عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۵۳۶۸۳
تاریخ انتشار : ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۱
محمد شجاعی مطرح کرد
مدیرعامل موسسه فرهنگی هنری منتظران منجی گفت: ما یک مسیر زندگی دنیایی داریم که اگر با خانواده آسمانی‌مان همراه باشیم، مسیر زندگی دنیایی‌مان عاشقانه می‌شود. ازدواج صرفنظر از این‌که همسر چه کسی باشد، خودش یک عبادت است.

عقیق:محمد شجاعی مدیرعامل موسسه فرهنگی هنری منتظران منجی در ادامه سلسله جلسات سخنرانی خود در خصوص خانوداه آسمانی به موضوع «محبت خانواده آسمانی» پرداخت که مشروح آن در ادامه می‌آید:

وقتی که حرکت از محاسبات عقلانی درمی‌آید و تبدیل به عشق می‌شود، هم سریع‌تر انجام می‌شود، هم وسوسه‌های انسان از بین می‌رود. انسان اگر شغلش را دوست داشته باشد، در آن شغل خیلی موفق است. علاوه بر این‌که همت و تلاش صرف کارش می‌کند، عشق هم به کمکش می‌آید. خستگی‌اش هم درمی‌آید چون به معشوقش رسیده و ابتکار، قدرت، سرعت و پرواز در این کار نصیب این شخص می‌شود. اما اگر انسان شغل یا رشته تحصیلی‌اش را دوست نداشته باشد. در آن کار باید به سختی به وسوسه‌های دیگرش غلبه کند تا خودش را پای آن درس بنشاند و هر وقت می‌خواهد سر کلاس برود میل ندارد و... اما وقتی که رشته و شغلش را دوست دارد، سرعت و قدرتش به شدت بیشتر می‌شود. آن‌هایی که اهداف و آرمان‌های زندگیشان با عشقشان یکی می‌شود بیشترین پیشرفت را در حیات دنیا می‌کنند (اگر آرمان‌هایشان آرمان‌های آخرتی باشد)

ضمیمه شدن عشق و علاقه، وسوسه‌ها را از بین می‌برد. تلخی‌ها و خوان‌های طاقت‌فرسایی که در مسیر عشق سر راه انسان قرار می‌گیرد همه با اکسیر عشق از بین می‌روند و انسان می‌تواند مسیر را به خوبی طی کند.

ما یک مسیر زندگی دنیایی داریم که اگر با خانواده آسمانی‌مان همراه باشیم، مسیر زندگی دنیایی‌مان عاشقانه می‌شود. یعنی من چون با اهداف خانواده آسمانی پیوند خورده‌ام به‌همین دلیل با توان شخصی خودم دنبال ازدواج، انتخاب شغل و انتخاب همسر نمی‌روم. ازدواج صرفنظر از این‌که همسرم چه کسی باشد، زن‌داری، شوهرداری و بچه‌داری خودش یک عبادت است. این‌که نتیجه چه چیزی می‌شود مهم نیست همین‌که رضایت و سفارش خانواده آسمانی پای آن کار هست، برای من تولید علاقه و عشق و انرژی زیاد می‌کند. وقتی با اهداف خانواده آسمانی خودم پیوند می‌خورم، هدفم این است که به خانواده آسمانی‌ام ملحق شوم. غایت آرزوی من همسایگی با ایشان و حضور در عیش و نوش ابدی است.

امام زمان «علیه‌السلام» فرمودند: هیچ‌وقت نباید توجه به خوشی‌ها و عیش و نوش در نزد خانواده آسمانیمان از ذهن ما پاک شود.

این باعث می‌شود انگیزه‌های فوق‌العاده‌ای برای حیات جاودانه در ما ایجاد شود و زندگی دنیایی‌مان هم رنگ و بوی آخرت پیدا می‌کند.

هرکار می‌کند چون عشق بالاتر و برتری در زندگی او قرار دارد زندگیش یک زندگی بانشاط می‌شود و از طرفی هم به اهدافش می‌رسد.

خداوند دوست ندارد که بنده از ترس جهنم عبادت کند بلکه می‌فرماید: اگر به نزد من می‌آیید با شوق و نشاط بیایید، من بنده‌ای را دوست دارم که دوست دارد پیش من بیاید هر بنده‌ای که خلوت با مرا دوست داشته باشد من هم نوازش کردن او را دوست دارم. با دل‌مردگی و اکراه نزد خداوند نرویم بلکه با شوق و نشاط و عشق این کار را انجام دهید. برای همین روی مهندسی دل و مهندسی محبوب‌ها سفارش شده است.

وجود مقدس پیامبر اکرم فرمودند؛ «ایها الناس علیکم بحب اهل بیتی...»؛ لازم است بر شما حب اهل بیت من

«... علیکم بحب حمله القرآن»؛ می‌فرمایند که اگر کسی را دوست دارید باید عشقتان مبنا داشته باشد و بدانید برای چه او را دوست دارید.

چنانچه در بخش حسی، کمالات حسی را دوست داشته باشیم، این کمالات محدود هستند، در بخش گیاهی و حیوانی هم معشوق‌ها به درد دنیا می‌خورند و باز هم محدود هستند در بخش عقلی اگر کاربرد ابدی داشته باشد خوب است، اگر کاربرد دنیایی داشته باشد آن هم محدود است و به درد نمی‌خورد. فقط در بخش فوق عقلانی که انسان هستیم بی‌نهایت‌طلبیم. یعنی تک تک ما حقیقتا عاشق کمال مطلق و بی‌نهایت هستیم. اگر عشقی قوای ما را محدود کند، عشق مبارکی نیست چون سهم من کم می‌شود و حرکت من متوقف می‌شود من کوچک و محدود می‌شوم. لذا باید به سراغ عشق‌هایی که ما را جاودانه می‌کند،‌ برویم.

پیامبر(ص) مبنای عشق اهل بیت را این‌گونه تعریف می‌کنند؛ «علیکم بحب حمله القرآن»؛ بروید کسانی را دوست داشته باشید که همه‌ی قرآن در سینه‌ی ایشان است آن‌ها که حاملان قرآن هستند. قرآن با همه‌ی ذات مقدسش در سینه ایشان حمل می‌شود و عالِم به قرآن هستند.

قرآن کتاب نجات ماست. اما کتاب نجات را کسی می‌تواند پیاده کند که آگاهی به این محتوا داشته باشد.

قرآنی که قدرتی دارد که از زمان آمدنش تا قیامت بشر را هدایت کند حتما مربی به بزرگی خودش نیاز دارد. حامل قرآن یعنی کسی که می‌تواند محتوای کتابی را که از زمان نزول تا قیامت می‌تواند بشر را هدایت کند را می‌تواند بفهمد و پیاده کند.

خود قرآن، معصومین را به‌عنوان مفسر و مدرس خودش معرفی می‌کند: «فی کتاب مکنون، لا یمسه الا المطهرون»؛ در کتاب پنهانی است که هیچ‌کس نمی‌تواند به باطن او راه پیدا کند جز همان‌هایی که به شیوه ویژه‌ای پاک شدند و بی‌فاصله آن را مَس می‌کنند.

قرآن می‌فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»؛ فقط خداوند اراده کرده است که شما اهل بیت را به‌طرز ویژه‌ای از هر نوع ضعف و پلیدی پاک کند.

پس ما اگر بخواهیم راه «الله» را برویم باید با قرآن حرکت کنیم. کسی می‌تواند ما را همگام و همراه قرآن محشور کند که قرآن را بلد باشد. برای همین پیامبر می‌فرماید: کسانی را دوست داشته باشید که همه‌ی قرآن در سینه‌ی آن‌ها حمل می‌شود.

«علیکم بحب علمائکم»؛ علماء همان متخصصان معصوم هستند را دوست داشته باشید. چون برای حرکت انسان از دنیا تا آخرت 7 تخصص لازم است؛ شناخت جسم انسان، شناخت روح انسان، شناخت رابطه جسم و روح، شناخت عالم طبیعت، شناخت رابطه جسم و روح با طبیعت، شناخت حرکت انسان از «الله» تا زمین و از زمین تا «الله» مسیر آخرت از کجا؟ کجا؟ و به کجا؟ این 7 تخصص انحصارا در اختیار خداوند قرار دارد. قرآن هم تأکید می‌کند هر تخصص بخواهید اصلش نزد منِ خداست که منشأ تمام علم‌ها هستم. «قل إنما العلم عند الله»؛ بگو همانا علم دست خداست. هیچ‌کس علمی خارج از علم خدا ندارد. هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید: من یک چیزی را می‌دانم که خدا نمی‌داند. تو هر چیز را که بدانی جلوه‌ی خدا را فهمیده‌ای و مال خداست. هیچ‌کس نمی‌تواند از خدا سبقت بگیرد. خداوند هم این 7 دسته اطلاعات تخصصی را انحصارا در اختیار معصومین قرار داده است. «کل شیء احصیناه فی امام مبین»؛ همه‌ی محاسبات ابعاد وجودی یک شیء را در امام مبین قرار دادیم و اوست که همه چیز را می‌داند و در هر زمینه‌ای تخصص دارد. در شخصیت ایشان چیزی به اسم جهل وجود ندارد. اگر شما علماءتان را دوست داشته باشید، این محبت باعث می‌شود که به اهل بیت نزدیک شوید و از سبک زندگی اهل‌بیت برخوردار شوید و این‌ها شما را با خودشان می‌برند. انسان اگر عاشق کسی باشد همان عشق او را با ایشان همراه می‌کند. کسی که عشق خانواده آسمانی و محبت اهل‌بیت را در خودش دارد. قیمتتان همان‌جاست که معشوق‌هایتان هستند. قیامت و شب اول قبر مرا جایی می‌برند که در دنیا دلم می‌رفته است. ببین دوست داری شبیه چه کسانی زندگی کنی؟ محبت ما را می‌کشاند و می‌برد. پس باید دل بدهیم به اهل‌بیت.

خداوند یک دلبر بیشتر برای ما معرفی نکرده است و آن‌هم «لا اله الا الله»

اهل‌بیت هم مظاهر و حجت خدا روی زمین هستند که ما را به سمت معشوق می‌برند. قل إن کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله

اگر به خدا و اهل‌بیت دل بدهی، آن‌ها هم شما را دوست دارند.

پس چرا باید اهل بیت را بیشتر از خانواده و فرزندانتان، مال و جانتان دوست داشته باشیم؟ چون حاملان قرآن هستند، چون علماء ما هستند

«لا تبغضوهم و لا تحسدوهم»؛ در مسیری که اهل‌بیت به جامعه بشری معرفی شده‌اند، عده‌ای تحمل دیدن ایشان را نداشتند. امام صادق «علیه‌السلام» فرمودند: این‌که اهل‌بیت کشته شدند و ماجرای غدیر پیش آمد که امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به جای پیامبر منصوب شد تا خلیفه خدا باشد به دلیل این بود که کینه‌های بدر و خیبر و حنین جمع شد و زمان پیامبر نتوانستند کاری کنند چون پیامبر از امیرالمؤمنین دفاع می‌کرد، پیامبر که از دنیا رفتند آن حقدها و کینه‌ها را روی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا «سلام‌الله علیها» و فرزندانشان اعمال کردند. «و سبی من سبی و اقصی من اقصی» و یکی یکی آن بزرگواران را به شهادت رساندند.

بعضی‌ها به اهل بیت و فاطمه زهرا هم حسادت می‌کنند. چرا باید این‌طور باشد؟ کسی که پدر و مادرش آدم‌های بزرگی باشند مگر به آن‌ها حسودی می‌کند؟ پدر و مادری که ما را با همه‌ی گناهان و ضعف‌هایمان می‌پذیرند و می‌فرمایند اگر پیش ما بیایید ما همه گذشته شما را جبران خواهیم کرد. در جامعه کبیره می‌خوانیم؛ «بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا»؛ خدا به عشق شما همه معارفی که ما لازم داریم به ما یاد داده (تا بفهمیم که بالاتر از جنبه‌های حیوانی‌مان یک بعد انسانی داریم. در همه‌ی عالم بگردید آن‌جا که از معارف اهل بیت برخوردار نیستند، حیات انسانی هم وجود ندارد.) خدا به عشق شما ضعف‌ها و گذشته‌های ما را جبران می‌کند. وقتی شما تصمیم می‌گیرید به چادر اهل بیت بروید دیگر اصلا با گذشته شما کار ندارند. اگر کسی بغض اهل بیت را در دل دارد، حتما خودش و رابطه بین خودش و اهل بیت را نمی‌شناسد. اگر کسی بداند اهل بیت پدر و مادر حقیقی‌اش هستند هیچ مکتبی را غیر از مکتب اهل بیت دوست ندارد. حسادت و بغض و دشمنی از جهالت ناشی می‌شود.

آیا تو بیشتر از اهل‌بیت می‌دانی؟ هیچ‌وقت بخش حیوانی از حج و زکات و جهاد و ... خوشش نمی‌آید. چون حیوان است و می‌خواهد بخش پایینی‌اش را آباد کند.

«من صحت معرفته عظم فیما عندالله رغبته»؛ رغبتش به سمت خدا بیشتر می‌شود.

در روایت داریم: مؤمن بین 5 شدت قرار دارد. اولین شدت این است که مؤمنین حسود اطرافش را گرفته‌اند.

شخص حسود حتی نمی‌تواند خوبی‌ها و محبت‌های کسی را که نسبت به او حسودی می‌کند را ببیند. به او هم حسودی می‌کند و می‌گوید او چه‌طور می‌تواند این‌قدر مهربان و با محبت باشد. شخص حسود به تعبیر معصوم یک ظالم به تمام معناست.

«و لا تتعنوا فیهم»؛ دنبال عیب‌هایشان (اهل بیت) نباشید. برایشان عیب نتراشید. مثلا به‌جای این‌که پیامبر را از بالا نگاه کند و ایشان را به‌عنوان خلیفه‌الله، انسان کامل، اولین مخلوق خدا، مثل اعلی و صادر نخستین بشناسد، از پیغمبر نقد می‌کند که چرا 9 تا همسر گرفته است؟ در صورتی‌که وقتی از بالا نگاه کنی عصمت می‌بینی پس حتما لازم بوده که معصوم این کار را انجام بدهد. «ما ینطق عن الهوی إن هو الا وحی یوحی»؛ هرگز از روی هوای نفس کاری نمی‌کنند و هرچه می‌گویند وحی است.

خداوند می‌فرماید: «اسئل الله ان یبلغنی المقام المحمود لکم عندالله»

«الله»، ما را برای مقام محمود خلق کرده و حالا در جنبه‌های جنسی، جمادی، گیاهی، برای ما یک سری مقررات قرار داده است. این قانون را خالق کل شیء و خدای عالِم تنظیم کرده است. احکام الهی براساس مصلحت همه‌ی انسان‌ها تا قیامت طراحی شده است. کار به جایی رسیده است که به خدا و اهل بیت هم ایراد می‌گیرد. این به‌خاطر بیماری اوست و مشکل این است که عضو حزب شیطان شده است. می‌خواهد بی‌دینی کند و دنبال بهانه‌گیری از پیامبر می‌گردد. بعضی‌ها می‌گویند من فقط خدا را قبول دارم و من اصلا با اهل بیت کاری ندارم. این‌قدر جاهل است که نمی‌فهمد خداوند اطلاعات تخصصی را چگونه به تو برساند. یا می‌گویند فقط قرآن را قبول دارم. این هم حرف بیخودی است چون قرآن همه‌ی حرف‌ها را ندارد قرآن کلیات احکام را دارد. قرآن، تبیان کل شیء است اما کلیات کل شیء را می‌گوید نماز را عنوان کرده اما نمی‌گوید چند رکعت نماز بخوان. جزئیاتش را معصوم باید بگوید. پس این‌هایی که مریض هستند به اهل بیت طعنه می‌زنند. چون می‌خواهند بی‌دینی کنند. «یرید الانسان لیفجر امامه یسئل أیان یوم القیامه»؛ انسان چون می‌خواهد گناه کند می‌پرسد قیامت چه زمانی است؟ (سوره قیامت،‌ آیه 6ـ5)

«ألا من احبهم فقد أحبنی»؛

قرآن، حضرت علی «علیه‌السلام» را به‌عنوان نفس رسول خدا معرفی می‌کند.

در آیه مباهله وقتی که علماء مسیحی آن زمان زیر بار نرفتند پیامبر فرمودند: دعوتشان کنید به مباهله. من لعنت می‌کنم شما هم لعنت کنید. آیا شما که پافشاری می‌کنید روی این مسئله آیا حاضر به مباهله هستید؟

قل انفسکم و انفسنا...؛ خودتان (جانتان) و زن‌هایتان و فرزندانتان را بیاورید. پیامبر به‌عنوان (انفسنا) حضرت علی «علیه‌السلام» را آوردند.

هرکس اهل بیت را دوست داشته باشد، حتما مرا دوست دارد. برعکس آن هم امکان‌پذیر نیست.

* همراهی با اهل بیت(ع) و جایگاه آن در سعادت دنیا و آخرت

وجود مقدس پیامبر اکرم فرمودند؛ «ایها الناس علیکم بحب اهل بیتی علیکم بحب علمائکم و لا تبغضوهم و لا تحسدوهم و لا تتعنوا فیهم ألا من احبهم فقد احبنی؛ بر شما باد به حب اهل بیت من، این‌ها حاملان قرآن هستند. حب علماء که متخصصان معصوم هستند را در دل داشته باشید. بغضشان را در دل نداشته باشید، حسادت به آن‌ها نکنید، عیبجویی از آن‌ها نکنید. هرکس اهل بیت را دوست داشته باشد ما را دوست دارد.

«و من احبنی فقد احب الله»؛ هرکس مرا دوست داشته باشد حتما خدا را دوست دارد.

پیامبر اکرم با آوردن کلمه «فقد» قصد دارد قاعده‌ای را بیان کند؛ هرکس اهل بیت را دوست اشته باشد، قاعدتا مرا دوست داشته و هرکس مرا دوست بدارد، قاعدتا خدا را دوست دارد. یعنی این حب‌ها مترتب بر هم هستند. رابطه ریاضی و علی و معلولی باهم دارند.

اهل بیت «علیهم‌السلام» به خاطر اسلام و دین پیغمبر عزیز هستند و دین را به‌صورت جاودانه تا قیامت حفظ می‌کنند. پیامبر هم برای این‌که خلیفه‌الله و مظهر خداست، عزیز است. خدا هم چون اصل ما و اله ماست عزیز است.

پیامبر برای این‌که خوب فهمیده شود، بُعد دیگری را هم ذکر می‌کند. تا اینجا سخن از محبت کردند حالا به سراغ بغض می‌روند.

هرکس اهل بیت را دشمن بدارد حتما دشمن من است.

مسئولین حرم نبوی نسبت به پیامبر بغض دارند و اجازه نمی‌دهند شیعیان عشق‌بازی کنند. اعتقاد غلطشان این است که پیامبر از دنیا رفته و قدرتی ندارد که حاجت بدهد و توسل به ایشان شرک است و فقط از خدا درخواست داشته باشید، قرآن بخوانید، نماز بخوانید، دعا بخوانید. در صورتی‌که قرآن ما را دعوت به توسل کرده است. پیامبر به‌طور یقین می‌خواهد این توهم را اصلاح کند که کسی که به اهل بیت احترام نمی‌گذارد و عشق به اهل‌بیت ندارد، حتما پیغمبر را هم دوست ندارد. هرکس بغض اهل‌بیت را داشته باشد، حتما بغض مرا هم دارد. باور نکنید یک نفر با اهلبیت خوب نباشد با پیامبر خوب باشد. پیامبر می‌فرماید: این‌ها جان من هستند. هرکس می‌خواهد دین من حفظ شود، باید مودت اهل بیت را داشته باشد. مودت از محبت بالاتر است یعنی محبتی که توأم با فداکاری است. کسی که بگوید فقط حب اهل بیت را دارد، دروغ است. فقط حب پیامبر دروغ است،‌ فقط حب «الله» دروغ است.

این‌ها بهانه‌های یک نفس سرکش،‌ متعصب و حسود است.

«و من ابغضنی فقد ابغض الله»؛ محال است کسی بغض مرا داشته باشد و بغض خدا را در دل نداشته باشد.

کسی که به حضرت مسیح احترام بگذارد، محال است به پیامبر اسلام یا قرآن توهین کند. چون مسیح در انجیل مژده داده به پیامبر بعد از خودش، او را ستوده و ستایش کرده و برتر از خودش دانسته است.

اگر می‌خواهید دین پیغمبر و دین من و راه من را نگه دارید و به من برسید باید با مودت اهل بیت باشد. یعنی عشق، همراه با مودت اهل بیت باشد. عشق‌ورزی به دین پیامبر با مودت اهلبیت امکان‌پذیر است. «قل ما اسئلکم علیه من أجر الا من شاء أن یتخذ الی ربه سبیلا»

قرآن صریحا می‌فرماید: هیچ‌ دانشمند یا عاقلی که کمی از قرآن را بفهمد، نمی‌تواند منکر این باشد. خداوند می‌فرماید: اگر می‌خواهید راه مرا بیایید باید با عشق اهل‌بیت بیایید. (محبت همراه با اطاعت و فداکاری)

امام «رحمه‌الله علیه» فرمودند: اگر عوام اهل سنت در قیامت بگویند ما نمی‌دانستیم قطعا علماء آن‌ها معذور نیستند چون همه این ها را خوانده‌اند و علم دارند.

پیامبر «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: روز قیامت هیچ‌کس خدا را به گناهی بزرگ‌تر از جهالت خانواده و فرزندانش ملاقات نمی‌کند. یکی از وظایف قطعی و مسلم هر زن و شوهری که زندگی مشترکشان را شروع کردند این است که اطلاعات لازم در مورد تربیت بهشتی فرزندانشان را کسب کنند.

«کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته»؛ همه ی شما راعی هستند و همه مسئول هستید و از شما سؤال خواهد شد که چرا حریم و عفت و حیاء و ادب خانواده را حفظ نکردید؟

خانواده ای که در آن نسبت به خانواده آسمانی بی‌حرمتی شود در جهنم و شیاطین روی آن‌ها باز می‌شود. وقتی حرمت‌شکنی کردید، باید منتظر غم و غصه و دعوا و درگیری و اختلاف باشید.

نبی اکرم «صلی‌الله علیه و آله و سلم» فرمودند: «أدّبوا اولادکم علی ثلاث خصاله»؛ پیامبر امر کرده که ما فرزندانمان را به سه خصلت تربیت کنیم؛ «حب نبیکم و حب اهل بیته و قرائت القرآن»

وقتی می‌فرمایند «خصلت» یعنی ظاهرسازی نیست و باید این حرمت‌ها در فرزندان نهادینه شود. مهم‌تر از هر چیز دیگری این است که حیات جاودانه فرزندمان تأمین شود. محبت و عشق، انسان را ملحق می‌کند.

مهندسی اقتصاد خانواده (گاهی پدر یا مادر در اثر یک برخورد اشتباه در مورد مسائل اقتصادی فرزندشان را بی‌دین می‌کنند)

وقتی شما می‌خواهید عشق و عاطفه و اخلاقیات و معنویت را در خانواده بگذارید و درخت جاودانگی را بکارید باید لقمه حلال باشد. باید کرامت، بزرگواری و محبت در خانه باشد.

آسمان زمانی از نظر رزق و روزی‌های معنوی راه را باز می‌کند که شما در را باز بگذارید.

بچه‌هایتان را به محبت اهل بیت تأدیب کنید و عشق اهل بیت را در دلشان بریزید.

حرمت سه پدر واجب است؛ «الآباء ثلاثه؛ أبٌ یولدک، أب یزوجک، أبٌ یعلمک»

همه باهم در یک خانواده به سراغ خانواده آسمانی‌تان بروید. عقاید دینی را با شعرها و کتاب‌ها به فرزندانتان آموزش دهید.

فرزندانتان را با قرآن آشنا کنید. در کودکان به هیچ‌عنوان اجبار نکنید تا جاییکه کشش دارد آهسته آموزش دهید.

دوستان خوب برای فرزندانتان انتخاب کنید.


منبع:فارس


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین