عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۵۹۸۹
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۳۹۱ - ۲۲:۰۰

عقیق:

 الف. تکريم والدين‏
يکى از دستورهاي ارزشمند قرآن و اهل‏بيت(ع) به مسلمانان تکريم والدين است. اين مطلب در چهار سوره قرآن به صورت مستقل ـ آن هم بدون فاصله، بعد از مسئله مهم توحيد ـ آمده است.[1] علاوه براين، در جاهاى مختلف کتاب خدا، در مورد اين مهم، تذکراتى داده شده که در مجموع بيانگر اهميّت فوق العاده تکريم والدين است[2]. پيام اين آيات در يک نگاه کلّى اين است که هر مسلمانى موظّف است پدر و مادرش را – به ويژه در دوران بيمارى و سالمندى - گرامى بدارد. گفتار کريمانه، گفتگوى نرم و مهرآميز، سخن خوب و شايسته از جمله اشارات قرآنى در تکريم والدين است.

سید علی تقی میر حسینی در شماره ی 73 فصلنامه ی کوثر نوشت: اين امر در سيره اهل‏بيت(ع) نيز به خوبى انعکاس يافته است. روايات زير گوياى اهميت فوق العاده تکريم والدين در سيره اهل‏بيت‏(ع) است. منصور بن حازم مى‏گويد: از امام صادق‏(ع)پرسيدم: أىّ الأعمال أفضل؛ کدام عمل برتر از همه اعمال است؟
حضرت فرمود: «الصلوة لوقتها و بّرالوالدين والجهاد فى‏سبيل‏اللّه؛ نماز خواندن در وقت خودش و نيکى کردن به پدر و مادر و جهاد در راه خدا».[3]
در روايتي ديگر، فردى درباره حقوق والدين از رسول خدا(ص) سؤال کرد: حضرت فرمود: «لايسمّيه باسمه و لا يمشى بين يديه و لا يجلس قبله و لا يستسبّ له[4]؛ پدر را به نامش نخواند و جلو او راه نرود و پيش از او ننشيند و زمينه ناسزاگوايى ديگران را براى او فراهم نکند».
علاوه براين، از منظر اهل‏بيت‏(ع) حفظ حرمت و رعايت «حقوق والدين غير مؤمن»[5] و «والدين از دنيا رفته»[6] نيز مورد توجه قرار گرفته است. اشارات تاريخى زير براى تثبيت بيشتر مطلب ارائه گرديده است:
1. جوانى در حال احتضار بود. او نمى‏توانست شهادتين را بر زبان جارى کند. رسول خدا(ص) متوجه مشکل آن جوان شد. مادرش را طلبيد و رضايتش را گرفت. آن گاه جوان توانست شهادتين را بگويد. پيامبر(ص) خطاب به او دستور داد تا چنين دعا کند: «يا من يقبل اليسير و يعفو عن الکثير اقبل منّى اليسير واعف عنّى الکثير إنّک أنت الغفور الرّحيم». آن جوان اين دعا را فراگرفت و زير لب زمزمه کرد و خداوند گناهانش را بخشيد[7].
2. جريان هم‌غذا نشدن امام سجاد(ع)با مادر بزرگوارش نمونه‏اى ديگر از تکريم والدين از منظر اهل‏بيت‏(ع) است. آن حضرت تمايلى نداشت تا با مادرش در يک ظرف غذا بخورد. شخصى پرسيد: شما که بهترين مردم در نيکى و احسانيد، چرا با مادرتان غذا نمى‏خوريد؟ امام فرمود: دوست ندارم دستم بر غذايى سبقت بگيرد که مادرم آن را اراده کرده است.[8]
3. زني نزد پيامبر(ص) آمد. حضرت از ديدن او بسيار خوشحال شد و عبايش را زير پاى او انداخت و در حالى که تبسّم بر لب داشت، با او به گفتگو پرداخت. بعد از آنکه آن زن مجلس پيامبر را ترک کرد، برادر آن زن[9] به حضور حضرت مشرّف شد؛ ولى رسول خدا(ص) بسان خواهرش با او برخورد نکرد. به حضرت گفتند: چرا همان رفتار را با برادر نداشتى؟ فرمود: احترام بيشتر من به خواهر به اين دليل بود که او بيش از برادرش به پدرش نيکى مى‏کرد.[10]

ب. تکريم همسر‏
اهل‏بيت‏ (ع) با همسران و خانواده خود نيز رفتار کريمانه داشتند. رفتارهايي که هم بيانگر کرامت انسانى زنان - به طور عموم - است و هم گوياى کرامت همسر، خانه و خانواده. کلام نورانى زير بيانگر اهميت همسردارى از منظر اهل‏بيت‏(ع) است. رسول خدا(ص) فرمود: «خَيرُکم، خيرُکم لِنِسائِهِ و انا خيرُکم لِنِسائى[11]؛ بهترين شما، بهترين شما (و خوش‌رفتارترين شما) با زنانش است و من بهترين شما با زنانم هستم». و نيز در جاى ديگر فرمود: ««خَيرُکم، خيرُکم لأَهْلِهِ وَ أَنَا خَيرُکم لأَهْلَي‏[12]؛ بهترين شما، بهترين شما با خانواده است و من بهترين شما با خانواده هستم».
همچنين در مورد تکريم همسر از رسول خدا(ص) نقل شده است: «وَ مَنِ اتَّخَذَ زَوجَةً فَلْيکرِمْهَا[13]؛ هرکس همسرى برگزيد، بايد وى را تکريم کند».

1. مشورت با همسران‏
آن ملکوتيان خاک‏نشين با خشوع و خضوع تمام گاه و بيگاه آستين همّت بالا مى‏زدند و متواضعانه و بى‏ادعا در کارهاى خانه به همسرانشان کمک مى‏کردند. نمونه زير هميارى رسول خدا(ص) با خانواده‏اش را به تصوير مى‏کشد:
«رسول خدا(ص) در کارهاى خانه به خانواده کمک مى‏کرد، گوشت مى‏بريد و متواضعانه کنار سفره غذا مى‏نشست. انگشتان خود را مى‏ليسيد. هرگز آروغ نمى‏زد. خود از گوسفندانش شير مى‏دوشيد. لباس و کفش خود را وصله مى‏زد و کارهاى شخصى خود را انجام مى‏داد. خانه را جارو مى‏زد. شتر را مى‏بست و علف مى‏داد. موقع آرد کردن و خمير گرفتن، به خادم کمک مى‏کرد. خودش وسايل مورد نياز را از بازار مى‏خريد و تا منزل حمل مى‏کرد. وسيله طهارت و وضويش را شبانه با دست خود آماده مى‏کرد. با فقرا و نيازمندان مى‏نشست و با بيچارگان هم‌غذا مى‏شد و با دست خود به آنها غذا مى‏خوراند».[14]
نيز از امام حسين‏(ع)نقل شده که فرمود: از پدرم در مورد برنامه زندگي رسول خدا(ص) سؤال کردم. فرمود:

«کانَ دُخُولُهُ لِنَفْسِهِ مَأذُوناً لَهُ فى‏ذلک فاذا آوى إلى منزلِهِ جَزَّأَ دُخُولَهُ ثلاثة أجزاء: جُزءٍ لِلّه، و جُزءٍ لأهْلِه و جُزءٍ لِنَفْسِه...[15] ؛ به منزل رفتنش در اختيار خودش بود. اوقاتش را در منزل به سه قسمت تقسيم مى‏کرد: قسمتى را براى عبادت خدا، قسمتى ديگر را براى اهل‏بيت و افراد منزل و بخش سوم را به خود اختصاص مى‏داد...».

از ديگر مسائل که در شيرين ساختن زندگى، بسيار مؤثر است و انجام آن، بيانگر حفظ کرامت انسانى زنان است، مشورت کردن با آنهاست. بديهى است که در زندگى خانوادگى و اجتماعى اتفاقات بسياري مى‏افتد که انسان به تنهايى قادر نيست از عهده آن برآيد. و پس شايسته است در چنين مواردى زنان و مردان به کمک يکديگر بشتابند. يکي از راه‌هاي همکارى و مساعدت، مشورت و نظرخواهى است. بنابراين بهتر است که انسان در مسائل خانوادگى با زنان و همسران مشورت کند و از آنها نظر بخواهد. مشورت کردن با زنان – به ويژه در مسائل ازدواج - در فرهنگ و سيره اهل‏بيت‏(ع) بسيار تأکيد شده است. از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: «البکر تستأمر والشيب تشاور قيل يا رسول اللّه ان البکر تستحى. قال: سکوتها رضاها[16]؛ با دوشيزگان و بانوان، در مورد ازدواجشان مشورت کنيد؛ پرسيدند: يا رسول اللّه! دوشيزگان حيا مى‏کنند. فرمود: سکوت آنان علامت رضايت آنهاست».

2. آراستگى‏براى همسران‏
يکى از وظايف همسران، آراستن خود براى يکديگر است. در غير اين صورت انسان به افراد اجنبى متمايل مى‏شود و تمايل و دل‏سپردن به اجانب، موجب سقوط در دامن گناهان، و گناهان مقدمه نابودى و ضايع شدن کرامت انسان است. به نمونه زير توجه کنيد:
«حسن بن جهم مى‏گويد: امام کاظم‏(ع)را ديدم که محاسنش را رنگ کرده بود و بسيار آراسته به نظر مى‏رسيد. پرسيدم: فدايت شوم! چرا محاسنت را رنگ کرده‏اى؟ فرمود: آرى، آراستگى و آمادگى مرد، موجب حفظ عفّت زن مى‏شود. همانا برخى از زن‏ها به علت اينکه شوهرانشان به نظافت و آرايش بى‏اعتنا هستند، از مرز عفّت خارج مى‏گردند».
سپس آن حضرت افزود: آيا دوست دارى که همسرت را آن گونه (ژوليده) بنگرى که او تو را آن گونه بنگرد؟
گفتم: خير. فرمود: زن نيز دوست ندارد مردش را آن گونه (کثيف و نامرتّب) بنگرد؛ زيرا که: مِن أخلاقِ الأنبياء التَّنَظُّفُ وَ التَّطَيّبُ وَ حَلْقُ الشَّعر».[17]

3. به سفر بردن همسران‏
از ديگر جلوه‏هاى تکريم زنان، همسفر شدن رسول خدا و پيشوايان دين با همسرانشان است. آن بزرگواران براى حفظ حرمت و تکريم انسانى همسرانشان، آنها را در شرايط خاص به سفر مى‏بردند. در حين سفر نيز زنان مورد تکريم اهل‏بيت(ع) قرار مي‌گرفتند. رفتارهاى عادلانه ميان آنها و به همه آنها به اندازه بها دادن و... بيانگر کرامت انسانى آنهاست. رسول خدا(ص) گاه برخى از همسرانش را در برخى سفرها با خود مى‏برد. بدين منظور، براي آنکه کدورتى در بين آنان به وجود نيايد، قرعه مى‏زدند. روايتى به اين مضمون از عايشه نقل شده است: «کان رسول الله إذا أراده سفراً أقرع بين نسائه فايتهنّ خرج سهمُها خرج بها...[18]؛ هرگاه رسول خدا اراده سفر مى‏کرد، ميان همسرانش قرعه مى‏انداخت و نام هرکس بيرون مى‏آمد، او را به همراهش مى‏برد».

حقوق همسر
همسر از منظر قرآن[19] و اهل‏بيت(ع) داراى حقوقى است. در نگاه کلّى، برخى از حقوق زن بر مرد را مى‏توان چنين دسته بندى‏کرد:

الف) حقوق مالى
يکى از وظايف شوهر، تأمين زندگى همسرش در حد متعارف جامعه است. اين مطلب در يکى از سخنان امام صادق‏(ع) چنين جلوه يافته است: «عِيالُ الرَّجُلِ أُسَرَاؤُهُ فَمَنْ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيهِ نِعْمَةً فَلْيوَسِّعْ عَلَى أُسَرَائِهِ فَإِنْ لَمْ يفْعَلْ أَوْشَک أَنْ تَزُولَ تِلْک النِّعْمَةُ؛[20] همسر و خانواده اسيرانى در دست مرد هستند. پس کسى که خدا به او نعمتى داده، به اسيران خود وسعت دهد. اگر اين کار را نکند، خداوند نعمت را از او مى‏گيرد».
از امام رضا(ع)نيز روايت شده که فرمود: «ينبغى للرّجل أن يوسّع على عياله لئلاّ يتمنّوا موته[21]؛ شايسته است که انسان بر خانواده خويش در زندگى وسعت دهد تا آرزوى مرگ او (مرد) را نکنند».
اين نکته تاريخى مى‏تواند بيانگر اهميت تأمين معاش و توسعه زندگى زن و اهل‏خانه باشد و پرواضح است که تأمين مسکن و محل زندگى زن نيز زير مجموعه حقوق مالى زن است.

ب) حقوق زنا شويى
آن گاه که صيغه عقد بين زن و مرد خوانده شد، نسبت به يکديگر داراى حق و حقوقى مى‏شوند. يکى از اين حقوق، مسائل مربوط به زناشويى است. بر زن و مردي که همسر يکديگرند، واجب است که اين حقوق را برآورده سازند و خود را مديون ديگرى قرار ندهند. کلام نورانى زير که از امام سجاد(ع)نقل شده، به بخشى از اين حقوق اشاره دارد:
«و أما حق الزّوجةُ فإن تعلم أنّ‏اللّه عزّوجلّ جعلها لک سکناً و أنساً فتعلم أن ذلک نعمة من‏اللّه عليک فتکرمها و ترفق بها و إن کان حقک عليها أوجب[22]؛ حق زن آن است که بداني خداوند همسر را مايه آرامش و انس قرار داده و نيز بداني که همسر نعمت الهى بر تو است. پس او را گرامى بدار و با او مهربانى کن؛ اگرچه حق تو نيز بر او لازم است».
و نيز حسن بن زيات بصرى مى‏گويد: با دوستم بر امام باقر(ع)وارد شديم. حضرت در اتاق تزيين شده نشسته بود و بالاپوشى گل‏دار و نقش‌دار بر تن داشت. محاسن خود را اصلاح کرده و به چشمان خود سرمه کشيده بود. سؤال‌هايمان را پرسيديم. در هنگام وداع فرمود: اى حسن! فردا تو و دوستت نزدم بياييد. فرداى آن روز نيز به محضر امام رسيديم. اين‏بار حضرت در اتاقى نشسته بود که جز حصير، فرشى نداشت. پيراهن خشنى پوشيده بود. رو به دوستم کرده، فرمود: «برادر بصرى! ديروز بر من وارد شدى و من در اتاق همسرم بودم. ديروز نوبت او و اتاق، اتاق او، وسايل اتاق هم براى او بود. او خود را برايم آراسته بود و من نيز بايد همانند او، خود را براى او مي‌آراستم. به دلت چيزى نسبت به من نگذرد!»
حسن بن زيات مى‏افزايد: دوستم گفت: فدايت گردم! به خدا سوگند بر دلم چيزى گذشت، اما اکنون خدا آن را از ميان برد و دانستم حق در همان است که گفتى[23].

ج) مهريه همسر
از ديگر جلوه‏هاى حقوق مالى زن، پرداخت مهريه اواست. اين حق را خداوند بر ذمّه مرد نهاده است
کسانى که اين نکته مهم حقوقى را سبک بشمارند و به اداى آن بى‏توجهى کنند، مورد نکوهش اهل‏بيت‏(ع) قرار گرفته‏اند. حديث زيباى زير، گوياى همين حقيقت است:
«عن أبى‏عبداللّه‏(ع)قال: من أمهر مهراً ثم لاينوى قضائه کان بمنزلة السارق[24]؛ کسى که مهريه‏اى براى زنش قرار دهد و آن گاه نخواهد آن را بپردازد، به منزله دزد است».

پي‌نوشت‌ها:
1 . بقره/83؛ نساء/36؛ انعام/151؛ اسراء/23.
2 . لقمان/14 و 15؛ بقره/180 و 215؛ احقاق/16؛ ابراهيم/41؛ اسراء/25 و...
3 . اصول کافى، ج 2، ص 158.
4 . همان، ص 158.
5 . امام باقر(ع): ثلاث لم يجعل اللّه عزّوجلّ لأحد فيهنّ رخصة أداء الأمانة إلى البرّ و الفاجر والوفاء بالعهد للبّر والفاجر و برّ الوالدين برّين کانا أو فاجرين؛ سه چيز است که خداوند عزّوجل براى هيچ فردى اجازه ترک آن را نداده است: اداي امانت به صاحب آن، خواه نيکوکار باشد خواه بدکار، وفاى به عهد و پيمان چه با نيکوکار باشد و چه با بدکار و نيکى به والدين، خواه نيکوکار باشند و خواه بدکار؛ (اصول کافى، ج 2، ص 162؛ التهذيب، ج 6، ص 350؛ بحارالانوار، ج 71، ص 56).
6 . رسول خدا(ص): سيدالأبرار يوم القيامة رجل برّ والديه بعد موتهما؛ سرور نيکان در روز قيامت کسى است که پس از مرگ پدر و مادرش به آنها نيکى کند؛ (بحارالانوار، ج 71، ص 86).
7 . شيخ طوسى، امالى، ص 65.
8 . الخصال، ج 2، ص 517؛ بحارالانوار، ج 46، ص 61؛ وسائل الشيعه، ج 9، ص 397.
9 . اين دو نفر خواهر و برادر رضاعى پيامبر(ص) بودند.
10 . بحارالانوار، ج 16، ص 281، ح 126.
11 . من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 443، ح 4538؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 171، ح 25340.
12 . من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 555؛ وسائل‏الشيعه، ج 20، ص 171، ح 25337؛ مکارم الاخلاق، ص 216.
13 . دعائم الاسلام، ج 2، ص 158؛ الجعفريات، ص157؛ مستدرک الوسائل، ج 14، ص 249، ح16617-2.
14 . مناقب، ج 1، ص 145؛ بحارالانوار، ج 16، ص 226.
15 . شيخ صدوق، معانى الاخبار، ج 1، ص 81؛ بحارالانوار، ج 16، ص 148؛ عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 315؛مکارم الاخلاق، ص 13.
16 . احمد بن حنبل، مسند، ج 2، ص 229.
17 . اصول کافى، ج 5، ص 567؛ وسائل الشيعه، ج7، ص 446.
شايان ذکر آنکه از امام باقر(ع) نيز روايتى در اين باب نقل شده که در ذيل عنوان «حقوق زناشويى» خواهد آمد.
18 . بحارالانوار، ج 20، ص 309؛ القصص، جزائرى، ص10.
19 . ر.ک: نساء / 7؛ بقره / 231؛ احزاب / 49 و...
20 . من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 556 و ج 4، ص402؛ امالى صدوق، ص442؛ کشف الغمه، ج2، ص207؛ بحارالانوار، ج 75، ص 208؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 171. (در ضمن برخى منابع «انَّ عيالُ المرء» آمده است).
21 . اصول کافى، ج 4، ص 11؛ وسائل الشيعه، ج21، ص 541، ح 27810.
22 . من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 621؛ بحارالانوار، ج 71، ص4.
23 . اصول کافى، ج 6، ص 448، ح 13؛ وسائل الشيعه، ج 5، ص 32، ح 5817.
24 . ناصول کافى، ج 5، ص 383؛ وسائل الشيعه، ج 21، ص 266، ح 27055.


منبع:شفقنا

211001


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین