عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۵۴۰۸۷
تاریخ انتشار : ۰۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۱:۳۲
سه نفر وارد بهشت نميشوند: آن كه پيوسته ماده مست كننده مينوشد، كسى كه به سحر و جادو معتقد است، و آن كه قطع پيوند با اقوام و خويشان ميكند.
عقیق:در رابطه با پيوندى كه خداى مهربان فرمان داده بايد ميان انسان و غيرخودش برقرار باشد روايات و تفاسير حقايقى را ذكر كردهاند كه بايد گفت آيه شريفه شامل همه آنهاست و بر انسان است چنانچه خواستار خير دنيا وآخرت و رشد و تربيت و كمال خويش است برپا برجائى آن پيوند، و استوارى و استحكامش بكوشد، و از فتنهها و خطراتى كه سبب گسستن و قطع شدن آن ميشود جداً بپرهيزد.
در اين زمينه آنچه ميتوان از روايات و تفاسير استفاده كرد حدود شش مورد است كه به نظر ميرسد همه شش مورد حفظش واجب، و پيوند با همه آنها امرى لازم و ضرورى است.
1- ايمان به همه پيامبران و كتابهاى آسمانى و اقتداى عملى به فرستادگان پروردگار، و به اجرا گذاشتن احكام و خواستههاى حق كه در منابع وحى و به ويژه در قرآن مجيد مطرح است.
پيوند اعتقادى و عملى با انبياء و وحى الهى بيترديد سبب رشد روحى و عقلى انسان، و موجب خوشبختى او در دنيا و آخرت است.
اين پيوند بايد ميان انسان و همه پيامبران و منابع وحى برقرار باشد و در اين زمينه نبايد پيامبر يا كتابى از اين پيوند استثناء شود، كه اين استثناء چنان كه به وسيله يهود نسبت به مسيح و پيامبر اسلام و به وسيله نصارى نسبت به پيامبرخاتم صورت گرفته، و قوم يهود از ايمان به مسيح و رسول اسلام، و نصارى از ايمان به پيامبراسلام و قرآن سربرتافتهاند از مصاديق قطع پيوند و گسستن رابطه‏اى است كه خدا به آن فرمان داده است.
وى نيز بيدين به سربردن، و لائيك زندگى كردن، و غافل و بيخبر زيستن از پيامبران و كتابهاى آسمانى از مصاديق كامل قطع رابطه و گسستن پيوند است.
2- پيوند با رحم، وصله با اقوام و خويشان به ويژه با پيامبر و اهل بيت كه در روايات از آنان تعبير به رحم حقيقى شده، واقعيت بسيارمهمى است كه در آيات و روايات و معارف برآن تأكيد فراوان شده، و گسستن آن از گناهان بزرگ و موجب كم شدن عمر، وگرفتارى سخت در قيامت كبرى است، در سطور آينده به رواياتى كه نمايانگر عظمت صله رحم و نشان دهنده گناه سنگين قطع رحم است اشاره خواهد شد.
3- پيوند با مؤمنان و اهل اسلام و به ويژه با اولياء حق، و حفظ اين پيوند درهمه مراحل از مصاديق مهمى است كه حضرت حق به آن فرمان داده، و گسستن آن و پيوستن به غيرمؤمنان و غيرمسلمين گناهى بزرگ است تا جائى كه‏ قرآن مجيد ميگويد هركس با مؤمنان قطع رابطه كند و به دشمنان دين بپيوندد، و با كفار و معاندين رابطه برقرار كند به عنوان فردى از كفار و معاندين به شمار خواهد آمد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ: «1»
اى اهل ايمان يهود و نصارى را دوستان خود مگيريد، آنان دوستان يكديگرند (وتنها به روابط و دوستى ميان خودشان وفادارند و براى شما و دوستى شما ارزشى قايل نيستند) و هركس از شما آنان را دوست خود انتخاب كند از زمره آنان است بيترديد خدا متجاوزان ازحدود الهى را هدايت نميكند.
4- داشتن رابطه و پيوند صلح آميز با همه خوديها و حفظ صفاومهرومحبت در فضاى خانه و جامعه از موارد امر خداست، و گسستن آن به وسيله نزاع و دعوا و جنگ بيدليل، و ايجاد تفرقه و فتنه بيترديد از گناهان بزرگ و معاصى سنگين است.
سرپرست خانواده لازم است با همسر و فرزندانش، و همسر و فرزندان واجب است با سرپرست خانواده پيوندى سالم و صحيح و درست داشته باشند، و فضائى از مهر وصفا و عشق و وفا برآنان حاكم باشد، و همه آنان به هنگام برخورد با ديگران چه اقوام و چه افراد جامعه بايد پيوند خود را برهمان پايه صفا و صميميت و صلح و دوستى رعايت كنند و از نزاع بيمورد و اختلاف و تفرقه و فتنه و گسستن پيوند جداً بپرهيزند.
5- حاضر شدن به جماعت و پيوند داشتن با مؤمنان در عبادات و همراهى با آنان در كارهاى خير از موارد فرمان حق است، كنارگيرى از جماعت، و انزوا و گوشه گيرى، و بريدن از جماعت مؤمنان، و تك روى، بيترديد گناه و موجب نارضايتى حق از انسان است، خداوند مهربان به مؤمنان امر ميكند:
وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ‏ «2»
درعبادت به جماعت عبادت كنندگان بپيونديد و نماز خود را به صورت جماعت با آنان برگزار كنيد.
6- پيوند ميان گفتار ايمانى و عمل كه نجات بخش انسان از نفاق است از جمله موارد فرمان خداست، بيترديد گسسته شدن پيوند ميان قول و عمل مايه بروز نفاق در زمينه ظهور كذب و دروغ است.
روايات به ترتيب عناوين شش گانه بالا:
رسول خدا در ذيل آيه 177 سوره بقره كه ايمان را پيوند و علاقه قلبى و رابطه باطنى باخدا و قيامت و فرشتگان و همه پيامبران و همه كتابهاى آسمانى ميداند ميفرمايد:
«من عمل بهذه الآية فقد استكمل الايمان:» «3»
كسى كه به همه حقايق بيان شده دراين آيه عمل كند، تحقيقاً ايمانش را كامل كرده است.
از پيامبراسلام روايت شده است:
«سرسنة صل رحمك:» «4»
راه يكساله را طى كن و صله رحم به جاى آر.
«صله الرحم تهون الحساب وتقى ميتة السوء:» «5»
صله رحم حساب فرداى قيامت را آسان ميكند، و انسان را از مرگ بد حفظ مينمايد.
«صلة الرحم تعمرالديار وتزيد فى الاعمار وان كان اهلها غيراخيار:» «6»
صله رحم خانهها را آباد ميكند و به عمرها ميافزايد، گرچه اهلش از نيكان نباشند.
از اميرالمؤمنين (ع) روايت شده:
«واكرم عشيرتك فانهم جناحك الذى بهم تطير، واصلك الذى اليه تصير، ويدك التى بها تصول:» «7»
اقوام و عشيره ات را با صله به آنها و رفت وآمد با ايشان، و قدرشناسى از آنان گرامى بدار، زيرا آنان بال و پر تو هستند كه به سبب آنان به رفعت و منزلت ميرسى، و ريشه تو هستند كه به آنان بازميگردى، و دست قدرت تو هستند كه به وسيله آنان به دشمن يورش ميبرى.
حضرت هادى ميفرمايد: موسى در كلامش با خدا گفت: پاداش كسى كه صله رحم ميكند چيست؟
خدا فرمود: «انسى له اجله و اهون عليه سكرات الموت:» «8» مرگش را به تأخير مياندازم، و سكرات مرگ را بر او آسان مينمايم.
رسول حق فرمود:
«ثلاث لايدخلون الجنة مدمن؟؟ خمر، و مؤمن سحر و قاطع رحم:» «9»
سه نفر وارد بهشت نميشوند: آن كه پيوسته ماده مست كننده مينوشد، كسى كه به سحر و جادو معتقد است، و آن كه قطع پيوند با اقوام و خويشان ميكند.
«ان الرحمة لاتنزل على قوم فيهم قاطع رحم:» «10»
بي ترديد رحمت خدا برقومى كه در ميانشان قطع كننده پيوند با رحم است نازل نميشود.
على (ع) ميفرمايد:
«اقبح المعاصى قطيعة الرحم والعقوق:» «11»
زشتترين معاصى قطع رحم و سرپيچى و نافرمانى از پدرومادر و آزار آنان است.
صفوان از جهم بن حميد روايت ميكند كه جهم گفت: به حضرت صادق عرضه داشتم خويشى دارم كه شيعه نيست آيا از خويشان غيرشيعه برعهده من حقى است؟ حضرت فرمود آرى‏
«حق الرحم لايقطعه شيئى وذا كان على امرك كان لهم حقان حق الرحم و حق السلام:» «12»
چيزى حق رحم را قطع نميكند، و هرگاه برمذهب تو باشند براى آنان برعهده تو دو حق است: حق رحم و حق سلام.


پی نوشت ها:
(1)- مائده، آيه 51.
(2)- بقره، آيه 43.
(3)- صافى، چاپ صور، ج 1، ص 215.
(4)- بحار، ج 74، ص 103.
(5)- بحار، ج 74، ص 94.
(6)- بحار، ج 74، ص 94.
(7)- بحار، ج 74، ص 105.
(8)- بحار، ج 61، ص 383.
(9)- بحار، ج 74، ص 90.
(10)- كنزالعمال، حديث 6978.
(11)- غررالحكم.
(12)- بحار، ج 74، ص 133
تفسير حكيم جلد یک/ حسین انصاریان
منبع:جام
211008

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین