عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۵۹۴۶۹
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۱
یادداشت؛
دلیل آنکه برخی در بیان فضائل امام صادق(ع) فقط از تشکیل دانشگاه سخن می گویند و جنبه مبارزاتی و عملکرد تشکیلاتی آن امام را فراموش کرده اند، آن است که از دریچه انسان کامل نگاه نکرده اند.

عقیق:در اینکه هر انسانی بر اساس گرایشات و تفکرات خود به مسائل اطراف خود می نگرد شکی نیست. جامعه شناسان به نحوی موضوعات را بررسی می کنند که روان شناسان بررسی نمی کنند و نگاه کلامیون با نگرش اهل معرفت اختلاف دارد و از آنجایی که اغلب نگاه های محدود و ناقص در نگرش به موضوعات و مسائل، انسان را دچار انحراف و سردرگمی می کند لزوم نگاهِ جامع و کلی برای ما به وجود می آید.

در تحلیل شخصیت افراد نیز نوع نگاهِ جامع و بنیادی بسیار مؤثر و نقش آفرین است. ما ازپرداختن به شخصیت بزرگان به دنبال الگوسازی و شناخت انسان و هویت اصلی او هستیم لذا اگر این شناخت، ناقص صورت گیرد و برای افراد جامعه به عنوان الگو مطرح شود در جهت دهی کلی جامعه و انسانها دچار مشکل و انحراف خواهیم شد.

بررسی ابعاد زندگانی امام صادق(ع) تحلیل و بازنگری در شخصیت یک انسانِ کاملِ تمام عیار به عنوان امام جامعه است. کامل بودنِ شخصیت یک انسان به معنای عالی بودن در تمام ابعاد روحی است؛ به عبارت دیگر تمام فضائل و گرایشات معنوی را در حد عالی دارا بودن و تمام وظایف فردی و اجتماعی را به بهترین شکل انجام دادن است. در نتیجه با نگاه به این اصلِ اساسی می توانیم نگاه جامع تری به ایشان داشته باشیم و چنانچه از نگاه انسان کامل به حضرات معصومین(ع) نگاه نکنیم دچار نقص در برداشت و الگوگیری خواهیم بود.

دلیل آنکه برخی در بیان فضائل رئیس مکتب جعفری(ع) فقط از تولید علم و تشکیل دانشگاه علوم دینی و انسانی حضرت سخن می گویند و جنبه مبارزاتی و عملکرد تشکیلاتی آن امام را فراموش کرده اند، آن است که از دریچه انسان کامل نگاه نکرده اند و حاصل این نگاه تک بُعدی است که جدایی دین از سیاست و نگاه غلط به عرفان را رقم می زند. چرا عده ای عرفان را به گوشه گیری و عدم ورود به مسائل حکومتی و نظام اسلامی می دانند؟

اینکه امام باقر(ع) در لحظات آخر عمر خود، امام صادق(ع) را قائم آل محمد می نامد(۱)[۱] برگرفته از کدام بُعد شخصیت آن امام است؟ آیا چیزی غیر از بیان بُعد سیاسی و مبارزاتی آن عارف حقیقی ست، که کمتر به آن پرداخته شده است؟

شناختِ تفصیلیِ جریان امامت از شناخت نبوت و فلسفه آن شروع می شود. باید دانست وظیفه پیامبران الهی چه بود و امام جامعه باید ادامه دهنده چه چیزی باشد. در قرآن کریم فلسفه نبوت این چنین آمده: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط ...»  [۲] همانا ما پيامبران خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنان كتاب و ترازو [ى تشخيص حق از باطل] نازل كرديم تا مردم به عدالت برخيزند ...

عدالت یعنی تأمین آزادی و برابری حقوقی و قانونی میان همه گروهها و افراد، تعمیق و میدان دادن به استعدادهای انسان و تشویق به اندیشمندی و خلاصه جامعه ای که مهد پرورش و تعالی انسان در همه ابعاد باشد که این شرایط منحصراً در بستر حکومت و جامعه اسلامی محقق می شود؛ لذا اولین اقدام تمام انبیاء الهی برقراری نظام اسلامی با پرچم توحید و یکتاپرستی ست و تمام فعالیت پیامبر خاتم نیز جهت تحقق همین اصل بوده است.

نتیجه می گیریم که امامت نیز به حکم آنکه ادامه نبوت است مکلف به اداء همین تکلیف است. اگر پیامبر اسلام(ص) دویست و پنجاه سال زندگی می کرد، چه می کرد و در چه جهتی حرکت می کرد؟ عمل و جهت گیری امام و جانشین او هم همان خواهد بود. هدف نبوت و امامت در یک جمله این است «ایجاد جامعه و نظام عادلانه اسلامی و کوشش برای دوام و گسترش آن».

در نتیجه مهمترین وظیفه امام صادق(ع) به عنوان وصی نبی ختمی(ص) چیزی جز تحقق هدف انبیاء الهی و ائمه اطهار یعنی دوام و گسترش نظام اسلامی نیست و ایشان به عنوان انسان کاملی که تمام وظایف خود را به اَحسن وجه انجام میدهد چگونه ممکن است برای تحقق این هدف عالی اقدامی انجام نداده باشد در حالی که وقوع آن جز با انجام فعالیتهای مبارزاتی و تشکیلاتی ممکن نیست؟

امام صادق در عرفات در روز عرفه در میان جمعیت - که از تمام نقاط دنیا آمده اند- می‌ایستد با صدای بلند فریاد زد «ایهاالناس ان‌رسول الله کان هو الامام» (۲)[۳] امامت را از سرچشمه‌ی معنویش و اصلیش شروع می کند. پیغمبر اول امام بود، «ثم کان من بعده علی، ثم‌الحسن، ثم‌الحسین» بعد می‌گوید و سپس من، یعنی ادعای امامت و حکومت که این نشان دهنده‌ اوج مبارزه‌ امام صادق در اواخر دوران بنی‌امیه است.

پی نوشتها:
[۱] رَوَى هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ ع عَنِ الْقَائِمِ بَعْدَهُ فَضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ قَالَ هَذَا وَ اللَّهِ قَائِمُ آلِ مُحَمَّد علیه السلام   الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‌۲، ص: ۱۸۰ از حضرت باقر(ع) سؤال كردند امام پس از شما كيست؟ حضرت دست بر پشت مبارك امام صادق(ع) زده فرمود سوگند بخدا اين همان كسى است كه بايد آئين آل محمد عليهم السّلام را احيا كند.

[۲] قرآن کریم، سوره حدید ۲۵
[۳] عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَوْمَ عَرَفَةَ بِالْمَوْقِفِ وَ هُوَ يُنَادِي بِأَعْلَى صَوْتِهِ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ الْإِمَامَ ثُمَّ كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ع ِ - فَيُنَادِي ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لِمَنْ بَيْنَ يَدَيْهِ- وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ يَسَارِهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ اثْنَيْ عَشَرَ صَوْتاً. الكافي (ط - الإسلامية) / ج‌۴ / ۴۶۶ /
عمر و بن ابى المقدام گفت حضرت صادق(عليه السّلام) را در روز عرفه ديدم در عرفات با صداى بلند مي فرمايد: مردم پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رهبر مردم بود پس از او علي بن ابى طالب بعد حضرت حسن و بعد امام حسين پس از ايشان علي بن الحسين و بعد محمّد بن علي بعد از ايشان من هستم بيائيد هر سؤالى داريد بكنيد از هر طرف سه مرتبه اين جملات را تكرار ميكرد چپ و راست، عقب، جلو مجموعا دوازده مرتبه فرمود.
نویسنده: حجت الاسلام امین قبیتی
منبع:مهر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین