عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۵۸۵۳
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۴
گفت و گو با حجت الاسلام علوی، روحانی مسجد حضرت امیر(بخش پایانی)
انکار نمی کنم که منبر خوبی دارم اما از فضل و رحمت خداست. اگر شخصی خوب منبر می رود و مردم هم استقبال می کنند، او را ده جا دعوت نکن. آن 9جای دیگه را تعطیل کن.
عقیق:  حاج آقا قدیم مرسوم بود که مراجع در خانه و بیوت خودشان جلسه و روضه ای برپا می کردند و بانی بودند و در این جلسات معیار منبری مقدار تبحر و  خبرگی در منبر بود. اما امروزه منبری هایی را دعوت می کنند که مشهور تر است و می خواهم بگویم که هر کس که مشهور تر است باید منبر برود. این به نظر شما آسیب نیست؟

مرجع تقلید نیاز به منبری مشهور ندارد. او خودش دارای شهرتی است که خودش شهرت می دهد و نیازی به این ندارد. شاید به این آقایان بگویند که آقا اگر شما خوب منبر بروید جایتان اینجاست. شاید تشویقی دارد. اما حالا ممکن است که حرفی که آنجا میزند با حرفی که بیرون بزند فرق داشته باشد. اما به نظر بنده یکی از بزرگترین معضلات جلسات این است که ما منبری به اندازه جلسات نداریم. یعنی این کمبود خودش باعث می شود که پنج مجلس وعده بدهد و این یعنی کیفیت را آوردن پایین. این یک خطری است که تهدید می کند.

شاخص منبری در تهران که الان آقای انصاریان است که خدا ان شاءالله طول عمر به ایشان بدهد و سلامتشان نگه دارد بعد از ایشان چه کسی است که جامع الاطراف باشد. یک منبرهایی هست که جمعیت را می آورند و بعد منبری را می آورند، من به آن جلسات کاری ندارم. ولی یک جلساتی هست که منبری می رود و پلاکاردشان را می زنند و می گویند که آقای فلانی منبر می روند، من با این جلسات کار دارم. ولی آقای انصاریان هر جا منبر برود، جمعیت خودش را دارد، منبرش را می رود، حرفش را هم می زند و روضه اش را هم می خواند. ما چند تا مثل ایشان داریم.

من به شکل مستقیم با جلسات ارتباط دارم. خیلی از جلسات هفتگی مهم تهران از من خواستند که به جلسات آنها بروم. وقتی که می گویند بیا یعنی این که من منبری ندارم. چند تا هیئت این طوری است که ده تا آنها به من مراجعه کردند.

_ خود این باعث می شود که جنس تقلبی هم بیاید.

درست است. حالا می گوید که هفتگی ها را یک کاریش می کنیم اما محرم و صفر را چه کار کنیم. یک رویکردی در جلسات هست که به سرعت دو شق می شوند. یک گروه متوسلین به فلان اسم مقدس و دیگری با عنوان متوسلین به بهمان اسم مقدس _ اسم نمی برم که خدای ناکرده منسوب به کسی نشود_ معلوم می شود که این ها قبلاٌ با هم بودند. بعد در وهله اول می گویند که پرچم دو تا شد خیلی خوب شد. اما این از دو جهت اشکال است. 1_ شوکت از بین رفت. یک ده آباد بهتر از صد تا شهر خراب. بالاخره 50 نفر با الف ارتباط پیدا می کنند و 50 نفر هم با ب. خب همه چیز شکسته شد. حالا دو تا منبری می خواهند، دو تا بلندگو می خواهند، دو تا امکانات و همه چیز ضرب در دو باید بشود. کارهای سخت افزاری و نرم افزاریش دو تا شد. حالا کی می تواند ادامه بدهد؟! هر کسی که بتواند این مختصات را فراهم کند. بعد یواش یواش آن جلسه پر رونق تعطیل می شود. حالا این شرایطی که ایجاد شده و منبری کم است می توان یک جورایی جبرانش کرد. جلسات یک ائتلافی با هم پیدا کنند. ممکن است که من نتوانم که به ده تا جلسه برسم ولی اگر این جلسات به دو تا پنج تا تقسیم شود و سیار هم باشد هم آن شوکت و عظمت بر می گردد و اگر پرده جلسه را بزنیم کنار پنج نفر نیستند. 200 نفر نشسته اند چون ائتلاف چند تا جلسه است. این خودش شوق ایجاد می کند.

_ یک بحثی هم هست اینجا که وقتی به منبری می گویی فلان آسیب را چرا تذکر نمیدهی؟ می گوید که هیچکس حرف من را گوش نمی کند. وقتی به مداح می گویی می گوید که حرف من را هیچ کس گوش نمی دهد. به بانی می گویی می گوید که این دو تا حرف من را گوش نمیکنند. مثلا اگر رفتیم توی یک جلسه ای و یک اتفاقی دارد می افتد که خلاف شأن جلسه است . منبری باید تذکر بدهد یا مداح؟ بالاخره چه کسی باید تذکر بدهد؟ وظیفه چه کسی از آقایان است؟ این آسیب را چطور می شود برطرف کرد؟ مدیریت جلسه با کی است؟

آسیب اصلی در جلسات از دو ناحیه است. 1- جلسه اگر روحانی محور نباشد آسیب است. 2- اگر جلسه ای روحانی محور باشد خاستگاه این جلسات از چیست؟ من برای چی این جلسه را تشکیل دادم. به اصطلاح هیئتی ها اسم در کند؟ اما اگر جلسه تشکیل شده به خاطر مودت به پیغمبر و آل پیغمبر است. اصلاً رسالت ما این است که یکی از مصادیق مودت فی القربی،اظهار ارادت در جلسات شادی و عزایشان است.

اگر جلسه روحانی محور نباشد خب آنجاست که مداح می گوید که حرف من را گوش نمی کنند، روحانی می گوید که حرف من را گوش نمی کنند، بانی می گوید که حرف من را گوش نمی کنند، خب اگر گوش نمی کنند پس چرا جلسه تشکیل دادند؟ اگر قرار است که کسی حرف کسی را گوش ندهد چرا جلسه تشکیل شده؟! وقتی جلسه تشکیل شده قرار است یک استراتژی وجود داشته باشد.


_ معیار انتخاب موضوع منبر برای شما چیست؟

من نمی خواهم بگویم که اتاق فکر دارم. اما با جوان ها ارتباط دارم. وقتی می بینم که دغدغه شان این است که امروز راجع به امامت صحبت بکنیم من راجع به امامت صحبت می کنم. اما در همین بحث امامت یکدفعه یک نفر گفت که در قرآن این را گفتند من راجع به قرآن صحبت می کنم.در واقع اگر حرف بر اساس دغدغه ها و نیاز جامعه باشد حرف پذیرا دارد. 

طرف می آید می گوید که در دانشگاه بحث سر این بوده که امام حسین(ع) بر سر یک زن کشته شده اگر من این را ول کنم و راجع به نکات اخلاقی غیبت صحبت کنم؟ خب وقت را پر کردم و حرفی زدم اما حرف به دردبخور نزدم. جایش آنجا نیست. الان دانشجو می گوید که من این را چطوری جواب بدهم. من وقتی این دغدغه را می شنوم به خاطر ارتباطم با جامعه می توانم بهترین موضوعات را انتخاب کنم. خب خود مردم می گویند که موضوع چی است. این دیگه شیوه من است پتانسیل من است. مثلاً در دهه اول محرم راجع به این صحبت کنیم که چرا می گویند که روضه امام حسین(ع) ، یک قطره اشک برای امام حسین(ع) اینقدر ثمره دارد. خب این سؤال است حتی توی ذهن مخاطب است.

آیا واقعاً یک قطره اشک امام حسین(ع) آتش جهنم را خاموش می کند؟ آیا یک قدم زیارت امام حسین(ع) نود تا حج است ؟ چرا این طوری است؟! وقتی شما این سؤال را می گویی و مواردش رامی گویی و شئونش را می گویی ، طرف متقاضی است. می گوید این حرف پاسخ مشکل من توی دانشگاه است، تو مترو است ، تو محیط کارم است. چون هر روز دارند عین بمب علیه من حرف می زنند. خب حالا فلانی دارد جواب می دهد. یعنی دغدغه روز تعیین کننده موضوع است.

_شما یک منطقه ای را دستتان گرفته اید که فقط در همین منطقه کار می کنند و این باعث شده که تعدد منبر در نقاط گوناگون شهر و کشور را نداشته باشید. آیا خودتان نمی خواهید در جاهای مختلف منبر بروید؟

نه بضاعتم این قدر است. من می گویم که تعدد منبر ندارم، آدم بی کار هم نیستم. آدم تن پرور نیستم. کارم را دارم انجام می دهم. الزامی برای این کار نمی بینم. نه اینکه در واقع به اشرط این زندگی می کنم که جایی نروم. فعلاً الزام ندارد برای من .چون کاری که می خواهم بکنم دارم در همین منطقه انجام می دهم. به من می گویند که بیا مسجد ما که رونق بگیرد. این خیلی بیچارگی می خواهد. اعتقادم بر این است که یک ده آباد بهتراز صد تا شهر خراب است. اگر فکر می کنی که من منبر خوبی می روم و تو هم در شهادت حضرت زهرا(س) جلسه داری تو هم جلسه ات را بیاور اینجا. دوست داری می توانی اینجا هم به همان مقدار که خرج می کردی بانی شوی. هم در جلسه امام حسین(ع) شرکت کردی و هم از منبری به اصطلاح خوب بهره بردی .

اگر منبر خوبی می روم انکار نمی کنم که منبر خوبی دارم اما از فضل و رحمت خداست. اگر من خوب منبر می روم و مردم هم استقبال می کنند من را ده جا دعوت نکن. آن 9جای دیگه را تعطیل کن بیااینجا. من جلسات خرده و متوسط را می گویم و اینها را هم از نظر ارزشی نمی گویم. جلسات با قدمت بالا را نمی گویم. اما جلساتی که با تعداد کم هستند. اینها همه با هم متحد شوند و ائتلافی را با هم پیدا کنند این بهتر است. اگر جای دیگر نمی روم به خاطر این است که  وقتش را ندارم. یعنی کارایی من اینقدر است. بیشتر از این از من بر نمی آید. بضاعتم اینقدر است.

_ درکل تمرکز خوب است.

تمرکز خیلی عالی است. چون شما باید مستمعت ثابت باشد و الا حرفهایت تکراری می شود. 

_ بعضی از منبری ها هستند که می گویند اگر فلانی این جا پشت بند ما می خواند اینجا منبر می رویم.

شما یک وقت مردم را جمع می کنید و می گویید که جشنوار ه فیلم است. یک وقت هست که مردم را جمع می کنید که آقا فوتبال است . 

یک وقت هم هست که مردم را جمع می کنید که آقا امام حسین(ع) است. به خاطر پتانسیل امام حسین(ع) است. اما به خاطر امام حسین(ع) نیست. با امام حسین(ع) است اما به خاطر اینکه من معروف بشوم است. به این دلیل این حرف ها را می زنند، که اگر دوربین هست من می آیم منبر، اگر فلانی هست من منبر می آیم، اگر جمعیتتان بیش از پنج هزار نفر است من منبر می آیم. در صورتی که این حرفها را نداریم. اگر کار، کار رسالت انبیاء است که پیغمبر(ص) صورت به صورت رفته تبلیغ کرده و سه سال در شعب ابی طالب بوده است.

اما یک حرفی هم هست. من برای مودت و برای رضای خدا جلسه تشکیل می دهم. اما من ظرفیت که جمعیت را اقناع کنم ندارم. اینجاست که اگر آدم بفهمد که یکی از خودش بهتر هست و باز در آن منصب قرار بگیرد خیانت کرده. به هر جهت که من نباید روی آن صندلی بنشینم. اگر می توانم مثمر ثمر باشم، نه اینکه صندلی را اشغال کنم بلکه بتوانم تأثیر بگذارم. خب من می بینم که جمعیت خوبی است ولی من نمی توانم پاسخگو باشم، من خودم باید بروم کنار و بگویم که فلانی را بگویید بیاید. نه که انگار از ازل برای من حکم شده که باید برای مردم حرف بزنم، چه کسی این حرف را می زند؟!

یعنی منبر بر اساس وقت پرکردن نباشد. فهم را ارتقا بدهد. مودت را بیشتر کند. من باید از این جهت استفاده کنم. حالا اگر من نمی توانم،این کرسی را که برای من سند نزده اند. آقا تو می توانی بیا بگو . من خودم باید بروم کنار.


_  شما به عنوان کسی که مجلس دار هستید، معیار شما برای انتخاب روضه خوان و مداح چیست؟

ببینید ما مأمور به ظاهر هستیم. با بعضی ها هم که ارتباط دارم ارتباط عمیق دارم و خوب هم می شناسم شان. اولین خصیصه ام در انتخاب این است که کسی را که انتخاب می کنم که به آن کاری که انجام می دهد اعتقاد داشته باشد. یعنی معتقد باشد که امام حسین(ع) ارباب است. معتقد باشد که امام حسین(ع) همه کاره است. این مهمترین خصیصه است.

بعد که افرادی که موجه باشند، خب طبیعی است که کسانی را بیاورم که بهتر باشند . شما پزشک هم می خواهید بروید می روید پیش پزشک متخصص تر. کسانی که کارایی عالی تر دارند، اشعار بهتر و آن خصیصه های ظاهری که یک مداح باید داشته باشد .اما اصل انتخابم بر اساس اعتقاد است. یعنی اعتقاد به امام حسین(ع) داشته باشد و اعتقاد به اهل بیت(ع) داشته باشد. نداشته باشد کار خودش هم نمی گیرد.

_ حاج آقا غالباً صنوف دیگر جایی را دارند که دور هم جمع بشوند.شما با منبری های دیگر در ارتباط هستید؟اصلا این نیاز را حس کرده اید؟

به نظر بنده اگر یک جلسه ای باشد که ثمر داشته باشد من شرکت می کنم. ولی یک جلسه ای که ما دور هم باشیم، نه . وقت این کار را ندارم. اما این جلسات اگر باشد خیلی خوب است ولازمه اش این است که افرادی که می خواهند جمع شوند یک تراز باشند. یا لااقل شبیه هم باشند. اما تا الان کسی اعلام آمادگی نکرده که فلانی بیاییم بشینیم با همدیگر راجع به منبر حرف بزنیم. اما لازم است. اگر باشد خیلی خوب است. این بحث های تخصصی 15 روز یک بار ، ماهی یک بار و یک حرفی باشد که واقعاً حاصل داشته باشد.

_ کلام آخر.

کلام آخر این است که ان شاء الله خدا به ما توفیق بدهد و در این منصبی که داریم بتوانیم خدمتگزار اهل بیت(ع) باشیم.داعیاً الی الله باشیم و نه داعیاً الیَّ. من مردم را دعوت به خدا و پیغمبر(ص) و اهل بیت(ع) بکنم. کتاب الله و عترتی که آن هم درست است. اینکه از بستر امام حسین(ع) برای خودم کلاه نمدی درست کنم، این خیانت به اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) است. ممکن است یک فرصتی به او بدهند اما پدرش را در می آورند. همان جوری که مزد افراد را می دهند خائن را هم خارج می کنند.

فرصت بسیار فرصت مغتنمی است. الان جوان ها واقعاً رجوع می کنند.فقط به خاطر ثواب در جلسه شرکت نمی کنند. دنبال این هستند که یک چیزی یاد بگیرند. لذا این رسالت ما و امثال ما را سنگین تر می کند که حالا این جوان از زندگی ، دانشگاه و درسش زده و وقتش را تنظیم کرده که به مجلس اهل بیت(ع) بیاید خب من بازی در نیاورم. او که صادقانه آمده من هم صادقانه آن چیزی که بلدم و چیزی که بایستی را انجام دهم. اگر هم نمی توانم کار را به دیگری بسپارم. خدا شاهد است یک زمانی می رسد که آدم پشیمان می شود که چرا این کارها را با مردم کرده. خب باید جواب بدهی. اگر من این کار را بلد نیستم نباید این کار را اقدام کنم. درعین حال خدمت خوب به دین بسترش امام حسین (ع) است. چون مردم ولو ارمنی باشند به امام حسین(ع) ارادت دارند. بنابراین بقیه اش دست ماست که چه طور از این ارادت به نحو احسن به شکل داعی الی الله استفاده کنیم.

 کدخبرنگار:212006


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین