد. پرسیدند چرا این کار را می‌کنی؟ بهلول پاسخ داد که امام صادق به من یاد داده طوری زندگی کنم که نه از آخرتم بمانم و نه از دنیایم. حالا این طرف چوب، دنیاست و آن طرف هم آخرت. تکه‌سنگ هم نوعی معیار است. اگر بیشتر به دنیا برسیم، آخرتمان می‌ماند و اگر آخرتمان بالا برود از دنیا جا می‌مانیم. «خیر الامور اوسطها». پس آدمی باید فعالیت کند ولی بلند‌پروازی نکند. انسان باید از تمام توانش برای دنیا استفاده کند اما به رضایت خدا هم چشم بدوزد که اگر او نخواهد هیچ کاری نمی‌توان کرد. مومن باید بین خوف و رجا باشد. این ترس و امید که فقط برای قبر و قیامت نیست. انسان در مسائل اقتصادی هم باید بین خوف و رجا باشد. نظر حکما بر این است که آدمی باید مالش را سه قسم کند. یک‌سوم پول، یک‌سوم جنس و یک‌سوم هم طلب باشد. این مدیریت امور مالی است. اگر پول رفت، جنس و طلب داری. اگر جنس سوخت، پول و طلب داری. اگر هم طلبت رفت، جنس و پول داری.

*ولی معمولا مردم ما همواره در تنگنا قرار دارند. چه توصیه‌ای می‌کنید تا مردم حداقل از فشار روانی‌ مسائل اقتصادی بیرون بیایند.

به‌نظر من برخی از مردم ما عجولند. باید بدانند که خدا‌‌ همان خدایی است که حضرت ابراهیم(ع) را از وسط آتش نجات داد. پس ما را هم می‌تواند مدیریت کند. باید با خدا باشی و پادشاهی کنی! باید خدا بخواهد تا کسی پیشرفت کند. از خدا برکت، از من و شما حرکت. اما این حرکت باید درست باشد. هر چیزی راه و روشی دارد. با همین گوشی اگر یک رقم را اشتباهی بگیرید، دیگر ارتباط برقرار نمی‌شود. اگر شما همسرتان را اذیت کنید نمره‌تان پیش خدا از 20، ۱۵ می‌شود. درجه‌تان پایین می‌آید. زندگی‌ای که تا آن روز بر پایه اعتماد بود دیگر از بین می‌رود.

*اتفاقا امروز یکی از مشکلات اساسی کشور ما بحران خانواده است. فکر می‌کنید چرا برخی از خانواده‌های ایرانی اینقدر آسان متلاشی می‌شوند؟

چون از دامن دین و قرآن جدا شده‌ایم. من از‌‌ همان اول عروس و دامادی برایتان مثالی می‌زنم. سفره عقد که بر پا می‌کنند چه چیز‌هایی داخل سفره قرار می‌دهند؟ جلوی عروس و داماد آینه می‌گذارند! دلیلش چیست؟ قرآن باز می‌کنند و چرا عروس سوره نور را می‌خوانند؟! قرآن سر سفره عقد تشریفاتی نیست. سوره نور همین‌طوری نیست. خداوند جل جلاله همه قواعد اخلاقی و فقهی خانواده را در این سوره جمع کرده. یعنی عروس‌خانم! اینها را یاد بگیر. آقا‌ی داماد! تمام این آیات برای شماست که یاد بگیری و به ‌آن عمل کنی. عروس و داماد در آینه فقط همدیگر را می‌بینند. یعنی آقا‌ی داماد! ببین این دختری که کنارت نشسته خانم توست. دیگر کارهای قبل از عروسی، رفیق‌بازی و روابط غیر‌خانوادگی تعطیل. عروس‌خانم! تنها کسی که برای توست و باید به او تکیه کنی این آقاست که کنارت نشسته. اولاد رفیق نیمه‌راه است. زندگی دو‌تایی شروع می‌شود و بیشتر اوقات دو‌تایی تمام. چقدر ما آخوند‌ها باید تکرار کنیم که عروس‌خانم! شوهرت را به‌خاطر فرزند کوچک نکن. آقا‌داماد! همسرت را به‌خاطر بچه خوار نکن. اگر زندگی‌مان را با نگاه به توصیه‌های دین پیش ببریم، قطعا در سخت‌ترین شرایط هم فرو نمی‌پاشد.

 
منبع: آیه 

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۸
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۶
0
0
سلام
میشه زحمت بکشید مراسم های عید مبعث رو اطلاع رسانی کنید؟
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۶
0
3
ضمن تشکر و خسته نباشید لطفا از فونت بهتر و خوانا تری استفاده کنید
ل..
|
Switzerland
|
۱۶:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۱
0
0
سلام ممنون و خسته نباشید از زحماتتون مصاحبتون خیلی خوب بود.
حسن
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۴
0
1
عالیه خیلی ممنون.فقط اگه میشه سخنرانی های جدیداقای دانشمندرو بزارید توسایت تادانلودبشه وفونت تون رو عوض کنید
yasin
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۸
0
0
دستتون درد نکنه
منتظر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۶:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۳
0
0
باسلام ودرودفراوان خدمت تمامی خدمتگذاران به اسلام من هم اعتراف میکنم یکی ازهمان کسانی بودم که بدون تحقیق شایعه ممنوع المنبرشدن آقای دانشمندراباورکردم ودیگرپای صحبتهای ایشان ننشستم بدین وسیله ازحاج آقاحلالیت میتلبم وامیدوارم این بنده سرتاپاتقصیرخداوندراحلال کنندتاازبارگناهانم کمترشودخداوندلعنت کندشیطان راوتمام کسانی که رهروراه اویند....امان زلحظه غفلت که شاهدم باشی
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۳۱ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۵
0
0
چرا آقای داشمند ضد رهبری صحبت کردند؟
پاسخ ها
شیخ هادی هژیر از اصفهان
| Iran, Islamic Republic of
۰۱:۳۰ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۵
داداش طلبه اگر ضد رهبری باشد حوزه اجازه تلبس و منبر نمی دهد حرف هایی که استاد می زند و انتقاداتی را که دارد همان انتقاد رهبر انقلاب هم می باشد لطفا یک تحقیقی داشته باشید.
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین