عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

در حسینیه سادات برگزار شد
هفتادمین جلسه حلقه شعر ولایی فرات در حسینیه سادات برگزار شد در این جلسه که با حضور سید مهدی حسینی ، جواد هاشمی ، محسن غلامحسینی ، حسن بیاتانی ، حسن ملکان ، مجتبی عسگری ، صدرا حسین زاده ، مصطفی قربانعلی ، هادی ملک پور و دیگر شاعران آیینی برگزار شد حضار شعر خوانی کرده و استاد حسینی به نقد آثار پرداختند.

گزارش تصویری


سرویس شعر آیینی عقیق: 
هفتادمین حلقه شعر ولایی فرات  در  حسینیه سادات برگزار شد در این جلسه که با حضور سید مهدی حسینی ، جواد هاشمی ، محسن غلامحسینی ، حسن بیاتانی ، حسن ملکان ، مجتبی عسگری ، صدرا حسین زاده ، مصطفی قربانعلی ، هادی ملک پور و دیگر شاعران آیینی برگزار شد حضار شعر خوانی کرده و استاد حسینی به نقد آثار پرداختند.

اشعار خوانده شده در این جلسه به همراه نقد اشعار توسط استاد حسینی را در ادامه می خوانید:

علی حق خواه:

هر شب به گریه می نگرم روی ماه را 
با اشک خویش میشکنم بغض ماه را
با چشم خیس خیره به دیوار می شوم
باور کنم شکستن نور نگاه را
پنهان مکن ز چشم ترم ماه روی خویش
نور رخ تو کرده نهان هر سیاه را
کردی دعا که اوج بگیری ، پناه من
از من نگیر جان علی سر پناه را
مانده سوال در نفس تنگ هرشبت
پس می دهد تقاس کدامین گناه را
سنگ صبور خانه ی حیدر شکسته شد
مهلت بده که طی بکنم کوره راه را
هر روز من به یاد تو و حال زار تو
طی می کنم به آتش دل شامگاه را
رویای چاه یک شب آسوده خواب بود
کابوس کرد آه شبم خواب چاه را

 

محسن غلام حسینی :

روز آخر حال و روزی خوب داشت

چهره نیلی شده محجوب داشت

گرچه با زحمت زجا برخاست او

خانه را از عطر خود آراست او

با قدی خم تکیه بر زانو نمود

با مشقت خانه را جارو نمود

دست بر بال و پر پروانه زد

گیسوان مجتبا را شانه زد

شستشویی داد روی زینبین

جامه ای نو کرد بر قد حسین

کودکان با حس و حال مادری

داشتند آن روز روز دیگری

غنچه لبخند بر لبها شکفت

هریکی با دیگری اینگونه گفت :

درد مادر از شفا مغلوب شد

شکر حق گوئیم حالش خوب شد

طفلکان مسرور اما بی خبر

بی خبر از آنچه می آید به سر

نیمه ای از روز هم نگذشت، آه

درد سوی پیکرش برگشت، آه

رنگ رویش رنگ برگ زرد شد

منتظر بر مرگ خود با درد شد

گفت با اسما که دردم بر تن است

دارم این احساس وقت رفتن است

گشته ام فارغ از این  دنیا ولی

این سخن برگو تو از من با علی

کای علی جان فاطمه هم کیش توست

رفت از دنیا دلش در پیش توست

نقد استاد:

این اتفاق چند گانگی زبان باز در شعر شما افتاده. حتی برخی ابیات که نکته برجسته هنری دارد در بین این چندگانگی گم می شود روی زبان سر مایه گذاری کنید.

 

مجتبی عسگری:

ماهی به سمت عرش خدا پر کشید و رفت

آهی به سمت عرش خدا پر کشید و رفت

باید برای دیدن ارباب بی کفن

گاهی به سمت عرش خدا پر کشید و رفت

 

مانده چشمان آسمان مات شاهکار مدافعان حرم

چرخ شعرم دوباره میچرخد در مدار مدافعان حرم

در زمستان سال بی باران دل من چون غروب پاییزست

مثل ابر بهار میگریم دربهار مدافعان حرم

شیرهایی که مثل باکری اند اسداللهی اند وحیدری اند

فتح خیبر کند شبیه علی ذوالفقار مدافعان حرم

غیرتی های درس عباسند روی ناموس عشق حساسند

لرزه افتاده بر تن داعش از وقار مدافعان حرم

این هم از معجزات زینبی است که در این روزهای سرد وکثیف

شهر غرق گناهمان گشته سوگوار مدافعان حرم

باز هم روی دست این مردم لاله ایی قد کشیده تا افلاک

شده این روزها تمامی عرش داغدار مدافعان حرم

خبر آمد شهید آوردند مادرم گریه میکند با من

شده مانند مادران شهید بی قرار مدافعان حرم

دختران شهید میگویند هر شب جمعه وقت دلتنگی

عطر وبوی رقیه می آید از مزار مدافعان حرم...

نقد استاد: اگر ردیف شعر شما اسمی نبود بهتر بود یا لااقل با قالب چارپاره گفته شده بود و عبارت مدافعان حرم را در هر بند چارپاره می آوردید این شعر به خاط نوع ردیفش فدا شده است . باز بینی کنید.

 

صدرا حسین زاده:

به ساعت شنی چادرم تفال کن

یکی دو هفته علی جان مرا تحمل کن

حجاب بر زن صورت تکیده واجب نیست

کمی علی گره روسریم را شل کن

نقد استاد:

ساعت شنی تصویر معنا دار دستی در نیاورده. عبارت تحمل کن هم شایسته گفتگوی امیرالمومنین و حضرت زهرا نیست و بیت دوم هم ایراد تاریخی دارد چون درست بر عکس این در روایات آمده است یعنی حضرت از همسرش حجاب می گرفته به خاطر جراحاتش.

ویژگی های شعر کودک :

محدودیت زبانی دارید ، کنایه نمی توانید به کار ببرید، به صمیمیت زبان ، عنصر تشبیه ، تشخیص باید توجه کنید و تصویر های حسی باید داشته باشید نه عقلی .

 

مصطفی قربانعلی :

ای امام مهربان ای بهترین غم خوارها

ای امام بهترین رفتار ها گفتارها

من فقیری خسته و تو صاحب جاه و جلال

من گدای شهرم و تو صاحب دربارها

صحن گوهرشادتان دار الشفای دردها

پنجره فولادتان درمان ما بیمارها

شعرهای شاعران نقش در و دیوارتان

سنگ های ان حرم گنجینه الاسرار ها

می وزد بوی بهشت از غرفه های این ضریح

می برد عطر حرم هوش ز سر عطار ها

کاسه ای از آب سقاخانه ات را تشنه ام

تشنه ی جامی که مستان را کند هشیار ها

هرکسی آید حرم راحت قبولش می کند

سهل می باشد همیشه با کریمان کارها

هرکسی آید حرم عقده ز قلبش وا شود

چون که از عشق تو آسان می شود دشوارها

خوش به حال کودک سرگرم بازی دور حوض

خوش به حال کفتر این بام و این دیوارها

....

 

نقد استاد:

شعرتان از عنصر تخیل خالی است اما شعر روان و سلیسی بود .

حسن بیاتانی :

آن روز هر چند آخرین روز جهان باشد

باید شروع فصل خوب داستان باشد

باید که بارانی ترین روز جهان باشد

روزی که پیدا می شود خورشید پشت ابر

مردی که ده قرن است با عشق و عطش زنده است

باید نه خیلی پیر نه خیلی جوان باشد

با خود تصور می کنم گاهی نگاهش را

چشمی که بی اندازه باید مهربان باشد

یک روز می آیدو اینها خواب و رویا نیست 

و خوش به حال هر کسی که آن زمان باشد

بی بی که جان می داد بالا را نشان می داد

باید خبرهای خوشی در آسمان باشد

بی بی که پای دار هی این آخری می گفت

این آخرین قالیچه نذر جمکران باشد

نقد استاد : شعر خوبی بود

تصویر سازی خوب و شاعرانه ای از دوره ظهور داشتید . و نگاه عاشقانه به مبحث انتظار.

 

هادی ملک پور:

بیا نگاه تو از هر بهار زیباتر

ز ماه روشن شب های تار زیباتر

شکفتن گل اگر انتهای زیبایی است

نگاه کردن لبخند یار زیباتر

اگر به چشم ببینم هزار فصل بهار

یکی کنار تو ... از صد هزار زیباتر!

و خط به خط غزلم منتظر نشسته تو را

که نیست حالتی از انتظار زیباتر

طلوع سبز تو از پشت کوه ها زیباست

شکوه آمدنت در غبار زیباتر

برای آینه ماندن قرار لازم نیست

که هر چه دل بشود بی قرار زیباتر

هوای دیدن روی تو را اگر دارم

نصیب من شود از روی دار زیباتر!

صفای هرقدمت ...! من دگر چه می خواهم؟

کدام لحظه ز دیدار یار زیباتر؟

و خط به خط غزلم معتبر به نام شماست

و چیست دیگر از این اعتبار زیباتر ...!؟

نقد استاد :

غزل شما غزل خوبی بود و بیت به بیت بهتر شد .

انتهای زیبای معنی دو وجهی مثبت و منفی دارد . نگاه کردن لبخند هم حرف به کم دارد یعنی باید نگاه کردن به لبخند بشود.

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین