۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۱ : ۱۸
حضرت
علی اصغر علیه السلام
ذبیح شش ماه من ، ای علی اصغر
غنچه من چرا شدی مثل گل پرپر
ای همه هستم بر سر دستم
طائر بی سر ای علی اصغر
ای شانه خون خدا قتلگاه تو
تمام مظلومی من در نگاه تو
یار مظلومم طفل معصومم
طائر بی سر ای علی اصغر
تو یارزو یاور منی ای علی اصغر
تمام لشگر منی ای علی اصغر
مهر طومارم من تو را دارم
طائر بی سر ای علی اصغر
پدر فدای خنده دل نواز تو
تبسم تو پیش تیر شد نماز تو
نماز ایثارت قبول دادارت
طائر بی سر ای علی اصغر
تو علم غربت من من علمدارت
سرخی این علم بود خون رخسارت
زخم خونبارت مُهر ایثارت
طائر بی سر ای علی اصغر
خون گلوی تو شده آبروی من
هم آبروی من شده هم وضوی من
باید از این خون رخ کنم گلگون
طائر بی سر ای علی اصغر
خون گلوی تو علی گشته قوت تو
ناله مظلومی من در سکوت تو
یا تکلم کن یا تبسم کن
طائر بی سر ای علی اصغر
حضرت علی اصغر علیه السلام
بخش یک
بخش دوم
کوفیان این طفل کوچک آخرین یار من است
مهر
طومار من است
هم
ذبیح کوچک من هم علمدار من است
مهر
طومار من است
گل فروشم گل فروشم گل فروشم گل فروش
هستی خود را در این میدان گرفتم روی دوش
گرچه لب بسته بود دریایی از جوش خروش
سینه تنگش پر از سوز دل زار من است
مهر
طومار من است
هم شده نقش زمین در علقمه آب آورم
هم دوتا گردیده با شمشیر فرق اکبرم
هم تلظّی میکند مانند ماهی اصغرم
در تلظی های او آه شربار من است
مهر
طومار من است
اهل کوفه طفل بی تاب مرا تابش دهید
تا نمرده بر سر دستم شما آبش دهید
یک تسلا بر دل بشکسته ی بابش دهید
آخر این ریحانه ی بی آبِ گلزار من است
مهر
طومار من است
گر مسلمانید این لب تشنه مهمان شماست
آیه های سوره یاسین قرآن شماست
روز محشر خون این کودک به دامان شماست
لحظه های آخر این آخرین یار من است
مهر
طومار من است
حضرت علی اصغر علیه السلام
ای
ذبیح کوچکم ای شهید آخرم
پر
زدی از دوش من ، روی دست مادرم
پیش پیکان حنجر خود را سپر کردی
خون
به جای لاله تقدیم پدر کردی
غنچه پرپر ای اصغر
غنچه بی آب من همچو گل از هم واشدی
مهر طومار حسین در روز عاشورا شدی
تو تمام هستیِ فرزند زهرایی
تو مدال شانه ی خونین بابایی
غنچه پرپر ای علی اصغر
بلبل خاموش من شد مقتلت آغوش من
هم نشان غربت من هم مدال دوش من
پیش چشمم با لب عطشان تو را کشتند
کودکم را بر سر دستم چرا کشتند
غنچه پرپر ای علی اصغر
خون
سرخ حنجرت شد آبروی من
هم
خضاب من شد هم آب وضوی من
صید خونین بال من آهسنه جان دادی
عاقبت با دست و پای بسته جان دادی
غنچه پرپر ای علی اصغر
با سرشک دیده ام می شویم و پاکت کنم
میبرم در خیمه ها تا که خودم خاکت کنم
میکنم دفنت که چون گوهر نهان باشی
شاید از سم ستوران در امان باشی
غنچه پرپر ای علی اصغر
حضرت علی اصغر علیه السلام
ای طوطی پر بشکسته ای نرگس چشمت بسته
در موسم طفلی گشتی از عمر عزیزت خسته
تو دسته گل ایثار منی با خون گلویت یار منی
غمخوار منی غمخوار منی دلدار منی دلدار منی
طفل معصومِ خونین جامه ی من
مهر
پای شهادت نامه ی من
ای علی جان ، علی جانم ، علی جان
شیرین دهن بی شیرم رزمنده ی بی شمشیرم
هم زخم تو را میبوسم هم در بغلت می گیرم
زخم گلویت پیمانه من لبخند لبت گلخانه من
بر سر دست بابا خنده کردی
هم مرا کشتی و هم زنده کردی
ای علی جان ، علی جانم ، علی جان
لب تشنه فدایت کردم تقدیمِ خدایت کردم
تو خنده زدی بر رویم من گریه برایت کردم
گلگون شده رخساره چو مَهت شد شانه ی بابا قتلگهت
کافران بغض خود را چاره کردند
قرآن کوچکم را پاره کردند
ای علی جان ، علی جانم ، علی جان
تو کل سپاهم بودی تو شعله آهم بودی
خورشید نگاهم بودی بی جرم و گناهم بودی
دردا که در آغوش پدرت لب تشنه جدا گردیده سرت
تابی بر قلب بی تابت ندادند
تشنه لب بودی و آبت ندادند
ای علی جان ، علی جانم ، علی جان
ای قبر تو در آغوشم زخم تو مدال دوشم
فریاد دلت در گوشم چشم از تو چگونه پوشم
ممکن نَبُوَد جان در بِبَری از مادر خود هم تشنه تری
داغ من بر جگر داغ لب توست
در دلم شعله ی تاب و تب توست
ای علی جان ، علی جانم ، علی جان
* * * * * * * * * * *