عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۸۲۹۷۲
تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۸
درس اخلاق آیت الله صدیقی؛
آیت الله صدیقی گفت: پرونده‌ عالم با آخرین عمل انسان ممهور می‌شود و امام سجّاد از خدا درخواست می‌کند که مهر پرونده‌ عمر من توبه‌ مقبوله باشد.
عقیق: متن درس اخلاق اخیر آیت الله صدیقی را در ادامه می خوانید؛

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طِیبِنَا‏ أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ».

میلاد پر برکت یازدهمین پیشوای معصوم، صاحب ولایت مطلقه‌ی کلیّه‌ی الهیّه، امام حسن عسکری والد الحجّه (روحی فداهما و صلوات الله علیه و آبائه و علی ولده) را تبریک عرض می‌کنم.

آخوند بودن در همه‌ی جنبه‌های زندگی

خدا کند ما شیطان نباشیم. شیطان در مَلک بود و حضرت امیر (علیه السّلام)، در نهج البلاغه او را جزء ملائکه به حساب آورده است. قرآن هم فرمود: «کانَ مِنَ الْجِنِّ»[۲]؛ خدا رحمت بکند مرحوم  آقای آخوند ملّا علی همدانی را خیلی آخوند بود، شما آخوند ندیدید. ما کم و بیش آخوند دیدیم، آخوند نیستیم، آخوندی بلد نیستیم. ولی واقعاً آن‌ها در نگاه خود، قیام خود، قعود خود، حرف زدن خود آخوند بودند. آقای بهجت آخوند نبود، آقای بهجت اصلاً در این عالم نبود ولی خیلی‌ها آخوند هستند و ما به دلایلی دسترسی به آخوند نداریم.

نظر میرزا باقر همدانی در مورد شیخ جعفر شوشتری

ایشان (ملّا علی همدانی) گفتند که: مرحوم شیخ جعفر شوشتری (اعلی الله مقامه) این کتاب خصائص الحسینیه را مشغول بوده است؛ مرحوم آقا میرزا باقر همدانی -که از شاگردان ملّا حسینقلی همدانی هم بوده است؛ هم عارف است، هم فقیه است، کتابی هم در قضا و شهادات دارد در قسمت‌های دیگر هم دارد- مرحوم شیخ جعفر را دید گفت: شنیدم در خصائص امام حسین (علیه السّلام) کتاب می‌نویسی؟ جواب داد: بله، مشغول هستیم. فرمود: به نظر من یکی از خصائص حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) این است که نوکری مثل حاج شیخ جعفر دارد. گفت: تا این را گفت، چشمان شیخ پر از اشک شد، همین‌طور اشک سرازیر شد؛ گفت: حالا که شب است، صبح قیامت بدمد، معلوم می‌شود چه کسی نوکر است، چه کسی نوکر نیست.

امید به لطف خدا

 «إِنَّ اللَّهَ لَا یَنْظُرُ إِلَی صُوَرِکُم … ‏یَنْظُرُ إِلَی قُلُوبِکُمْ وَ أَعْمَالِکُمْ»[۳] اجمالاً نمی‌دانیم این ظواهر باطنی  دارد یا ندارد. ما به شما خوش بین هستیم، فکر می‌کنیم إن‌شاءالله شما آمدید که آمده باشید، برای حضرت یار باشید، بار نباشید. برای امام زمان هزینه درست نکنید. شین نباشید. از ما گذشت در عین حال یأس از اکبر کبائر است، اگر نبود مأیوس بودیم. لطف خدا عمیم است، شرح صدر ائمّه (علیهم السّلام) فوق توقّع ما است. امیدوار هستیم این روزهای آخر یک نگاهی به ما بکنند که جزء شما بشویم.

همراهی قشون خدا

دعای یازدهم صحیفه‌ی سجّادیّه را که در جلسات گذشته یک مقدار راجع به ملائکه و این‌ها صحبت شد، یک نکته‌ای هم مختصراً عرض بکنم، بعد هم از شما استفاده بکنیم. این‌جا حضرت سجّاد (علیه السّلام) به خدا عرضه می‌دارد که: «حَتَّی یَنْصَرِفَ عَنَّا کُتَّابُ السَّیِّئَاتِ بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ»[۴] نمی‌دانم از جلسه‌ی گذشته به این طرف به یاد می‌آورید که کتّاب سیّئات و کتّاب  حسنات همراه شما هستند؟ یعنی خدا یک قشونی همراه شما قرار داده است. یک حالتی به انسان دست می‌دهد که هر کجا می‌روید اطراف شما شلوغ است، با شما هستند، آن هم چه با شما بودنی. در وجود شما هستند، خدا چه قدرتی دارد، چه موجودات نوری، معصوم، مشرّف، در وجود ما تعبیه شده است، هیچ وزنی ندارد، آدم برخوردی احساس نمی‌کند، آدم احساس نمی‌کند کسی با او است ولی چه کسی و چه کسانی. این نکاتی که در صحیفه‌ی سجّادیّه است، گنجینه ها است ما توجّه نداریم.

سرور مؤمنین افضل عبادات

«حَتَّی یَنْصَرِفَ عَنَّا کُتَّابُ السَّیِّئَاتِ بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ» بیایید به خاطر امام حسن عسکری این هفته را  إن‌شاءالله کتّاب سیئّات را خسته نکنیم، چیزی ننویسند، شارژ باشند و تماشا بکنند، هیچ گناه از ما نبینند که بنویسند، تلّقی بکنند. «بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ مِنْ ذِکْرِ سَیِّئَاتِنَا، وَ یَتَوَلَّی کُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِینَ» در مورد کتّاب سیّئات ینصرف فرمود، در مورد کتّاب حسنات یتولّی فرمود. روی این ها  دقّت بکنید ببینید چه نکته‌ای است که کتّاب حسنات یتولّی ولی کتّاب سیّئات ینصرف می‌شود؟«وَ یَتَوَلَّی کُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِینَ بِمَا کَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا» این حسناتی را که ما انجام می‌دهیم  این کتّاب حسنات مسرور می‌شوند. روایات متعدّدی ما داریم که سرور مؤمنین از افضل عبادت ها است. بیش از گریاندن بار معنوی دارد که آدم برای خدا این کار را بکند. منتها  انسان باید بلد باشد. به قیمت گناه و استخفاف خود، گوینده یا شنونده یا کسی در آن مجموعه تمام نشود «لَا تَمْزَحْ فَیَذْهَبَ بَهَاؤُک‏»[۵] آدم اگر مزاح را بلد نباشد، نور خود را می‌برد، ابهّت خود را می‌برد.

نیّت و قدم‌های خیر جز عبادت‌های ادخال سرور مؤمن

 «وَ یَتَوَلَّی کُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِینَ» هر قدم خیری که شما بردارید، هر نیّت خیری که شما  بکنید، این جزء عبادت‌های ادخال سرور در مؤمن محسوب می‌شود و چه مؤمنی بالاتر از این معصومینی که با ما هستند؛ کتّاب حسنات ما معصوم هستند و از جانب خدا آمده‌اند، ما مرتّب این‌ها را خشنود می‌کنیم.

حضرت حجّت (علیه السّلام) اسم اعظم خدا

 بعد هم امام زمان (ارواحنا فداه) عین الله النّاظره است. جان جان‌ها است، هیچ وقت از ما مفارقت ندارد. «هُوَ مَعَکُمْ»[۶] اسمای حسنای خدا با ما است و حضرت حجّت (ارواحنا فداه) اسم اعظم  است، مجموعه‌ی اسماء الله است، همیشه اشراف بر همه‌ی عالم امکان دارد و با تک تک ما هم معیّت احاطه‌ای دارد. درون و بیرون ما در قبضه‌ی وجود امام عصر (ارواحنا فداه) است. هم کتّاب حسنات خشنود می‌شوند و هم رئیس همه‌ی این ها که «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ»[۷] امیر آن‌ها  حضرت حجّت است. حضرت برنامه‌ی سال آن‌ها را شب قدر به این‌ها القا می‌کنند و این‌ها انجام وظیفه می‌کنند.

اشراف حضرت حجّت (علیه السّلام) به همه‌ی ملائکه

دائماً هم حضرت به همه‌ی ملائکه اشراف دارند. انسان کامل محیط بر غیب و شهود است. امیر عالم امکان، انسان کامل است که «فَسَجَدَ الْمَلائِکَهُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ‏»[۸] این آیه را در کنار«فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»[۹] قرار بدهید، آن وقت معلوم می‌شود که همه‌ی عوالم زیر پرچم انسان کامل  است، خلیفه الله است، حجّت بالغه‌ی خدا امام زمان (ارواحنا فداه) است و شما هر نگاه خیری…

قرار گرفتن جزء نفوس مطمئنه با حرکت در جهت جلب رضای خدا

الآن نگاه که می‌کنید به قصد عبادت نگاه بکنید. امام زمان خشنود می‌شوند. این کتّاب حسنات هم مسرور هستند و بالاتر از همه‌ی این‌ها خدای شما از شما راضی می‌شود. إن‌شاءالله اگر حرکت همیشگی ما جلب رضای خدا باشد، خدای متعال ما را جزء نفوس مطمئنه قرار می‌دهد. «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ * ارْجِعی‏ إِلی‏ رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً»[۱۰] بروز آن در آن‌جا است و الّا در تمام دوره‌ی حیات خود هم «راضِیَهً مَرْضِیَّهً» بوده است، منتها رجوع آن الآن است. انسان یک کاری بکند که ما  خدا را… این از اشعار مرحوم نواب صفوی است. من فقط این یک مصرع آن را در ذهن دارم. (ما خدا را دائماً از خود رضا خواهیم کرد) کتّاب حسنات مسرور برگردند، تولّی بکنند. تولّی لطافتی دارد.

از دست رفتن فرصت عمر و جوانی و غفلت انسان از آن

«مَسْرُورِینَ بِمَا کَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا وَ إِذَا انْقَضَتْ أَیَّامُ حَیَاتِنَا»[۱۱] دیگر منقضی می‌شود، ما داریم دور  خود را سپری می‌کنیم، نوبت خود را داریم می‌گذرانیم. هر کسی چند روزه نوبت اوست. ما داریم نوبت را از دست می‌دهیم. نوبت جوانی شما دارد منقضی می‌شود. از ما منقضی شد، گم کردیم، متوجّه هم نیستیم، گریه هم نمی‌کنیم. خانه‌ی ما خراب بشود، چیز نفیسی را از ما بدزند، متأثّر می‌شویم، به این‌جا و آن‌جا مراجعه می‌کنیم، می‌گردیم ولی فرصت ما منقضی شده است، نوبت ما تمام شده است هیچ کاری هم نکردیم، دغدغه هم نداریم. بیچاره و بدبخت هستیم. «وَ إِذَا انْقَضَتْ أَیَّامُ حَیَاتِنَا» وقتی ایام حیات ما منقضی بشود، «وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا» و مدّت عمر ما… زمان  می‌گویند غیر قار ذات است. یک جا جمع نمی‌شود. تا لحظه‌ی قبل را از دست ندهیم، به لحظه‌ی بعد نمی‌رسیم. این تصرّم است. می‌آید و می‌رود. همین‌طور. (بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین)؛

حالت بیچارگی در هنگام احتضار

 «وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُکَ الَّتِی لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا» باز این مسئله‌ی «وَ اسْتَحْضَرَتْنَا» حالت استحضار به همین مناسبت است. محتضر بیچارگی کامل خود را آن‌جا می‌یابد. «فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ * وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ * وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ * فَلَوْ لا إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدینینَ * تَرْجِعُونَها إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ»[۱۲] ما در مدرسه‌ی حقّانی بودیم، تازه نوارهای عبد الباسط را آورده بودند، این آیات را می‌خواند، من واقعاً به هم ریختم. حالا آن حال را ندارم. «إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ * وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ * وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ» شما چه کاره هستید؟ میّت جز خدا کسی را ندارد. تا به حال فکر می‌کرد شما را دارد، حالا دید هیچ کسی را ندارد، تمام شد. رابطه‌ها قطع شد. از هیچ کسی هیچ کاری ساخته نیست. همه دور محتضر نشستند دارند تماشا می‌کنند، غیر از اشک هم هیچ کاری از آن ها ساخته نیست. امّا «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ».

درخواست توبه‌ی مقبوله به عنوان مهر پرونده‌ی عمر انسان

«وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُکَ الَّتِی لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَیْنَا کَتَبَهُ أَعْمَالِنَا تَوْبَهً مَقْبُولَهً»[۱۳] ختام ما یختم به است و هم ختام مهر است. هم پایان و هم  این‌که مهری که به عنوان خاتمه می‌زنند. پرونده‌ عالم با آخرین عمل او ممهور می‌شود و امام سجّاد از خدا درخواست می‌کند که مهر پرونده‌ی عمر من توبه‌ی مقبوله باشد که «لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَی ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ» دیگر بعد از آن چیزی که من را متوقّف بکنند، بگویند: چرا این کار را کردی، از من سر نزده باشد. وجود مقدّس حضرت امیر (علیه السّلام) در نهج البلاغه دارند که «أَیُّ الْجَدِیدَیْنِ ظَعَنُوا فِیهِ کَانَ عَلَیْهِمْ سَرْمَداً»[۱۴] همین‌طور عالم… تجلّی می‌گویند تکرار ندارد، عالم  همیشه نو است. با هر جدیدی که انسان سفر او با آن تمام می‌شود، در آن سرمد است. خدایی ناخواسته انسان در حال گناه با خدا ملاقات بکند، آن حالش سرمد است. اگر مثل میرزا جواد آقا ملکی که مرحوم حاج حسین فاطمی می‌گویند: من از سفر آمده بودم، آقا میرزا جواد آقا سراغ من فرستاده بود. با عجله رفتم، دیدم که تا رسیدم تکبیره الاحرام گفت و جان داد. در حال نماز جان داد. این‌طور که در ذهن من است مرحوم حاج شیخ محمّد حسین در حال سجده بوده است که جان داده است. این «کَانَ عَلَیْهِمْ سَرْمَداً» با همان حال خود…

عدم آگاهی انسان نسبت به زمینه‌ی مرگ خود

این است که چون نمی‌دانیم چه وقت می‌میریم «وَ ما تَدْری نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ»[۱۵]، «بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ» معانی مختلفی است. مگر آدم در تهران بمیرد یا فرض کنید در آذربایجان بمیرد یا در اصفهان بمیرد فرق می‌کند؟ «وَ ما تَدْری» در هوا بمیرد، در دریا بمیرد، در ماشین بمیرد، در خانه‌ی خود بمیرد. این «وَ ما تَدْری نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ» قاعدتاً یک چیز دیگری هم در آن وجود دارد، آن این است که هیچ کسی نمی‌داند در چه زمینه‌ای می‌میرد. در زمین کفر چه بذری داشت می‌کاشت که برای او خواهد رویید، این آخرین بذر او چه بوده است. در زمینه‌ی فسق بوده است، در زمین کفر بوده است، در زمین نفاق بوده است. در زمین عبودیّت بوده است. این است که«تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ»[۱۶] هم شهادت شما توبه باشد. إن‌شاءالله وقتی ملک مقرّب الهی می‌آید به ما خسته نباشید بگوید، «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ»[۱۷] دیگر تمام شد، وقت رنج تمام شد، غصه ها تمام شد، بفرمایید: «فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ» إن‌شاءالله این‌طور باشد.

فراموش نشدنی بودن مصیبت امام حسین (علیه السّلام)

امروز روز میلاد حضرت امام حسن عسکری (علیه الصّلاه و السّلام) است، لذا فقط سلامی عرض می‌کنیم. «وَ یَفْرَحُونَ بِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ بِحُزْنِنَا»[۱۸] را رعایت می‌کنیم ولی فرزند ایشان، آقازاده‌ی  ایشان ارباب ما… ما یک اربابی داریم با همه‌ی بدی‌هایی که ما داریم، ما را تحمّل می‌کند. همیشه مراقب ما است و تا به حال مراقب ما بوده است. این بزرگوار می‌گوید: «فَلَأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً»[۱۹] گویا همیشه همین‌طور است. یعنی مصیبت امام حسین (علیه السّلام) فراموش شدنی  نیست.


پی نوشت:

[۱]– سوره‌ی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی کهف، آیه ۵۰٫

[۳]– الأمالی (للطوسی)، ص ۵۳۶٫

[۴]– الصّحیفه السجّادیّه، ص ۶۳٫

[۵]– من لا یحضره الفقیه، ج ‏۴، ص ۳۵۵٫

[۶]– سوره‌ی حدید، آیه ۴٫

[۷]– سوره‌ی قدر، آیه ۴٫

[۸]– سوره‌ی حجر، آیه ۳۰ و سوره‌ی ص، آیه ۷۳٫

[۹]– سوره‌ی نازعات، آیه ۵٫

[۱۰]– سوره‌ی فجر، آیات ۲۷ و ۲۸٫

[۱۱]– الصّحیفه السجّادیّه، ص ۶۳٫

[۱۲]– سوره‌ی واقعه، آیات ۸۳ و ۸۷٫

[۱۳]– الصّحیفه السجّادیّه، ص ۶۳٫

[۱۴]– نهج البلاغه، ص ۳۳۹٫

[۱۵]– سوره‌ی لقمان، آیه ۳۴٫

[۱۶]– سوره‌ی نور، آیه ۳۱٫

[۱۷]– سوره‌ی رعد، آیه ۲۴٫

[۱۸]– بحار الأنوار، ج ‏۶۵، ص ۱۸٫

[۱۹]– همان، ج ۹۸، ص ۲۳۸٫

منبع:مهر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین