عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۸۲۲۹۶
تاریخ انتشار : ۰۵ دی ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۸
حضرت عيسي(ع) چهارمين پيامبر اولوالعزم و بشارت دهنده صلح و دوستي است كه مردم روزگار خويش را به طرف آيين يكتاپرستي و همزيستي مسالمت آميز هدايت كرد. انساني وارسته كه روزي همراه با منجي عالم بشريت ظهور مي كند و جهان را سرشار از حق و عدالت مي سازد.
عقیق:«اي مريم! خدا تو را به كلمه‏اي از جانب خودش بشارت مي‏دهد كه نامش مسيح، عيسي بن مريم است در حالي كه در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان الهي است.» اين سخنان خداوند در سوره آل عمران درباره حضرت عيسي(ع) است كه از وجود مادري پاكدامن و پرهيزگار متولد شد.

حضرت عيسي(ع) چهارمين پيامبر اولوالعزم در 25 دسامبر سال اول ميلادي در منطقه بيت لحم واقع در جنوب اورشليم فلسطين پا به عرصه گيتي نهاد . ولادت ايشان يكي از بزرگ ترين معجزه هاي الهي محسوب مي شود، عيسي مسيح(ع) بدون داشتن پدر از بطن حضرت مريم(س) مادري پرهيزكار به دنيا آمد.

پس از تولد عيسي بن مريم(ع) اين بانوي درستكار به فرمان الهي در نزد قوم بني اسراييل رفت و روزه سكوت اختيار كرد و هنگامي كه آنان از حضرت مريم(س) درباره تولد فرزندش سوال كردند، حضرت عيسي(ع) به دستور پروردگار لب به سخن گشود و اينگونه فرمود: «من بنده خدايم، او كتاب آسماني به من اعطا كرده و مرا پيامبر خويش قرار داده است و مرا هرجا كه باشم موجودي پربركت خواسته و تا زماني كه زنده ام، مرا به نماز و زكات امر فرموده است...»

اين والامقام در كنار مادر خويش رشد و پرورش يافت و هدايت و رهبري جامعه را به دست گرفت و همواره مردم را به عبادت خداوند يكتا فرا خواند و در اين راه از هيچ كوششي فروگذاري نكرد. دشمنان چهارمين فرستاده الهي همواره ايشان را مانعي در برابر دستيابي به خواسته هاي خود مي پنداشتند و در صدد قتل او برآمدند اما آنان هرگز نتوانستند به اهداف نافرجام خويش دست يابند.
عيسي مسيح(ع) به فرمان خداوند به پيامبري مبعوث شد و بشر را به توحيد و كمك به يكديگر فراخواند و زندگي اين بزرگوار همواره سرشار از معجزه بود كه اين امر شگفتي و حيرت همگان را به دنبال داشت.

حضرت عيسي بن مريم(ع) به آيندگان بشارت ميلاد پيامبر خاتم را داد و فرمود: «به شما خبر مي دهم كه پس از من پيامبري خواهد آمد به نام احمد(ص) كه يكي از فرزندانش حجت خدا بر انسان ها خواهد بود. زماني كه زمين از ظلم و جور پر شد او قيام كند و عدل را به پا دارد. پس من در آن زمان از آسمان فرود مي آيم.»

پژوهشگر گروه اطلاع رساني ايرنا به مناسبت سالروز ميلاد حضرت عيسي مسيح (ع) با «عليرضا كاوند بروجردي» عضو هيات علمي دانشگاه علوم و معارف قرآني و پژوهشگر امور ديني به گفت وگو پرداخت.

كاوند بروجردي، اعتقاد به منجي و رهاننده از ظلم و ستم را يكي از مشخصه هاي آيين يهود دانست و گفت: يكي از مشخصات بارز آيين يهوديان اعتقاد به منجي و نجات دهنده اي بود تا آن ها را از ظلم و ستم برهاند كه برخي در اين زمينه معتقدند چون قوم بني اسراييل از سده پنجم ميلادي استقلال سياسي خود را به مرور زمان از دست دادند انبيا مژده آمدن فردي از فرزندان داود(ع) را به بني اسراييل دادند. فلسطين در عصر پيدايش مسيحيت در سلطه روميان قرار داشت و هرج و مرج و زورگويي سران قوم بني اسراييل سبب شد تا اميدواري به ظهور يك منجي بيشتر شود كه اين رهاننده همان مسيح(ع) بود كه در لغت به معني نجات دهنده است.

عضو هيات علمي دانشگاه علوم و معارف قرآني به نكات ويژه اي كه در داستان ولادت حضرت عيسي(ع) وجود دارد اشاره كرد و بيان داشت:‌ حضرت مريم(س) مادر عيسي (ع) در ميان مسيحيان به دليل داشتن عفت و پاكدامني به «حواي دوم» معروف بود و بي آنكه با مردي در ارتباط باشد آبستن و با اطاعت از پروردگار خويش باعث نجات نسلي از بشر شد. با تولد مسيح(ع) اتهام هاي ناروايي به حضرت مريم(س) زدند. در ماجراي تولد عيسي (ع) دو نكته وجود دارد كه پيام آور درس هاي بزرگ عقيدتي و عملي است؛ حضرت مريم (ع) از هر نظر پاك و همواره در محراب عبادت به سر مي برد و يكي از خدمتگزاران مسجد بيت المقدس به شمار مي رفت. وي همواره به حفظ حريم عفت و حجاب بسيار حساس و مراقب بود و اهميت آن را به همگان تاكيد مي كرد.

وي در ادامه بيان داشت:‌ قرآن در معرفي شخصيت انبياء و پيامبران تلاش وافري را مبذول داشته و در آيه هاي بسياري، از فرستاده هاي الهي به خصوص پيامبران اولوالعزم و صاحب شريعت‏ سخن به ميان آورده است. قرآن كريم در شرح تولد حضرت عيسي مسيح‏(ع) چنين مي‏فرمايد: «عيسي زماني كه بچه بود قوم بني اسراييل ، اتهامي به مريم ‏زدند كه به سخن آمد و گفت: من بنده خدايم كه مرا كتاب آسماني نبوت عطا كرد هر كجا كه باشم مرا مبارك گردانيد و تا زنده‏ام مرا به نماز و زكات سفارش نمود و مرا به نيكويي با مادر توصيه فرمود و مرا ستمكار و شقي قرار نداد. روز ولادت و مرگ نيز روزي كه برانگيخته شوم سلام و درود حق بر من است.» آنچه در عظمت مقام حضرت عيسي‏(ع) در قرآن ديده مي شود اين است كه وي بنده خدا و فرستاده اوست و به مردم غير از رسالت‏خود و دعوت به پروردگار و قيامت چيزي بيان نكرده است.

در قرآن كريم 25 بار عنوان عيسي و 13 مرتبه نام مسيح آمده و واژه عيسي ترجمه عربي كلمه « يسوع » كه به معناي نجات دهنده است. همچنين نام حضرت مريم(س) در قرآن 34 بار بيان شده و بخشي از سوره حضرت مريم(س) به ماجراي ولادت حضرت عيسي (ع) و سخن گفتن او در گهواره و زندگي و چگونگي دعوت وي مي پردازد.

وي به ارتباط حضرت عيسي(ع) با ساير پيامبران قوم بني اسراييل اشاره كرد و توضيح داد: هنگامي كه عيسي(ع) به 30 سالگي رسيد يكي از انبياء بني اسراييل، يحيي فرزند زكريا نام داشت كه همواره به پند و اندرز مردم مشغول بود و گناهكاران را غسل تعميد و همگان را به آمدن مسيح و نزديك شدن ملكوت الهي مژده مي داد كه همين امر خشم فرمانروا را برانگيخت. تاريخ نگاران معتقد هستند كه بعثت حضرت عيسي(ع) در يكي از غسل هاي تعميد وي انجام شده است كه به همين دليل او 40 روز در تنهايي به سر برد و پس از مدت زمان مشخص به ميان مردم آمد و تعاليمي را بيان كرد كه با روش پيشينيان خود بسيار تفاوت داشت.

عيسي(ع) سه سال ميان مردم عادي حضور داشت و به موعظه آن ها مي پرداخت و از شهري به شهر ديگر مي‌رفت و افراد جاهل و گناهكار را تعليم مي‌داد. او پايه آموزه هاي خويش را بر محبت و مهرباني قرار داده بود. در اين مدت 12 تن را به شاگردي خويش پذيرفت كه همه جا همراه وي بودند و سخنان مسيح(ع) را با جان و دل به كار مي‌بستند، اين 12 تن افراد حواريون ناميده مي‌شوند كه به معني كساني هستند كه لباس خود را از پشم سفيد تهيه مي‌كنند و به تبليغ انديشه مسيح(ع) مي پرداختند.

كاوند بروجردي ترك تعلق هاي دنيوي را از آموزه هاي آيين مسيح دانست و اظهار داشت: وي همواره پيروانش را به ترك و تحقير تعلق هاي دنيوي فرا مي خواند و رسيدگي به فقرا و نيازمندان را مهم ترين اصل در زندگي مي دانست. حضرت مسيح(ع) رعايت شريعت تساهل(راحت و سهل) را هرگز جايز نمي دانست اما با اين وجود كاهنان و كاتبان را مايه ضعف ايمان عامه مومنان مي دانست و تفاسيري از تورات ارايه مي كرد كه با تفسيرهاي موجود بسيار تفاوت داشت و همين امر موجب اختلاف رييس مجمع كاهنان يهود با وي شد.

اين پژوهشگر امور ديني به تاثير اجتماعي حضرت عيسي(ع) بر قوم بني اسراييل اشاره و خاطر نشان كرد: شاگردان عيسي(ع) پس از به دار آويخته شدن او با اشتياق فراوان و بدون اينكه ادعا كنند كه دين جديدي را تبليغ مي كنند به تفسير جديد مسيح(ع) از تورات پرداختند. آنان كمك به همنوع و توبه از گناه را با تاكيد بيشتري به مردم مي آموختند. اين امر باعث ايجاد مخالفت كاهنان شد؛ اما يكي از آنان چنين استدلال كرد كه در گذشته هم جنبش‌هاي اجتماعي و سياسي‌ وجود داشت كه پس از مرگ رهبران آن حركت‌ها خود به خود فروكش كرد و در همين ارتباط به مجمع كاهنان گفته شد كه اين جنبش نيز به زودي از ميان خواهد رفت. ياران مسيح(ع) برخلاف اين پندار هر آنچه او درباره زندگي جاويد را وعده داده بود را باور كردند. اين بود كه شكنجه هاي آزار دهنده اي كه مسيحيان نخستين از دست يهوديان و پس از آن روميان ديدند اثر نبخشيد و دامنه نفوذ مسيحيت روز به روز بيشتر شد.

نفوذ و گسترش دين مسيح سبب شد تا به مرور غيرعبريان نيز به وي ايمان بياورند و همين امر تضادهايي را ميان عبريان، آرامي ها و يوناني هاي پيرو مسيح به وجود آورد كه حواريان را بر آن داشت تا براي از ميان بردن اين شكاف ها هفت تن را براي اداره امور مسيحيان انتخاب كنند. آنان در اوقات معين در خانه هاي يكديگر گرد هم مي آمدند و در انتظار بازگشت مسيح(ع) مراسم خاصي را برپا مي كردند. اين مجامع بعدها نام كليسا به خود گرفت كه از واژه يوناني «اكلزيا» مشتق و به معناي انجمن يا محفل است.

وي در ادامه بيان داشت:‌ دو نگرش متفاوت درباره شخصيت حضرت عيسي (ع) وجود دارد؛ انجيل، نامه‌هاي يوحنا و رساله‌هاي پولس، اساس الهيات مبتني بر خدايي عيسي(ع) و بخش‌هاي ديگر انجيل كه مبناي الهيات مبتني بر بنده و پيامبر بودن وي است. نظام نخست را پولس از مبلغان مسيحيت بنيان نهاد و ديگري را پطرس و حواريان همراهش بنا نهادند. پولس در نامه‌هاي خود عيسي(ع) را كلمه خدا، ازلي، خداي مجسم و به سبب رستاخيزش فرزند خدا و داراي ذات الهي مي‌خواند. مسيح‌شناسي پولس به سبب هماهنگي‌اش با ذهنيت فكري و فرهنگي غيريهوديان، موجب پذيرش مسيحيت از طرف آنان و همچنين زمينه‌ ساز اختلاف هاي فرقه‌اي شد.

عضو هيات علمي دانشگاه علوم و معارف قرآن نظر اسلام را درباره انحراف هاي به وجود آمده در دين مسيحيت مردود دانست و تصريح كرد: در منابع اسلامي موضوع به صليب كشيده شدن حضرت عيسي(ع) امري باطل و مردود است، همانطور كه قرآن كريم در آيه 157 سوره نساء بيان مي كند عيسي(ع) كشته و به صليب كشيده نشده بلكه اين امر بر آنان مشتبه شده است. برخي پيروان مسيح(ع) هم مصلوب شدن مسيح(ع) را غيرواقعي و نمايش ظاهري مي دادند. اسلام از ميان تمام اديان الهي، مسيحيت را به دوستي خود برگزيده است. اسلام هر چند خدا بودن مسيح(ع) و به‏ دار آويختن را رد مي‏كند، اما از جنبه ديگري اعلان مي‏كند كه مسيحيت از نظر محبت و دوستي نزديك‏ترين اديان آسماني به اسلام است. قرآن كريم شخصيت والاي حضرت مسيح(ع) را همواره با اوصافي همچون؛ بنده خدا، صاحب شريعت و برگزيده خداوند و وصف هاي پسنديده ديگر ستوده كه همه آن ها دلالت بر عبوديت و خلوص بندگي وي دارد.

كاوند بروجردي در پايان به نقاط اشتراك سه دين بزرگ يهود، مسيحيت و اسلام در اعتقاد به منجي موعود اشاره كرد و گفت: اميد به آينده يكي از ويژگي هاي مشترك در اديان بزرگ ابراهيمي محسوب مي شود و با وجود اينكه در مقطع هاي مختلف زماني حوادث تلخ و ناگوار را پيشگويي كرده اما اميد به نجات انسان را همواره به امت ها نويده داده و صبر و بردباري را لازمه آن دانسته است. در آيين مسيحيت هم همين اعتقاد بر اينكه در آخر زمان منجي و نجات دهنده اي مي آيد و صالحان و نيكوكاران را به زندگي ابدي مي رساند به وضوح و روشني ديده مي شود. در برخي متون منابع اسلامي ذكر شده كه حضرت عيسي(ع) براي تمام كردن حجت ميان اديان بني اسراييل و گرايش آنان به اسلام خواهد آمد و پشت سر امام زمان(عج) نماز برپا مي دارد و بدين ترتيب بسياري از مسيحيان و بخشي از يهوديان به آن حضرت اقتدا مي كنند و مومن خواهند شد و كاهش دشمني ها و انعقاد پيمان صلح در همه جا حكمفرما خواهد شد.

منبع: ايرنا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین