عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۶۹۱۵۷
تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۴
گفت‌وگو با حاج حسین شمسایی،‌ از مداحان باسابقه و قدیمی تهران (بخش اول)
آموزش قرآن بر همه واجب است و به طریق اولی برای افرادی که مداحی اهل بیت(ع) می‌کنند، چرا که این دو، دو بال اسلام هستند و در حدیث ثقلین نیز به آن اشاره شده است، بنابر این مداح باید هر دو را با هم داشته باشد، اما اینکه مداح یک قاری حرفه‌ای باشد، لوازم خودش را می‌طلبد.
عقیق:حاج حسین شمسایی،‌ از مداحان باسابقه و قدیمی تهران است که شاید بیشتر از سایر هم صنفی‌های خود با قرآنی‌ها حشر و نشر داشته باشد، وی اوایل دهه پنجاه با جلسه استاد مولایی آشنا می‌شود و تا زمان انقلاب هر صبح جمعه به عنوان ذاکر اهل بیت(علیهم السلام) در این جلسه حضور می‌یابد. حسین شمسایی در گفت‌وگوی یک ساعته خود با خبرنگار ایکنا از خاطرات خود از جلسه استاد مولایی گفته است و از فعالیت‌هایی که در این سال‌ها انجام داده، از قطع ارتباط محمدرضا شجریان با رادیو که آن روزها هنوز به اسم سیاوش شناخته می‌شد و رفت و آمد استاد شجریان به جلسه استاد مولایی بعد از این قطع ارتباط می‌گوید و از ربنایی که به سفارش وی و مرحوم استاد حسین صبحدل ضبط شد. شمسایی که در این گفت‌وگو از فعالیت‌های سیاسی خودش هم گفته است، وی از سرآمدان استفاده از شعر سیاسی در مجالس مداحی در قبل از انقلاب شناخته می شود.
بخش اول این گفت‌وگو را در ادامه می خوانید؛


آقای شمسایی متولد چه سالی هستید؟
اول مهرماه سال ۱۳۲۹ ه ش در یکی از روستاهای اردستان اصفهان به دنیا آمدم،‌ هنوز سه ماه از تولدم سپری نشده بود که به تهران مهاجرت کردیم. در تهران در محله صدرالاشراف، خیابان شوش شرقی، کوچه نقاش‌ها، سال‌ها سکونت یافتیم. در نهایت هم در همان جنوب شهر تهران و در خیابان شهباز جنوبی سابق که ۱۷ شهریور فعلی است ساکن شدیم.


دلیل مهاجرت خانواده به تهران چه بود؟
خیلی اطلاع ندارم، اما به هر صورت مهاجرت به شهرها و خصوصاً تهران زیاد بود، ‌یکی از دلایل آن شاید کم بودن فضای کسب و کار بود، امکاناتی که در تهران بود بیشتر مهاجران را در خود جای می‌داد.

از چه سال متوجه شدید که صدای خوبی دارید و مداحی را شروع کردید؟
در ۱۲ سالگی اولین شعر آئینی را در یک حسینیه در حوالی میدان شوش به نام حسینیه «ناصرخان» انجام دادم. این حسینیه مربوط به اردستانی‌های مقیم تهران بود.

اولین شعری که خواندید را به خاطر دارید؟
بله؛ شعر معروف مرحوم محتشم کاشانی «باز این چه شورش است...» اولین شعری بود که در سن ۱۲ سالگی خواندم، به یاد دارم که بار اول کمی خجالت می‌کشیدم و کمی کم رو بودم، شب‌های بعد اما کم کم این خجالتی بودن از بین رفت.

از قبل تمرین داشتید؟ قبل از ۱۲ سالگی منظور است؟
بله؛ روضه‌های خانگی در قدیم متداول بود(که متأسفانه امروزه کم رنگ شده است و امیدوارم احیا شود)، در منزل ما نیز از قدیم‌الایام روضه‌های خانگی تشکیل می‌شد، مرحوم مادرم یکی از بانیان روضه‌های خانگی در بین اقوام بود و در طول هفته یک روز به صورت ثابت میزبان این روضه‌ها بودیم. مادرم نقل می‌کرد که وقتی که روضه تمام می‌شد و روضه‌خوان می‌رفت، بلافاصله بعد از رفتن روضه‌خوان روی بالشی می‌نشستم و عین همان روضه‌خوان‌ها، ادای اهل منبر را درمی‌آوردم. یک پارچه به سر می‌بستم و چادری را به عنوان عبا به دوش می‌کشیدم. این مشق من برای روضه‌خوانی بود، ‌از آنجا این شوق و ذوق مداحی و ستایشگری و روضه‌خوانی برای اهل بیت(ع) در من نهادینه و این شعله در من دمیده شد. دقیقاً الان که ۶۶ سال دارم بیش از ۵۶ سال است که فعالیتم را شروع کرده‌ام و بحمدالله تاکنون ادامه دارد.

بافت فرهنگی و اجتماعی محلی که در آن ساکن شدید به چه صورت بود،‌ می‌خواهم بدانم که چه بافت فرهنگی باعث شد تا مداحی همچون شما در آن رشد یابد؟
محلات پایین شهر، معمولاً بافت مذهبی‌ای داشت و فعالیت‌های مذهبی بیشتر حاکم بود و اکثر هیئت‌های مهم تهران در آنجا فعال بودند.
مبارزان مذهبی همچون مرحوم طیب و مساجد و محافل فعال و به نام چون مسجد لرزاده، مسجد الصادق(حاج عبدالله)،رضوان الله، صدریه و مسجد سلیمانی(قدس فعلی) در آن منطقه بودند. در نتیجه این مساجد و هیئات آنجا بسیار پرشور بود. یکی از جلسات، همین جلسه‌ای بود که ما خودمان در ۱۳ و ۱۴ سالگی به نام هیئت متوسلین به حضرت قاسم ابن الحسن(ع) راه‌اندازی کردیم.


دلیل خاصی داشت این نامگذاری؟
چون سن حضرت قاسم(ع) در کربلا ۱۳ ساله بود، طبیعتاً این اسم مبارک را روی پرچم گذاشتیم، به اتفاق جمعی از بزرگان محل این جلسه راه‌اندازی شد از سال ۱۳۴۴ که تأسیس شد، تاکنون فعالیت دارد و هر سال بر شکوه و عظمت آن اضافه شده است.

هنوز هم فعالیت دارد و به این اسم شناخته می‌شود؟
بیش از ۱۵ سال است که آن هیئت کوچک پائین شهر تهران، پایه‌گذار مؤسسه‌ای عظیم و فرهنگی ـ مذهبی به نام حضرت قاسم ابن الحسن(ع) در جنوب شرق تهران تقاطع اتوبان امام علی(ع) و شهید آیت الله محلاتی شده است. آن هیئت کوچک به مجموعه‌ با عظمتی با ۱۲ هزار متر مربع زیر بنا رسیده است. این مؤسسه مسجد جامع، حسینیه، مرکز دارالقرآن، درمانگاه خیریه با ۲۱۰۰ متر زیربنا، دو حوزه علمیه خواهران و برادران و کلاس‌های مشاوره و بخش ورزشی و ... را شامل می‌شود. در واقع این مؤسسه از سال ۱۳۷۶ که به همت جمعی از خیرین تأسیس شد ثمره و نتیجه همان جلسه قاسم ابن الحسن(ع) است.

شما هنوز هم به این مؤسسه رفت و آمد دارید؟
بله، هنوز هم در هفته، دو روز را تمام وقت به این مؤسسه می‌روم، در طول این ۱۵ سال هر دوشنبه و هر پنج شنبه تمام وقت آنجا هستم و در روزهای دیگر نیز به فراخور زمان و با توجه به اینکه مدیرعامل مؤسسه هستم، مراجعاتی دارم.

هزینه‌های مجموعه‌ای به این عظمت و بزرگی چگونه تأمین می‌شود، ردیف بودجه خاصی دارد؟
خیر، بودجه مؤسسه تمام و کمال توسط مردم بویژه خیرین تأمین می‌شود و یک ریال ردیف و بودجه دولتی در این ۱۵ سال در این موسسه هزینه نشده است.

از تأسیس دارالقرآن در این مؤسسه هم گفتید، چه میزان از فعالیت‌های مؤسسه به فعالیت‌‌های قرآنی اختصاص دارد؟
فعالیت قرآنی مؤسسه نیز در خور توجه است، ما در این مرکز ۳۰۰ قرآن پژوه از بانوان وآقایان را داریم و تاکنون نیز ۶۰ حافظ کل قرآن کریم تربیت شده است. به مرور نیز حافظان قرآن در اجزاء مختلف در حال آموزش هستند و به این رقم ۶۰ حافظ کل قرآن نیز افزوده خواهد شد. این دارالقرآن حدود ۱۰ سال است که فعالیت خود را آغاز کرده است.

دارالقرآن تنها در بخش بانوان فعالیت دارد یا برای آقایان نیز فعالیت‌‌هایی را در نظر گرفته‌اید؟
دارالقرآن آقایان نیز حدود سه یا چهار ماه است راه‌اندازی شده است، این دارالقرآن نیز فعالیت خاص خود را خواهد داشت. در این مرکز برنامه‌های قرآنی بسیار زیادی اجرا شده است که کلاس‌های آموزش قرآن، محافل قرآنی با حضور قاریان ایرانی و مصری و ... از جمله این برنامه‌ها بوده است. فضای مسجد جامع که یک فضای بسیار بزرگ و زیبا است برای این قبیل برنامه‌ها است.

در صحبت‌های قبلی گفتید که منطقه‌‌ای که در آن رشد کرده‌اید جای عالم پروری بوده است، با توجه به حضور در این منطقه و بزرگ شدن در آن بیشتر با کدامیک از این عالمان حشر و نشر داشتید؟
آیت‌الله امامی کاشانی از اهالی این محله بود که از دوستان قدیمی من هستند، مرحوم آیت‌الله عمید زنجانی نیز امام جماعت مسجد لرزاده بودند؛ افرادی از این دست فراوان بودند.
به خاطر دارم که یکی از جلسات که شب‌های شنبه برگزار می‌شد، جلسه «خمسه طیبه» نام داشت که مقام معظم رهبری نیزدر آن سال‌ها که از مشهد به تهران تشریف می‌آوردند در این هیئت سخنرانی داشتند، این جلسات در اوایل دهه پنجاه برگزار می‌شد.
من در هیئات بسیار زیادی حضور داشتم از هیئت‌های بزرگی همچون «انصارالحسین» و «بنی‌فاطمه» گرفته تا هیئاتی همچون «پیرعطا»، «جوانان اتفاقیون»، «محبان المهدی»، «حضرت ولی عصر(عج)» و ... حضور داشتم و فعالیت‌های زیادی را در این هیئات انجام می‌دادم.

دوست داریم کم کم به سمت جلسه آموزش قرآن استاد مولایی برویم و آشنایی شما با این جلسه، این اتفاق در چه سالی رخ داد؟
در خانواده ما فعالیت مذهبی و قرآنی وجود داشت اما جنبه روضه‌خوانی آن پررنگ‌تربود و این هم به لحاظ کسوت روضه‌خوانی‌های خانگی که گفته شد، بود. در قدیم جلسات قرآن رشد چندانی نداشت، شاید در تهران این جلسات انگشت‌شمار بودند که نمونه آن جلسه استاد مولایی در مسجد سنگلج بود. بعد هم در مسجدالرضا(ع) در خیابان بهار و یکی دو جلسه دیگر که محوریت همین دو جلسه بودند. چون این جلسات محدود بود اکثر قرآنیان تهران شاگرد این مکتب که استاد آن مرحوم ابراهیم پورفرزیب بود، هستند.

در مورد نحوه آشنایی با این جلسه توضیحی ندادید؟
دو دوست به نام‌های «مقدم» و «موحدی» داشتم، این دو نفر مشوق من برای حضور در جلسه استاد مولایی بودند، آقای موحدی یکی از شخصیت‌های بسیار خوب قبل از انقلاب بودند و از مؤسسین صندوق‌های قرض‌الحسنه و کارهای خیر هستند، ایشان یک عمویی داشتند که منزلشان کنار مسجدالرضا(ع) در خیابان بهار و ایستگاه منبع آب بود. آقای موحدی به جلسه مولایی رفت و آمد داشت و یک روز از من خواست که به جلسه استاد مولایی بروم؛ چرا که جلسه ایشان سخنران ندارد و خوب است که شما با اشعار انقلابی این مجلس قرآنی را گرمتر کنید.
من اولین جلسه را خوب به یاد دارم که سال ۴۸ یا ۴۹ بود که رفتم و جمع پرشوری از ساعت پنج و نیم صبح یک حلقه قرآنی تشکیل داده بودند و استاد مولایی هم در جایگاه تدریس و اداره جلسه نشسته بود و قاریان هر کدام به ترتیب قرآن می‌‌خواندند.

چه چیزی در آن جلسه و در برخورد اول شما را جذب کرد؟
تشویق‌های خوبی که می‌شد، خیلی جذاب بود، تا آن موقع این شیوه تشویق قاری رایج نبود، استاد مولایی این موارد را رواج دادند. این موارد تا پیش از آن در کشورهای عربی و به ویژه مصر رواج داشت. استاد مولایی که ید طولایی در اداره این گونه مجالس داشت مشوق بسیار خوبی بودند و به موقع نیز تشویق می‌‌کردند. این برای من جالب بود.
استاد مولایی با توجه به تسلطی که به مفاهیم و ترجمه قرآن کریم داشتند، نکات بسیار به جا و کلیدی را می‌گفتند و بچه ها نیز کم کم در این مکتب رشد می‌کردند و هم معانی قرآن را فرا می‌گرفتند و هم اینکه تلاوت قرآن را به خوبی می‌آموختند. ایشان روخوانی، تجوید و فنون خواندن قرآن را در تهران ابداع کردند.
افرادی که به جلسات استاد مولایی می‌آمدند از مناطق و محله‌های مختلف تهران و حتی از شهرستانها بودند و بعد از جلسه آموخته‌های خود را در محله و منطقه محل زندگی خود به سایر قرآن‌آموزان آموزش می‌دادند. در نتیجه عین همین دروس آموزش داده می‌شد و به این ترتیب مکتب استاد مولایی در سراسر کشور گسترش پیدا کرد.
من از حدود سال ۴۹ یا ۵۰ بود که وارد جلسه استاد مولایی شدم و تا زمان انقلاب هر صبح جمعه در جلسه استاد مولایی در مسجدالرضا(ع) حضور یافتم و به اجرای برنامه مداحی می پرداختم.


در آن زمان به عنوان یک مداح حرفه‌ای شناخته می‌شدید؟
خیر؛ هنوز یک مداح جوان بودم که زیاد نام نداشتم، بعد از ورود به جلسه استاد مولایی از سال ۱۳۵۲ دانشجو بودم و در رشته علوم اجتماعی در دانشسرای عالی که بعدها دانشگاه تربیت معلم شد، تحصیل می‌کردم.
من یک مداح حرفه‌ای که تمام وقت مداح باشم و برای درآمد مداحی کنم، نبودم و شکر خدا هنوز هم نیستم و به همین علت از حضور من در جلسات، استقبال خوبی می‌شد، من جلسات بسیار زیادی را می‌رفتم مثلاً در لویزان در جلسه مرحوم استاد علی اربابی که از شاگردان استاد مولایی بودند نیز حضور می‌یافتم. در رمضان ها نیز هر شب در یکی از منازل که همه دوستان قرآنی حضور داشتند من نیز پای ثابت اجرای شعرخوانی آن جلسات بودم.

حضور در جلسات استاد مولایی تا چه سالی ادامه داشت و چرا بعد از آن حضور نیافتید؟
تا زمان انقلاب به جلسه استاد مولایی می‌رفتم، بعد از انقلاب نیزبه دلیل شرایط پس از انقلاب و اشتغالات سیاسی کمتر فرصتی برای حضور در این جلسه پیش می آمد. ولی همچنان ارتباط خود را با آن جلسه و محافل قرآنی داشته و دارم.

طی این مدت، انگیزه‌ای برای شما ایجاد نشد که آموزش قرآن را نیز به صورت حرفه‌ای فرا بگیرید؟
نه؛ من بیشتر گرایش به سمت مداحی و دعاخوانی داشتم، رشته مداحی به دعاخوانی بسیار نزدیک است، اگر دنبال قرائت قرآن می‌رفتم، باید مداحی و دعا را کنار می‌گذاشتم، برداشت خودم این بود که در عرصه مداحی بیشتر مفید خواهم بود.

این امکان که یک مداح در عرصه قرائت نیز به صورت حرفه‌ای فعالیت داشته باشد یا بالعکس امکان‌پذیر است؟
خیر، چرا که حضور در یکی از این دو می‌تواند به فعالیت دیگر آسیب برساند، الان برخی از دوستان قاری، مداحی نیز می‌کنند اما قاری برجسته‌ای نشده‌اند، برای اینکه در مداحی باید به شعر و متن فارسی توجه شود و در تلاوت رعایت اصول تجویدی از ارکان است و تمرکز همزمان بر این دو به هم لطمه وارد می‌کند. اگر من به عرصه قرآنی می‌آمدم با توجه به اینکه در عرصه مداحی شناخته شده بودم و فعالیت خوبی داشتم، امکان اینکه قاری برجسته‌ای شوم، کم بود. بنابر این مجبور بودم این فن را ادامه دهم. اصولاً دعا به مداحی بسیار نزدیک است؛ چرا که در دعا حساسیتی بر رعایت صد در صد قواعد تجوید نیست. در دعا با زبان مردم حرف می‌زنیم.

سؤالی که در اینجا مطرح است این است که اصولاً یک مداح باید چه میزان به تلاوت قرآن مسلط باشد؟
یک مداح حتماً باید قرآن را به صورت کاملاً صحیح بخواند و هم به ترجمه و حتی مفاهیم آن نیز آگاهی داشته باشد، در واقع این یک اصل است، آموزش قرآن بر همه واجب است و به طریق اولی برای افرادی که مداحی اهل بیت(ع) می‌کنند، چرا که این دو، دو بال اسلام هستند و در حدیث ثقلین نیز به آن اشاره شده است، بنابر این مداح باید هر دو را با هم داشته باشد، اما اینکه مداح یک قاری حرفه‌ای باشد، لوازم خودش را می‌طلبد.

الان چند درصد از مداحان کشورمان این مسئله را رعایت می‌کنند،‌ یا بهتر بگویم، چند درصد از مداحان کشور بر قرآن تسلط دارند؟
بسیار کم است، من خودم خیلی سراغ ندارم مداحانی که بتوانند خوب قرآن بخوانند.

همانطور که گفتید این یک نقص است،‌ این نقص چگونه باید برطرف شود؟
با آموزش به همین دلیل اخیراً خانه مداحان کار بسیار خوبی کرده است و کلاس آموزش قرآن را راه‌اندازی کرده است. یک دارالقرآن برای مداحان راه‌اندازی شده است تا آموزش قرآن به مداحان در آن صورت بگیرد.

این دارالقرآن در راستای برطرف کردن این ضعف مداحان بوده است؟
حتماً به همین دلیل بوده است.

آن زمانی که در جلسات استاد مولایی مداحی می‌کردید مداحان شناخته شده تهران بیشتر چه افرادی بودند؟
مداحان رسمی و لباسی، «مرحوم حسن محمدی(دولابی)»، «مرحوم شمشیری»، «مرحوم محمد علامه»، «سازگار»، «اکبرکاظمی(عین الدوله ای)»، ، «مرحوم علی آهی» و بسیاری دیگر و مداحان غیر لباسی یا به اصطلاح کت و شلواری هم «محمود اکبرزاده» و «علی انسانی» و چند نفر دیگر بودند.

شما در این بین از کدام یک از این اساتید تأثیر پذیرفتید؟
تاثیراتی از این اساتید گرفته‌ام، اما استاد خاصی نداشتم و به صورت شخصی تلمذ کرده‌ام، از همه بزرگان و از هر کسی به شکلی بهره برده‌ام. به طور نسبی از همه بزرگوارانی که آن موقع لباس رسمی داشتند، استفاده کرده‌ام.
حتی از محضر دوستانی همچون انسانی و سازگار نیز به اشکالی استفاده می‌کردم کما اینکه در حال حاضر نیز از برخی مداحی‌ها بهره می‌گیرم، اما به صورت مشخص استادی نداشته‌ام و استاد من همان کلاس‌های روضه خانگی بوده است.

قبل از پایان مصاحبه در مورد شرایط مداحی در دوران قبل از انقلاب نیز بگوئید؟ آن موقع شرایط مداحی مانند امروز بود؟
قبل از انقلاب مداحی، یک سبک و سیاق خاصی داشت، یعنی مرحوم حاج حسن محمدی همان دولابی معروف، زمانی که به منبر می‌رفتند واقعاً مطالبشان قابل استفاده بود، ایشان قبل از منبر یک رباعی بیان می‌کرد که مملو از پندها و نکات اخلاقی بود. زمانی که شروع به مداحی می‌‌کرد ابتدای منبر خود چندین بند شعر پندآمیز و حکمت آمیز بیان می‌کرد که در آن چندین نکته مهم رفتاری و عملی برای مستمع وجود داشت، منبر ایشان یک کلاس آموزش بود، یک روز در باب مبارزه با نفس، یک روز مبارزه با فرصت طلبی و ... بود.
یعنی یک مداح که شروع به شعرخواندن می‌کرد همه موارد را به گونه‌ای پیش می‌برد که گویی مستمع در یک جلسه آموزشی بود.
در حال حاضر چنین چیزی دیده نمی‌شود، الان اولویت با شور است، مداح بیشتر به دنبال به شور رساندن مستمع است و آخرش هم این است که اگر از مستمع بپرسید که از این جلسه چند ساعته چه چیزی به دست آورده‌اید؟ جوابی نخواهد داشت. اینها احساس است.
اگر در برابر همین جوان در بیرون از حسینیه یا تکیه یک حادثه غیر اخلاقی پیش بیاید نمی‌تواند خود را کنترل کند، اگر کوچکترین موردی برایش پیش بیاید شروع به هتاکی می‌‌کند، به راحتی قول می‌دهد و زیر آن زده می‌‌شود.
مسئله اولیه یک جامعه طراز اسلامی که باید به دنبال آن باشیم، رعایت نمی‌‌شود چرا؟ چون چیزی ارائه نمی‌شود؛ چیزی آموزش داده نمی‌شود تا جوانان چیزی فرا بگیرند و این است که مهم است.
چرا اخلاق در جامعه کم رنگ شده است؟ چرا اخلاص در جامعه نیست؟ چون طرف برای چشم و هم چشمی دیگران زندگی می‌‌کند. در این جلسات تنها احساسات خرج می‌‌شود و انرژی تخلیه می‌‌شود و دیگر هیچ.
زمانی بود این نوحه‌ها و شعارها برای ما بسیار کارگشا و اثربخش بود، آهنگران می‌‌خواند و بسیاری از جوانان که پرشور و حرارت بودند می‌رفتند و کارهای کارستان را انجام می‌دادند. اما الان از آن فضا دور شده‌ایم و فضا تغییر کرده است، البته چون تلویزیون این نوع مداحی را مرتب پخش کرد در جامعه و در بین مداحان رواج یافت.

یعنی به اعتقاد شما ریشه برخی مداحی‌های امروزی که چندان مورد قبول نیست در جنگ است؟
دقیقاً ریشه این سبک به جنگ برمی‌گردد.

برداشت من از صحبت‌های شما این است که از آن زمان تاکنون فکری بر روی این سبک از مداحی که در جبهه‌ها رواج داشت، نشد و همینجور به راه خود ادامه داد تا به شکل امروزی آن درآمد که بسیاری مخالف آن هستند؟
بله همینطور است و این نیاز به ساعت‌‌‌ها صحبت کردن دارد که زمانی وجود ندارد البته، بارها گفته‌ام و همه می‌دانند، این نوع در جبهه و شب عملیات بسیار به موقع بوده است. بعد از جنگ دیگر این چیزها جواب نمی‌‌دهد. آنجا شور و حرارت لازم بود اما اینجا شعور، فکر و هنر زندگی کردن باید یاد داده شود. اینها چیزهایی است که باید در مجالس یاد داده شود. نه سخنرانان ما امروز به دنبال این مفاهیم هستند و نه مداحان.

منبع:ایکنا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین