عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۶۶۵۸
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۸:۳۲
با جمعی از شعرا رفته بودیم قونیه. از آنجا با قطار به استانبول رفتیم تا با هواپیما عازم تهران شویم. بین شعرا مسابقه رباعی گذاشتیم با موضوع پیامبر(ص). همان شب از توی قطار یک کتاب درآمد.
عقیق: بهانه دیدارش اول بهمن بود و آستانه ورودش به 53 سالگی. راهی دفتر کارش در طبقه سوم حوزه هنری شدیم. اتاقی بزرگ و نسبتا پر نور در ضلع شمالی حوزه. بهانه‌ای بود صرفا برای دیدار در معیت محمدحسین قدمی و جمعی دیگر. پیش‌تر گفته بود به دلیل درگذشت مشفق دور خرید شیرینی و کیک و امثالهم را خط بکشند که کشیدند. جمع جاگیر شدند دور میز بزرگ جلسات گوشه اتاق. رویش تعدادی «از نخلستان تا خیابان» چیده شده بود. مجموعه‌ای که به گفته خودش بعد از انتشارش به اوین احضار شده بود. تا انتهای جلسه دیگر حتی یک جلد هم نماند.

 

بعد از گپ و گفت‌های اولیه صحبت به اختتامیه جایزه‌ کتابخوانی «من زنده‌ام» کشید و بعد هم پیشنهادات جمع و خود قزوه که اصلا برای این موضوع، کتاب شعری در قالب رباعی تدوین کنند که عبارت «من زنده‌ام» توی رباعی باشد. در پاسخ به سوال یکی دو نفر از حاضران که پرسیدند اصلا این کار دراین مدت کم شدنی هست یا نه، زد به خاطراتِ چند سال قبلش: «رفته بودیم قونیه با جمعی از دوستان شاعر. از آنجا با قطار به استانبول رفتیم تا با هواپیما عازم تهران شویم. همانجا بین شعرا مسابقه رباعی گذاشتیم با موضوع پیامبر(ص). همان شب از دل همان سفر و توی قطار یک کتاب درآمد که علی داوودی دارد کارهای چاپش را انجام می دهد.»

لابلای حرف‌ها از شارلی ابدو و حرکت وقیحانه‌اش هم سخن به میان می‌آید و حرکت‌هایی که بعضا در کشورهای اسلامی علیه نشریه مزبور و دولت فرانسه انجام شده است و ایضا تجمع یکی دو روز قبلِ اعتراضی جلوی سفارت این کشور در تهران. آقای شاعر وسط بحث می‌آید که البته یکی از مقامات دولتی گفته است درخواست اخراج سفیر فرانسه، تقاضایی از روی احساسات است.

طنز جالبی است این ساختمان سفارت فرانسه در خیابان نوفل لوشاتو. ساختمانی که هم تجمع جمعی از مردم در اعتراض به توهین به پیامبر(ص) را در مقابل خود دیده است و هم رفت و آمد جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر برای دریافت نشان شوالیه‌ای که دولت فرانسه بر تن‌شان می‌کند. این وسط یا کار جمعی از مردم اشتباه است یا کار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر! العاقل یکفی به الاشاره! باقی جلسه هم به صحبت و مشورت در خصوص «من زنده‌ام» می‌گذرد و حک و اصلاح و چکش‌کاری طرح و پیشنهادات. قدمی اما هنوز ساکت نشسته و فقط گوش می‌کند.

 

آخر جلسه هم آقای شاعر چند جلد از کتاب‌هایش را هدیه می‌دهد به جمع و عکس دسته‌‎جمعی که قرار است به یادگاری بماند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین