عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۶۱۹۵۲
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۲

عقیق: اقتصاد مقاومتی اصطلاحی است که رهبر معظم انقلاب اخیرا بر اجرا و نهادینه سازی آن برای تمام اقشار اعم از مسئولین ،اساتید ، فرهنگیان و حتی عامه مردم  تاکید فروانی می فرمایند  این کلید واژه در برابر جنگ اقتصادی جبهه معارض مطرح است و البته حضرت آقا در بیاناتشان به بسیاری از راهکارها جهت تحقق اقتصادمقاومتی اشاره کرده اند. در مطلب حاضر اشاره ای به موضوع انفاق بعنوان یکی ازمبانی، اصول و قواعد اقتصاد اسلامی و همچنین اقتصاد مقاومتی از دیدگاه قرآن و به عبارتی نگرش اسلام و قرآن به انفاق و نقش آن در اقتصاد مقاومتی خواهیم داشت.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ وَلاَ شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ(254سوره بقره)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! پيش از آن كه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى هست و نه دوستى و شفاعتى، از آنچه روزيتان كرده‏ايم انفاق كنيد و [بدانيد كه‏] كافران، ستمگرانند

انفاق یک فریضه شرعی است نه فقط حکمی اخلاقی

آن کسانی که در طبقات بالاتر و برخوردارتر هستند، درآمدهای بیشتر دارند، امکانات بیشتری داشتند و توانستند بیشتر بهره‌مند بشوند، اینها مسئولیت و تکلیف بیشتری دارند. این قابل قبول نیست که آنها خودشان را بر کنار بدارند و نکته اینجاست که جامعه‌ی اسلامی به صورت تعارف این حرف را نمیزند، این یک وظیفه است، یک تکلیف است، نه فقط یک حکم اخلاقی. این همه آیات انفاق در قرآن بیان یک حکم اخلاقی نیست، بیان یک فریضه‌ی شرعی است. شما ببینید لحن «انفقوا» در قرآن همان لحن «جاهدوا فی سبیل الله» است. «انفقوا فی سبیل الله»، «جاهدوا فی سبیل الله»، یک جور حرف زده؛ یک جور مردم را مخاطب قرار داده و این یکی از آن نکات مهمی است که در طی مباحث اقتصادی اسلام حتما باید به آن توجه بشود؛ بحث مسئولیت عمومی به تناسب امکانات و به تناسب بهره‌مندی‌ها در مقابل نیازهای عمومی، در مقابل دفاع از کشور، دفاع از مرزها، دفاع از نوامیس، دفاع از نظام اسلامی و در مقابل بقیه‌ی تهاجمهائی که میشود. این یکی از وظایف و فرایضی است که بر دوش مردم هست.

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(ادام الله ظله)

تعریف

یکی از وظایف مهم افراد در جامعه اسلامی، دستگیری از نیازمندان و تهیدستان است. هر کس به اندازه امکانات و توانمندی خویش وظیفه دارد که خلاء های موجود در زندگانی افراد را جبران و کمبودهای آنان را پاسخگو باشد. همان‌گونه که خداوند نیازمند و فقیر را با فقر و نداری امتحان می‌کند، ثروتمندان را نیز این گونه می‌آزماید.

در کاربرد رایج قرآن کریم و متون دینی، انفاق اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر راههای مورد نیاز گفته می‌شود. به نوشته راغب انفاق از آن رو به بخشیدن مال اطلاق می‌شود که با بخشش، به ظاهر مال فنا و زوال می‌یابد. به نظر برخی واژه‌شناسان انفاق با «اعطا» ازآن جهت متفاوت است که در انفاق همواره مالکیت شیء انفاق شده منتقل می‌شود؛ ولی در اعطا لزوماً چنین نیست.

 

تاثیرات فردی انفاق

در قرآن كريم، پاداش فردی انفاق با تعابير و مراتب مختلف ذکر شده است که در ذیل به برخی از این تعابیر اشاره می گردد:

1. گاهي به انفاق كننده وعده مي‏دهد كه براثر انفاق چيزي از مال او كاسته نمي‏شود و خدا جايگزينش را عنايت مي‏كند و ميزانش حداقل برابر خود آن و حداكثر آن شمارش ناشدني است. مَثَل اين انفاق، چون برداشتن آب از نهر جاري است كه به محض برداشتن جايش پر مي‏شود و خالي نمي‏ماند، خلاف سنگي كه از زمين كنده شود و جاي آن گود .

2. گاه به انفاق كنندگان نويد مي‏دهد كه مَثَلِ انفاق خالصانه شما مانند باغي است در جايي برجسته و زمين مرغوب و موقعيت آفتابگير از صبح تا

غروب كه هيچ مانعي از تابش آفتاب، رسيدن نور، برخورد باران و نسيم و... به آن نيست، كه ثمره آن دو چندان مي‏شود.

3. زماني بشارت مي‏دهد كه هر كه انفاق كند يا هر كار خير ديگري انجام دهد، كار خيرش، قرضِ حَسَن به خداست و هر كه به خدا قرض حَسن دهد، خداوند چندين برابر به او پاداش مي‏دهد.

4. گاهي مي‏فرمايد: مَثَل انفاق كنندگان اموال در راه خدا همانند دانه‏اي است كه هفتصد برابر محصول دهد و خدا به هر كه مشيّت حكيمانه‏اش اقتضا كند، چنين پاداشي مي‏دهد يا به هر كه بخواهد دو برابر اين هفتصد (1400) را عطا مي‏فرمايد.

5. گاه نيز انفاق كنندگان را تشويق مي‏كند كه پاداش انفاق مرزي ندارد، زيرا قدرت و رحمت خدا گسترده است و براي پاداشش نيز محدوده خاصي نيست: ﴿لِيَجزِيَهُمُ اللهُ اَحسَنَ ما عَمِلوا ويَزِيدَهُم مِن فَضلِهِ واللهُ يَرزُقُ مَن يَشاءُ بِغَيرِ حِساب) اين مطلب، از جمله ﴿واللهُ وسِعٌ عَليم﴾ در پايان آيه مورد بحث نيز استفاده مي‏شود.

-انفاق، تنها راه درمان مال‏دوستي

خداي سبحان، از هر راه ممكن، بيماري خطرناك مال‏دوستي را به بشر مي‏شناساند و با جدال احسن يا موعظه يا برهان و گاهي نيز از راه تهديد يا تشويق ،انسان را به اصلاح و درمان آن فرا مي‏خواند و تنها راه درمان را انفاق في سبيل الله مي‏داند. گاهي مي‏فرمايد: خودتان را به هلاكت نيفكنيد: (واَنفِقوا في سَبيلِ اللهِ ولاتُلقوا بِاَيديكُم اِلَي التَّهلُكَةِ واَحسِنوا اِنَّ اللهَ يُحِبُّ المُحسِنين)پس اگر كسي مال خود را در راه خدا انفاق نكند، در راه باطل مصرف خواهد كرد. حتي خود امساك از انفاق، كار باطلي است و گناه به شمار مي‏رود

گاهي هم اين‏گونه هشدار مي‏دهد: مَثَلِ انفاق آنان كه در راه دنيا هزينه مي‏كنند، مَثَلِ تندباد سرد و سختي است كه تمام محصول كشاورزي را نابود مي‏سازد. مراد از راه دنيا، صرف اموال در راه باطل، مانند رسيدن به مقام و هوسراني و افراط در التذاذهاي نفساني است، زيرا تأمين هزينه‏هاي زندگي در حدّ معقول و متعارف، مصرف در راه باطل نيست.

منحرفان از راه خدا و پيامبر اعتراف دارند كه حبّ مال و اولاد، مانع خيرِ آنها شده است: از سوي ديگر خداي سبحان براي پيشگيري از ابتلاي مؤمنان به مرض نفاق مي‏فرمايد: چيزي كه خودش لهو باشد، «مُلْهي» ديگران هم هست، چنان‏كه «ذكر»، مانند قرآن، مذكِّر ديگران هم مي‏شود. و چون اصلِ مال، لهو و سرگرم كننده مالدار است، او را از كارهاي خير و ايمان خالص هم باز مي‏دارد.

خداي سبحان براي درمان بيماري مال‏دوستي كه مانع هر خير و زمينه‏ساز نفاق است، چنين مي‏فرمايد: ﴿واَنفِقوا مِن ما رَزَقنكُم مِن قَبلِ اَن يَأتِي اَحَدَكُمُ المَوتُ فَيَقولَ رَبِّ لَولا اَخَّرتَني اِلي اَجَلٍ قَريبٍ فَاَصَّدَّقَ واَكُن مِنَ الصّلِحين) انسان نبايد مانند قارون بينديشد كه اموال را خودش فراهم آورده: ﴿اِنَّما اوتيتُهُ عَلي عِلمٍ عِندي) زيرا اموال را خدا به او روزي داده است و به او مي‏گويد: براي دفع شرّ مال‏دوستي و نفاق، از مال خدا كه به تو امانت سپرده شده، در راه او انفاق كن تا خود را درمان كني پيش از فرارسيدن مرگ كاري بكنيد كه لحظه مرگ به تأخير نمي‏افتد تا كسي به فكر جبران باشد.

تاثیرات اجتماعی انفاق

-رفع مشكل فاصله طبقاتى

يكى از مشكلات بزرگ اجتماعى كه همواره انسان دچار آن بوده و هم اكنون با تمام پيشرفتهاى صنعتى و مادى كه نصيب بشر شده نيز با آن مواجه است مشكل فاصله طبقاتى است به اين معنى كه فقر و بيچارگى و تهيدستى در يك طرف و تراكم اموال در طرف ديگر قرار گيرد.

عده اى آنقدر ثروت بيندوزند كه حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده ديگرى از فقر و تهيدستى رنج ببرند، بطوريكه تهيه لوازم ضرورى زندگى از قبيل غذا و مسكن و لباس ساده براى آنان ممكن نباشد.

بديهى است جامعه اى كه قسمتى از آن بر پايه غناء و ثروت و بخش مهم ديگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نبوده و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسيد در چنين جامعه اى دلهره و اضطراب و نگرانى و بدبينى و بالاخره دشمنى و جنگ اجتنابناپذير است .

گر چه در گذشته اين اختلاف در جوامع انسانى بوده است ولى بايد گفت متاسفانه در زمان ما اين فاصله طبقاتى به مراتب بيشتر و خطرناك تر شده است . زيرا از يك سو، درهاى كمكهاى انسانى و تعاون به معنى حقيقى ، به روى مردم بسته شده و رباخوارى كه يكى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شكلهاى مختلف به روى آنها باز است . پيدايش گروهک های مختلف و خونريزيها و جنگهاى كوچك و بزرگ و وحشتناك كه در قرن اخير اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و كنار جهان ادامه دارد و غالبا از ريشه اقتصادى مايه مى گيرد و عكس العمل محروميت اكثريت جوامع انسانى است ، گواه اين حقيقت است .

با اين كه دانشمندان و مكتبهاى اقتصادى جهان به فكر چاره و حل اين مشكل بزرگ اجتماعى بوده اند و هر كدام راهى را انتخاب كرده اند، برخی از راه  القاى مالكيت فردى ، و سرمايه دارى برخی از راه گرفتن مالياتهاى سنگين و تشكيل مؤ سسات عام المنفعه (كه به تشريفات بيشتر شبيه است تا به حل فاصله طبقاتى ) به گمان خود به مبارزه با آن برخاسته اند ولى حقيقت اين است كه هيچكدام نتوانسته اند گام مؤ ثرى در اين راه بر دارند زيرا حل اين مشكل با روح مادي گرى كه بر جهان حكومت مى كند ممكن نيست و تنها راه برون رفت از این معضل انفاق است.

 

 

-زنده كردن روح ايمان و برادرى انسانى

با دقت در آيات قرآن مجيد آشكار مى شود كه يكى از اهداف اسلام اين است كه اختلافات غير عادلانه اى كه در اثر بي عدالتي هاى اجتماعى در ميان طبقه غنى و ضعيف پيدا مى شود از بين برود و سطح زندگى كسانى كه نميتوانند نيازمندي هاى زندگيشان را بدون كمك ديگران رفع كنند بالا بيايد و حد اقل لوازم زندگى را داشته باشند، اسلام براى رسيدن به اين هدف برنامه وسيعى در نظر گرفته است - تحريم رباخوارى بطور مطلق ، و وجوب پرداخت وجوهات اسلامى از قبيل زكات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشويق به انفاق - وقف و قرض الحسنه و كمكهاى مختلف مالى قسمتى از اين برنامه را تشكيل مى دهد، و از همه مهمتر زنده كردن روح ايمان و برادرى انسانى در ميان مسلمانان است .

يكى از بزرگترين امورى كه اسلام در يكى از دو ركن" حق الناس" و" حق اللَّه" مورد اهتمام قرار داده و به طرق و انحاى گوناگون، مردم را بدان وادار مى‏سازد، انفاق است پاره‏اى از انفاقات از قبيل زكات، خمس، كفارات مالى و اقسام فديه را واجب نموده و پاره‏اى از صدقات و امورى از قبيل وقف سكنى دادن كسى، وصيت‏ها، بخشش‏ها و غير آن را مستحبّ نموده است‏ و غرضش اين بوده كه بدينوسيله طبقات پائين را كه نمى‏توانند بدون كمك مالى از ناحيه ديگران حوائج زندگى خود را برآورند مورد حمايت قرار داده تا سطح زندگيشان را بالا ببرند، تا افق زندگى طبقات مختلف را به هم نزديك ساخته و اختلاف ميان آنها را از جهت ثروت و نعمات مادى كم كند.

و از سوى ديگر توانگران و طبقه مرفه جامعه را از تظاهر به ثروت يعنى از تجمل و آرايش‏مظاهر زندگى، از خانه و لباس و ماشين و غيره نهى فرموده و از مخارجى كه در نظر عموم مردم غير معمولى است و طبقه متوسط جامعه تحمل ديدن آن گونه خرجها را ندارد (تحت عنوان) نهى از اسراف و تبذير و امثال آن، جلوگيرى نموده است.

و غرض از اينها ايجاد يك زندگى متوسطى است كه فاصله طبقاتى در آن بيش از اندازه نباشد، تا در نتيجه، روحیه وحدت و همبستگى زنده گشته، خواستهاى متضاد و كينه‏هاى دل و انگيزه‏هاى دشمنى بميرند، چون هدف قرآن اين است كه زندگى بشر را در شؤون مختلفش نظام ببخشد، و طورى تربيتش دهد كه سعادت انسان را در دنيا و آخرت تضمين نمايد و بشر در سايه اين نظام در معارفى حق و خالى از خرافه زندگى كند، زندگى همه در جامعه‏اى باشد كه جو فضائل اخلاق حاكم بر آن باشد و در نتيجه در عيشى پاك از آنچه خدا ارزانيش داشته استفاده كند و داده‏هاى خدا برايش نعمت باشد، نه عذاب و بلا، و در چنين جوى، نواقص و مصائب مادى را برطرف كند.

چنين چيزى حاصل نمى‏شود مگر در محيطى پاك كه زندگى ، در پاكى و خوشى و صفا شبيه به هم باشد، و چنين محيطى هم درست نمى‏شود مگر به اصلاح حال ، به اينكه حوائج زندگى تامين گردد، و اين نيز بطور كامل حاصل نمى‏شود مگر به اصلاح جهات مالى و تعديل ثروت‏ها، و به كار انداختن اندوخته‏ها، و راه حصول اين مقصود، انفاق افراد از اندوخته‏ها و ما زاد آنچه با كد يمين و عرق جبين تحصيل كرده‏اند مى‏باشد، چون مؤمنين همه برادر يكديگرند، و زمين و اموال زمين هم از آن يكى است، و او خداى عز و جل است.

و اين خود حقيقتى است كه سيره و روش نبوى (كه بر صاحب آن سيره برترين تحيت و سلام باد) صحت و استقامت آن را در زمان استقرار حكومت پيغمبر اكرم (ص) اثبات مى‏كند و اين همان نظامى است كه امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه از انحراف مردم از مجراى آن تاسف خورده و شكوه‏ها مى‏كرد، و از آن جمله در نهج البلاغه صبحى صالح خطبه 129 ص 187مى‏فرمود: امروز كارتان به جايى رسيده است كه روز به روز و ساعت به ساعت خير از شما دورتر، و شر به شما نزديك‏تر، و طمع شيطان در هلاك ساختن مردم بيشتر مى‏شود امروز روزگارى است كه نيروى شيطان در حال قوى شدن است، و نقشه‏هايش دارد فراگير مى‏گردد، و او به هدفش دست مى‏يابد، اگر نمى‏پذيريد به وضع جامعه بنگريد آيا جز اين است كه به هر سو چشم باز كنى يا فقيرى را مى‏بينى كه دارد با فقر دست و پنجه نرم مى‏كند، و يا توانگرى كه نعمت خداى را با كفران تلافى مى‏كند، (و آن را در نافرمانى خدا مصرف مى‏نمايد) و يا بخيلى را مى‏بينى كه بخل از حق خدا را غنيمت مى‏شمارد، و يا متمردى كه گوشش از شنيدن مواعظ كر شده است.

گذشت روزگار، درستى نظريه قرآن را كشف كرد، و ثابت نمود همانطور كه قرآن فرموده تا طبقه پائين جامعه، از راه امداد و كمك به حد متوسط نزديك نگردند و طبقه مرفه از زياده روى و اسراف و تظاهر به جمال جلوگيرى نشده، و به آن حد متوسط نزديك نشوند، بشر روى رستگارى نخواهد ديد، آرى همه ما تمدن غرب را ديديم، كه چگونه داعيان آن، بشر را به بى‏بندوبارى در لذات مادى و افراط در لذات حيوانى واداشتند و بلكه روشهاى جديدى از لذت‏گيرى و استيفاى هوس‏هاى نفسانى اختراع نمودند، و در كام‏گيرى خود و اشاعه اين تمدن در ديگران، از به كار بردن هيچ نيرويى مضايقه ننمودند، و اين باعث شد كه ثروتها و لذات خالص زندگى مادى همه به طرف نيرومندان و توانگران سرازير شده و در دست اكثريت مردم جهان كه همان طبقات پائين جامعه‏ها مى‏باشند چيزى به جز محروميت نماند، و ديديم كه چگونه طبقه مرفه نيز به جان هم افتاده و يكديگر را خوردند تا نماند مگر اندكى، و سعادت زندگى مادى مخصوص همان اندك گرديد، و حق حيات از اكثريت، كه همان توده‏هاى مردم هستند سلب شد. و با در نظر گرفتن اينكه ثروت بى حساب و فقر زياد آثار سويى در انسان پديد مى‏آورد، اين اختلاف طبقاتى تمامى رذائل اخلاقى را برانگيخت، و هر طرف را به سوى مقتضاى خويش پيش راند، و نتيجه آن اين شد كه دو طائفه در مقابل يكديگر صف آرايى كنند و آتش فتنه و نزاع در بين آنان شعله‏ور شود، توانگر و فقير محروم و منعم، واجد و فاقد همديگر را نابود كنند و جنگهاى بين المللى بپا شود، و زمينه براى مادیگرایان ملحد فراهم گردد، و در نتيجه حقيقت و فضيلت به كلى از ميان بشر رخت بر بندد و ديگر بشر روزگارى خوش نبيند، و آرامش درونى و گوارايى زندگى از نوع بشر سلب شود، اين فساد عالم انسانى چيزى است كه ما امروزه خود به چشم مى‏بينيم، و احساس مى‏كنيم كه بلاهايى سخت‏تر و رسوايى‏هايى بيشتر، آينده نوع بشر را تهديد مى‏كند.

از بين رفتن انفاق و شيوع ربا در بين مردم ، بزرگترين عامل فساد اقتصادی كنونى در جهان است که تعديل ثروت‏ها، كم كردن فاصله طبقاتى، ايجاد برادرى بين مسلمين و ... علل و اهداف تاكيد شديد نسبت به انفاق است.

از چه اموالى بايد انفاق كرد؟

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَلاَ تَيَمَّمُواْ الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِآخِذِيهِ إِلاَّ أَن تُغْمِضُواْ فِيهِ وَاعلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ  )ای کسانی که ايمان آورده ايد ، از اندوخته های نيکوی خويش و از آنچه ، برايتان از زمين رويانيده ايم انفاق کنيد ، نه از چيزهای ناپاک و بد ، که خود آنها را جز از روی اغماض نمی ستانيد و بدانيد که خدا بی نياز و ستودنی است(

از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه اين آيه در باره جمعى نازل شد كه ثروتهايى از طريق رباخوارى در زمان جاهليت جمع‏آورى كرده بودند و از آن در راه خدا انفاق مى‏كردند، خداوند آنها را از اين كار نهى كرد. و دستور داد از اموال پاك و حلال در راه خدا انفاق كنند. در تفسير" مجمع البيان" پس از نقل اين حديث، از على (عليه السلام) نقل مى‏كند كه حضرت فرمود: اين آيه در باره كسانى نازل گرديد كه به هنگام انفاق خرماهاى خشك و كم گوشت و نامرغوب را با خرماى خوب مخلوط مى‏كردند و بعد انفاق مى‏نمودند. به آنها دستور داده شد كه از اين كار بپرهيزند. البته اين دو شان نزول هيچ گونه منافاتى با هم ندارند و ممكن است آيه در مورد هر دو دسته نازل شده باشد، كه يكى ناظر به پاكى معنوى و ديگرى ناظر به مرغوبيت مادى و ظاهرى است. و توجه به اين نکته لازم است كه طبق آيه 275 سوره بقره كسانى كه در زمان‏ جاهليت اموالى از طريق رباخوارى جمع‏آورى كرده بودند و پس از نزول آيه خود دارى از ادامه رباخوارى نمودند، اموال گذشته بر آنها حرام نبوده است، يعنى اين قانون شامل گذشته نمى‏شود، ولى مسلم است كه اين مال در عين حلال بودن با اموال ديگر فرق داشت و در حقيقت شبيه اموالى بود كه از طرق مكروه به دست بيايد!

انفاق در حوزه فرهنگ

جمله مما رزقناكم (از آنچه به شما روزى داده ايم ) در آیه ای که در صدر نوشتار به آن اشاره شد مفهوم وسيعى دارد كه هم انفاقهاى مالى واجب و مستحب را شامل مى شود و هم انفاقهاى معنوى مانند علم و دانش و امور ديگر را  لذا در پایان این نوشتار اشاره ای به برخی از انفاقهای فرهنگی خواهیم کرد که قطعا این نوع انفاقها می تواند راه برون رفت از مشکلات اقتصادی در حوزه فرهنگی و از راه کارهای تحقق اقتصاد مقاومتی باشد.

با توجه به نیاز امروز جامعه به غذای معنوی و تغذیه فکری میتوان یکی از اولویتهای فعالان جبهه فرهنگی انقلاب را  نهادینه سازی، فرهنگ سازی و بسط و گسترش فرهنگ انفاق دانست. بررسی نقش نهادهای مدنی و مذهبی با روش هایی از قبیل گفتمان سازی، تبیین، تبلیغ و ترویج فرهنگ انفاق بعنوان یکی از راهکار های تحقق اقتصاد مقاومتی از ضرورویات این بحث است.همچنین می توانیم با گفتمان سازی در هیئت های مذهبی، آموزش و پرورش و مکان هایی که در حوزه تولید عقل و عقلانیت و حوزه فلسفی هستند گفتمان سازی کنیم که انفاق حتما نباید با مال انجام شود .بلکه بعضا انفاق فرهنگی اثرات مطلوب تری را در جامعه میتواند برجا بگذارد.

می توان بعنوان نمونه خرید نرم افزارهای مذهبی، خرید رایانه، خرید کتاب و نشریات ارزشی، تقبل کمک هزینه سفر و اردوی زیارتی، آموزش مسائل دینی، آموزش حضور در فضای مجازی(وبلاگ نویسی- راه اندازی سایت و شبکه های اجتماعی) به افراد بی بضاعت و نیازمند جامعه را از دیگر مصادیق انفاق دانست.

تهیه و تنظیم: محمدحسین رحمانی خلیلی

منابع:

تفسیر نمونه جلد سوم آیات 261-268 سوره بقره آیت الله العظمی مکارم شیرازی(حفظه الله)

تفسیر المیزان آیه254 سوره بقره علامه طباطبایی(اعلی الله مقامه الشریف)

تفسیر تسنیم آیه 261 سوره بقره علامه جوادی آملی(حفظه الله)

سایت :

Khamenei.ir

wikifeqh.ir


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین