عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۶۱۷۲
تاریخ انتشار : ۰۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۰:۲۹
لبيك يا رسول الله(ص)
ابوجهل در روز بدر خداوند را به داوري خواند و با اين دستاويز كه دين آنان قديم و دين محمد جديد است، از خدا خواست تا اهل هر يك از دو دين را كه نزد او محبوب‌تر است، ياري كند.
عقیق: روزي ابوجهل به آزار پيامبر پرداخت و حمزه به حمايت از ايشان، خشمگينانه ضربتي بر او زد. آورده‌اند كه آيه ۱۲۲ انعام/۶ در اين باره نازل شد: {أَوَمَن كَانَ مَيتًا فَأَحيَينَاهُ وَجَعَلنَا لَهُ نُورًا يَمشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَن مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيسَ بِخَارِجٍ مِنهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعمَلُونَ}. طبري سخناني در تفسير آيه مي‌آورد؛ اما در اينكه مقصود از {كَمَن مَثَلُهُ فِي‏الظُّلُمَاتِ} ابوجهل است، ترديد نمي‌‏كند.
واحدي از كلبي نقل مي‌‏كند كه آيه ۳۶ انفال/۸ درباره ۱۲ تن از اطعام‌كنندگان روز بدر نازل شد كه يكي از آنان ابوجهل بود و۱۰ ش‌تر خويش را در جريان نبرد بدر ذبح كرد. خداوند در اين آيه بخشش اموال براي بازداشتن از دين خدا را مايه حسرت كافران و شكست و درافتادن به دوزخ را سرانجام آنان دانسته است: {إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنفِقُونَ أَموَالَهُم لِيَصُدُّوا عَن سَبِيلِ اللهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيهِم حَسرَةً ثُمَّ يُغلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحشَرُونَ}.
ابوجهل در روز بدر خداوند را به داوري خواند و با اين دستاويز كه دين آنان قديم و دين محمد جديد است، از خدا خواست تا اهل هر يك از دو دين را كه نزد او محبوب‌تر است، ياري كند. به گفته طبرسي آيه ۱۹ انفال/۸ به اين رخداد اشاره دارد. برخي منابع از نفرين رسول خدا به ابوجهل پيش از آغاز نبرد بدر سخن گفته‌اند. پس از صف‌آرايي دو سپاه، پيامبر قريش را از جنگ بر حذر داشت و عدم تمايل خود به رويارويي با آنان را اعلان كرد. برخي از قريشيان از اين پيشنهاد پيامبر استقبال كردند؛ اما ابوجهل با تحريك و ترغيب آنان، با پيشنهاد ترك مخاصمه مخالفت كرد و ياران پيامبر را لقمه‌اي بيش ندانست و گفت: امروز بازنمي‌گرديم تا خدا ميان ما و پيامبر حكم كند.
پيش از شروع جنگ تن به تن، او براي خنثا‌كردن سخنان عتبة بن ربيعه و نيز تحريك عواطف نيروهاي خود، به عامر حضرمي فرمان داد تا سر خود را تراشيده، با ريختن خاك بر سر خود، خون برادرش را كه در سريه نخله به سال دوم ق. كشته شده بود، طلب كند. زخم زبان‌هاي تند ابوجهل به عتبه و ترسو خواندنش، وي را واداشت تا در نبردي كه خود براي خاموش‌كردن شعله‌اش مي‌كوشيد، نخستين كسي باشد كه همراه پسرش وليد و برادرش شيبه، جنگ تن به تن را آغاز كند. كشته شدن اين سه تن، ضربه‌اي سخت به قريش زد؛ ولي ابوجهل با سخنان خود به آنان اطمينان داد كه پيروز خواهند شد و خطاب به مسلمانان شعار داد: «لنا العزي و لا عزي لكم». مسلمانان به فرمان پيامبر(ص) در پاسخ او شعار «الله مولينا و لا مولي لكم» سر دادند. اين نبرد به شكست مكيان و كشته شدن جگرپاره‌هاي قريش انجاميد و ابوجهل كه فرماندهي سپاه مشركان را بر عهده داشت، به دست دو جوان كم سال انصاري به نام معاذ بن عمرو و معاذ بن عفراء يا عوف و معوذ بن عفراء از پاي درآمد. هنگامي كه هنوز رمقي در تن داشت، عبدالله بن مسعود سر او را از تن جدا كرد. وي را با ديگر كشتگان در چاه بدر دفن كردند.
مفسران آيه ۵۰ انفال/۸ را در شأن ابوجهل و ديگر كشتگان بدر دانسته‌اند: {وَلَو تَرَي إِذ يَتَوَفَّي الَّذِينَ كَفَرُوا المَلائِكَةُ يَضرِبُونَ وُجُوهَهُم وَأَدبَارَهُم وَذُوقُوا عَذَابَ الحَرِيقِ}؛ «اگر ببيني آن‏گاه كه فرشتگان جان كافران را مي‌‏ستانند، بر چهره و پشت آنان مي‌زنند و ‏گويند: عذاب سوزان را بچشيد!» پيامبر (صل الله عليه و اله) كه منتظر شنيدن خبر هلاك ابوجهل بود و او را سردسته پيشوايان كفر و فرعون امت مي‌دانست، با شنيدن اين خبر، خدا را بر تحقق وعده‌اش سپاس گفت. ابوجهل هنگام كشته شدن ۷۰ سال داشت. از او ذيل آيات ۵۵ فرقان/۲۵ و ۱۵ ليل/۹۲ نيز سخن گفته شده و وي را از مصداق‌هاي كافران، اهل شقاوت و... دانسته‌اند.
او پسر و دختري داشت؛ اما نسلش ادامه نيافت و اب‌تر ماند. برخي مفسران او را از مصداق‌هاي اب‌تر در آيه ۳ كوثر/۱۰۸ دانسته‌اند.
البته بر پايه سخن مشهور، نزول اين سوره درباره عاص بن وائل است. فرزندش عكرمه نيز همانند پدر از دشمنان سرسخت رسول خدا بود. وي در غزوه احزاب به سال پنجم ق. در شمار پنج تن از نام‌آوران سپاه دشمن بود كه از خندق گذشت؛ اما در پي كشته شدن عمرو بن عبدود به دست امام علي۷، گريخت و خود را نجات داد. عكرمه در فتح مكه به سال هشتم ق. از كساني بود كه پيامبر به قتل آنان فرمان داد. اما پس از آنكه گريخت، ايشان از خون او درگذشت. سپس وي مسلمان شد و به مدينه هجرت كرد. بر پايه گزارشي، پيامبر او را عامل صدقات قبيله هوازن كرد و براي آنكه وي آزرده نشود، مسلمانان را از دشنام دادن به پدرش بازداشت. ابوبكر وي را در نبردهاي ردّه سركرده سپاهي ساخت و به او فرمان داد كه به كارزار مسيلمه كذاب، ز مدعيان دروغين پيغمبري، رود. سر انجام وي در نبرد اجنادين و بر پايه گزارشي، در رخداد يرموك در دوران خلافت عمر كشته شد.



منبع:حج
211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین