عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۸۸۴۲
تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۹:۱۴
مراسم دومین شب عزاداری ایام فاطمیه در هیئت میثاق با شهدا مسجد دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد. به گزارش عقیق در این مراسم حجت الاسلام سید محمد مهدی میرباقری سخنرانی کرد و در ادامه حاج میثم مطیعی به مداحی و نوحه خوانی پرداخت.
عقیق: بخش هایی از سخنان حجت الاسلام میر باقری را بخوانید:


  1. الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (انعام، 82) آنچیزی که موجب اضطراب و خوف ما می‌باشد الهه‌ها و تکیه گاه‌ها هستند.
  2. آنها به خاطر محدودیت‌هایی که دارند فانی هستند. فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى‏ كَوْكَباً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلين (انعام، 76). آن الهه‌ها از ما جدا می‌شوند.
  1. آن‌ها تمامیت خواه هستند. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (زمر، 29) خداوند مثالى زده است: مردى را كه مملوك شريكانى است كه درباره او پيوسته با هم به مشاجره مشغول‌اند و مردى كه تنها تسليم يك نفر است آيا اين دو یکسان‌اند؟! حمد، مخصوص خداست، ولى بيشتر آنان نمى‏دانند.
  2. يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعيدُ (حج، 12) لایضر و لاینفع هستند و نه می‌شنوند و نه می‌فهمند. نه کاری برای ما انجام می‌دهند.

کسی که الهه حقیقی است می‌تواند تنها تکیه گاه ما باشد. شریک ندارد، همیشه با ماست. کسی است که می‌شنود و اجابت می‌کند. حکیم و رحیم و رحمان است.

سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا (شیخ صدوق، الأمالی، ص 235، کتابچی، تهران، چاپ ششم، 1376 ش) شنیدم خداوند عزّ و جل فرمود: «کلمة »لا اله الا الله» حصار محکم من است، هر کس داخل آن گردید از عذاب من در امان خواهد بود

 البته امام رضا (علیه‌السلام) در ادامه سخنان خود، آن را مشروط به پذیرش ولایت و امامت معصومان (علیهم السلام) که خود ایشان یکی از آنان بود، می‌کند.

امتحان الهی موجب قرب الهی

وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين (بقره، 155)

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم         سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور

زیر پای شما را خالی می‌کنیم. مانند وقتی که کشتی در دریا خراب می‌شود. تکیه‌گاهی برای خود احساس نمی‌کنید. مگر تا قبل از آن، کشتی تکیه‌گاه بوده است که اکنون دیگر کشتی مأمن خوبی نباشد! اگر خیال کنیم که زمین است که ما را نگه می‌دارد در صورتی که تکان بخورد خوف در دل ما ایجاد می‌شود و این خوف از ترک تعلقات است. اگر آبرو یک جایی جمع کرده باشید ما آن را می‌ریزیم تا بت شما نشود.

کسانی که در مقابل این امتحان‌ها صبر می‌کنند می‌توانند ادعا کنند که در مسیر محبوب واقعی خود قرارگرفته‌اند. شما باید با جوانی و آبرو و امکانات به طرف خدا حرکت می‌کردید و این‌ها نردبان‌های سلوک شما می‌باشند اگر آن‌ها را محبوب خود قراردادید ما اهم این نردبان‌ها را از زیر پای شما می‌کشیم. آن موقع است که متوجه می‌شوید که انا لله و انا الیه راجعون کسی که باید با مال به خدا می‌رسید بعد از مرگ می‌فهمد که عجب این مال ما بود و خیال می‌کردیم که با آن می‌توانیم به رستگاری برسیم برخی هم علم خود را کاره‌ای می‌دانند.

وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ في‏ ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظيم (بقره، 49) هنگامی که حضرت موسی در مقابل ذبح فزرندان و در اخیتار گرفتن زنان توانست از امتحان الهی خوب بیرون آید توانست حضرت موسی شود. اگر قدر این بلاها را بدانیم در مسیر این بلاها است که می‌توانیم به خدا برسیم.

گذر از محبوب‌ها، راه رسیدن به وادی ایمن

این وادی ایمن در مقابل وادی پر خطر است. به تعبیر دیگر وادی توحید در مقابل وادی شرک است. چگونه انسان اگر بخواهد به وادی توحید برسد باید از وادی ولایت بگذرد؟ یعنی برای رسیدن به وادی توحید باید از صراط ولایت عبور کرده باشد. عالی‌ترین سفره‌ی بهشت سفره‌ی ولایت اهل‌بیت است. اگر ما همراه حضرت با یک سیر دائمی حرکت کنیم، هیچ‌گاه این وادی پشت سر گذاشته نمی‌شود امکان ندارد که ما ولایت را پشت سر بگذاریم و از او جلو بزنیم.

بررسی چند آیه جهت چگونگی رسیدن صراط:

آیه «نور و ظلمات» «سورة مباركة نور»را طرح می‌کنیم كه بسیار جای تأمل و دقت دارد. این دو آیه فراوان مورد دقت و تأمل مفسرین قرارگرفته‌اند و انظار مختلفی نیز در این باب مطرح شده است؛ اما آنچه كه مورد نظر ماست روایتی است كه ذیل این آیه آمده است

اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فی‌ها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ* في‏ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فی‌ها اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فی‌ها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ * رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ (نور، 35 تا 37)

ترجمه:

خداوند نور آسمان‌ها و زمين است مثل نور خداوند همانند چراغدانى است كه در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گيرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون يك ستاره فروزان، اين چراغ با روغنى افروخته مى‏شود كه از درخت پربركت زيتونى گرفته شده كه نه شرقى است و نه غربى (روغنش آن چنان صاف و خالص است كه) نزديك است بدون تماس با آتش شعله‏ور شود نورى است بر فراز نورى و خدا هر كس را بخواهد به نور خود هدايت مى‏كند و خداوند به هر چيزى داناست. (35)

 (اين چراغ پرفروغ) در خانه‏هايى قرار دارد كه خداوند اذن فرموده ديوارهاى آن را بالا برند (تا از دستبرد شياطين و هوسبازان در امان باشد) خانه‏هايى كه نام خدا در آن‌ها برده مى‏شود و صبح و شام در آن‌ها تسبيح او مى‏گويند ... (36)

مردانى كه نه تجارت و نه معامله‏اى آنان را از ياد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زكات غافل نمى‏كند آن‌ها از روزى مى‏ترسند كه در آن، دل‌ها و چشم‌ها زير و رو مى‏شود (37)

مراحل رسیدن به وادی ایمن:

  1. بیان امام رضا در مورد الله نور فی السماوات و الارض، همه‌ی مخلوقات اگر می‌خواهند به حقیقت توحید برسند باید با نور الهی حرکت کنند. پرتوی نور الهی باید نشان آن‌ها باشد. اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
  1. این نورالهی چگونه به ما می‌رسد؟ این نور متمثلی است و مثل نور است که وجود حضرت محمد مصطفی می‌باشند. اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ
  1. تنزل نور را در عالم خلقت توضیح دهیم. نور ولایت چگونه در عالم ظاهر می‌شود. مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فی‌ها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ
  1. تنزل هدایت الهی رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ نور الهی که در وجود اکرم تجلی پیدا کرده بود داخل خانه‌ها تجلی پیدا می‌کند. هیچ چیزی او را از یاد خداوند باز نمی‌دارد و همه جا برای او مسجد می‌شود.

جایگاه ولی و امام الهی در رسیدن به وادی ایمن

قرآن حبل الله است و راه رسیدن به آن هم امام است. کسی نمی‌تواند به قرآن که سراسر نور است راهی پیدا کند مگر از راه امام. قرآن همان چراغی است که خداوند در قلب پیامبر روشن است. الَر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ (ابراهیم، 1) امام است که باید مردم را با این کتاب در وادی نور سیر بدهد. قرآن با جان امام متحد است. نبی اکرم خودشان وادی توحید هستند. همه‌ی انوار الهی و اخبار غیبی در وجود ایشان خلاصه می‌شود. کسی نمی‌تواند خودش راه را برود چراکه رسیدن به این وادی ایمن جز از طریق ائمه نمی‌رسد.

أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فرع‌ها فِي السَّماءِ * تُؤْتي‏ أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ * وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرار * يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ * أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوار * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرا (ابراهیم، 24 تا 29)

ترجمه:

آيا نديدى چگونه خداوند«كلمه طيبه» (و گفتار پاكيزه) را به درخت پاكيزه‏اى تشبيه كرده كه ريشه آن (در زمين) ثابت و شاخه آن در آسمان است؟! (24)

هر زمان ميوه خود را به اذن پروردگارش مى‏دهد؛ و خداوند براى مردم مثل‌ها مى‏زند، شايد متذكّر شوند (و پند گيرند)! (25)

 همچنين «كلمه خبيثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاكى تشبيه كرده كه از روى زمين بركنده شده و قرار و ثباتى ندارد. (26)

خداوند كسانى را كه ايمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مى‏دارد هم در اين جهان و هم در سراى ديگر! و ستمگران را گمراه مى‏سازد، (و لطف خود را از آن‌ها برمى‏گيرد) خداوند هر كار را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام مى‏دهد! (27)

آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را به كفران تبديل كردند و قوم خود را به سراى نيستى و نابودى كشاندند؟! (28)

 (سراى نيستى و نابودى، همان) جهنم است كه آن‌ها در آتش آن وارد مى‏شوند و بد قرارگاهى است (29)

کلمه در قرآن به معنای لفظ نمی‌باشد. کلامات اهل بیت می‌باشند. این مثلی است که پشت آن باطنی وجود دارد.

اصل درخت خود اهل بیت هستند و ولایت آن‌ها فرع آن است و عجیب است که فرع آن‌ها در اسمان است. کسی که به این شجره بپیوندد می‌تواند از فروع به اصل برسد و به اصل توحید برسد؛ و از معارف آن که تناول کند می‌تواند به ریشه برسد. ریشه همان وجود نبی مکرم اسلام است.

جایگاه امام کفر در رسیدن به وادی کفر

از طرف دیگر وادی کفر هم اصلش استکبار به وجود خداوند است. این شرک به چه صورت است؟ شرک فقط مناسک نیست. بلکه اصل شرک و کفر اولیای شرک هستند. در روایات که بنی‌امیه و دیگران ذکرشده‌اند. کسی نمی‌تواند مستقلاً مشرک شود خیر بلکه انسان برگه‌ای از این درخت کفر و شرک شود. از طرفی که وادی نور داریم در آن طرف وادی تاریکی و شرک است. افتادن به وادی اضطراب و شرک در واقع ولایت کفر و شرک است. همین استکبار مساوی است با خوب و نگرانی و اضطراب.

أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوار

ای پیامبر دیدی که نعمت الله را برداشتند و کفر را جای آن گذاشتند. همه درجات بهشت در امام خلاصه می‌شود و بر اساس ارادت به آن‌ها است که بهشت درجه بندی می‌شود.

مثلل الجنت یتغیر الطعمه و فی من ربهم کم خالد فی النار

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فی‌ها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فی‌ها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُ (محمد، 15)

ترجمه: توصيف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده‌شده، چنين است: در آن نهرهايى از آب صاف و خالص كه بدبو نشده و نهرهايى از شير كه طعم آن دگرگون نگشته و نهرهايى از شراب (طهور) كه مايه لذّت نوشندگان است و نهرهايى از عسل مصفّاست و براى آن‌ها در آن از همه انواع ميوه‏ها وجود دارد و (از همه بالاتر) آمرزشى است از سوى پروردگارشان! آيا این‌ها همانند كسانى هستند كه هميشه در آتش دوزخ‌اند و از آب جوشان نوشانده مى‏شوند كه اندرونشان را از هم متلاشى مى‏كند

همه‌ی مشکلات این است که این دو وادی کفر و ایمان با هم در این دنیا قاطی شده است. این دنیا محل آن اختلاط شده است. همه ابتدا وارد جهنم می‌شوند. کسی که وارد ولایت امیرالمؤمنین نشده باشد نمی‌تواند از آن جهنم عبور کند.

برخی هستند که نمازشان با فحشائشان یکی است. برخی هستند که شیطان آن‌ها را برای نماز شب بیدار می‌کند آیا نماز آن‌ها نماز است. اتفاقی که صدر اسلام افتاد اولین قدم بود که مردم را از وادی توحید به وادی شرک و کفر و جهنم بردند.

صوت مراسم

گزارش تصویری مراسم






















ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۰۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۳
0
0
به به جانم عشق است حاج میثم
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین