عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۲۳۸۱
تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۴
استاد هادوي تهراني:
شعوري كه عاشورا به آن نياز دارد، تضمين كننده اش همان شور و التهاب است. آنچه به اين شعور حيات مي‌دهد و آن را از مفهوم خشك و غير جذاب بيرون مي‌آورد، همان شورها و حركتها و سينه زدنها و 
گريستن هاست.
عقیق:شعوري كه عاشورا به آن نياز دارد، تضمين كننده اش همان شور و التهاب است. آنچه به اين شعور حيات مي‌دهد و آن را از مفهوم خشك و غير جذاب بيرون مي‌آورد، همان شورها و حركتها و سينه زدنها و 
گريستن هاست.
البته مسلم است كه اگر اين التهابها و شورها بدون شعور باشد، از آن محتواي اصيل و از آن سرچشمه حقيقي دور خواهد شد.
از آن سو هم اگر آن شعور بدون شور باشد، آرام آرام عوامل توسعه و تثبيت خود را از دست مي‌دهد و در درازمدت نمي‌تواند به حيات خود ادامه دهد، ضمن اينكه در كوتاه مدت هم هواداران خود را از دست مي‌دهد.
وقتي به سنت اهل بيت (ع) به عنوان يك مشي و سلوك مرجع مراجعه مي‌كنيم، مي‌بينيم آنجا شور و شعور در پيوند با هم قرار گرفته اند و توأمان با هم هستند.
شعور به عنوان محور اصلي مناسك و شور، حامل آن حيات و پويايي و رسوخ دادن اين فرهنگ در دلها و توسعه اش در اقشار مختلف، از سوي ديگر كساني كه قايل به اين تفكيك هستند، دقت
 نمي‌كنند اگر اشك براي امام حسين (ع) نباشد و آن اشكها خشك شود، محرم و فضاي فرهنگ حسيني به يك كلاس درس محدود تبديل مي‌شود.
گفت و گو با آيت ا… مهدي هادوي تهراني، مجتهد علوم حوزوي، دكتراي علوم اسلامي و مدير گروه فلسفه رواق حكمت به بررسي ارتباط ميان مناسك و جوهره نهضت عاشورا و شبهاتي كه بتازگي در فضاهاي مجازي در تفكيك ميان شور و شعور در بزرگداشت اين نهضت مطرح شده، مي‌پردازد.
يكي از مهمترين پيوند دهنده‌هاي ما در حال حاضر به واقعه عاشورا و قيام حضرت اباعبدا… (ع)، مناسك و مراسم عاشورايي است. مايلم بدانم ديدگاه تان درباره رابطه ميان مناسك و يك رخداد عظيم تاريخي مثل عاشورا چيست و اصلاً يك رخداد تاريخي چرا بايد به مناسك متصل باشد؟
يك رخداد تاريخي همان گونه كه از نامش پيداست، امري است كه در زمان خاص آغاز مي‌شود و در زمان معين به پايان مي‌رسد، اما همان حادثه تاريخي وقتي مي‌خواهد به فرهنگ تبديل شود و آثارش از زمان و مكان مشخص فراتر رود، در قالبي قرار مي‌گيرد كه 
ماندگاري اش تضمين شود، آن قالب همان مناسك است.
مناسكي كه اهل بيت (ع)، پيروانشان را تشويق مي‌كردند به برگزاري شان و به يك معنا خودشان اولين پايه گذاران همين عزاداري‌ها و مناسك و مراسم بودند.
در واقع اگر اين فرهنگ بخواهد به قلب تپنده تبديل شود و آثارش را در همه زمانها با خود داشته باشد، بايد در قالب مناسك درآيد. آن مناسك، قالب كلي عزاداري هاست و در متن و بطن خودش، بيان حقايق عاشورا و زنده نگه داشتن ارزشها و شعارهاي عاشورايي را پرورانده است.
شما وقتي به سيره اهل بيت (ع) نگاه مي‌كنيد، مي‌بينيد به موضوع مناسك عاشورايي بسيار اهميت مي‌دهند. اين طور نيست كه عزاداري براي سيدالشهدا (ع)، امر روبنايي و تشريفاتي باشد.

شما وقتي به تاريخ رجوع مي‌كنيد، مي‌بينيد امام صادق (ع) مجالس عزاداري مي‌گرفتند. در خانه شان، پرده اي مي‌زدند. يك طرف خانمها حضور داشتند و يك طرف آقايان. شاعري در مجلس حضور مي‌يافت و در رثاي شهيدان كربلا شعر مي‌خواند.

شكل اوليه برگزاري مناسك آن زمان اين گونه بود. در واقع مراسمي كه از سوي ائمه (ع) ما برگزار مي‌شد، مبتني بود بر بازخواني و بازسازي وقايع كربلا به زبان شعر كه هنر رايج زمان بود، اما معلوم است اين شكل از برگزاري مراسم در طول زمان قهراً با توجه به گوناگوني فرهنگها و خرده فرهنگها تغيير يافت و نحوه عزاداري‌ها در مناطق مختلف با همديگر متفاوت شد.
ما از معصوم (ع) اين روايت را داريم كه از عزاداران خواستند آن گونه كه عادت و سنت و آيين خودشان است، طبق آن سنتها عزاداري كنند. آن سنتها به واقع قالب و كليتي بوده و محتواي عاشورا در آن قالب قرار مي‌گرفته است.
در واقع سنتهاي عزاداري بستر فرهنگي براي ماندگاري مفاهيم عاشورايي هستند و چون با ساخت و بافت فرهنگي مزبور هماهنگي دارند توسط آن فرهنگ پذيرفته و تثبيت مي‌شوند و در راستاي آن فرهنگ، نقش خود را ايفا مي‌كنند.
نكته اي كه وجود دارد، اين است كه گاهي اين قالب خود به محتوا تبديل مي‌شود يا اين طور بگويم كه محتواي عاشورايي متأثر از رنگ و بوي قالب خرده فرهنگها و آيينها و گاه خرافه‌ها مي‌شود و به رنگ همان درمي آيد. ديدگاه تان در اين باره چيست؟
موضوعي كه مطرح 
مي كنيد، بحث بدعتهاست. گاهي برخي آداب، خارج از دين و به صورت محتواي غيرديني و ضدديني ممكن است در بسترهاي عزاداري و مناسك نفوذ پيدا كند. مسلماً حساسيت اصلي براي همه ما اين است كه آن ارزشهايي كه در قالب مناسك ارايه مي‌شود، دچار تحريف و اعوجاج نشود، اما در عين حال نمي‌شود سليقه‌ها و ذوقها را هم محدود كنيم. به اين معنا كه هم اشكال متنوع مناسك، مطابق با ذايقه هر قوم، ملت يا فرهنگ را داشته باشيم و هم حواسمان به اين نكته باشد كه اين گوناگوني و تنوع مناسك در زير ضوابط كلي شريعت و معيارهايش صورت گيرد كه در آن صورت اشكالي به وجود نخواهد آمد.
اينكه شيعيان حقيقي علي (ع) و رهپويان فرهنگ علوي و حسيني با غيرت نسبت به پاسداري ارزشهاي كربلا برخورد كنند، امري طبيعي است. مصلحان غيور هم همواره نسبت به تحريف اين ارزشها حساس بوده اند كه مسلماً نقش علماي بزرگ ديني بويژه آيت ا… مطهري در روزگار ما در اين باره برجسته است. موضوع تحريف هم به باور بنده يك موضوع همه زماني است.
بتازگي در سايتها، شبكه‌هاي مجازي و نرم افزارهاي ارتباطي تلفنهاي همراه، كامنتها و متنهايي با محتواي مشابه منتشر مي‌شد كه البته جهت گيري زيركانه اي داشت.
در اين متنها به نام نوع خواهي و انسان دوستي، گاهي حتي از زبان امام حسين (ع) با اين پيش فرض كه اگر امام امروز بود چه مي‌كرد مي‌آمد كه من به اشكهاي شما نياز ندارم يا من به اشك پاك كردن نياز دارم. من به نذرهاي شما نياز ندارم، من به ساختن مدرسه نياز دارم. فصل مشتركشان هم اين بود كه امام حسين (ع) به شور نياز ندارد، به شعور نياز دارد. ديدگاه تان درباره اين قياسها و
 انفكاك‌ها چيست؟
قطعاً پيام اصلي و اصيل عاشورا، حفظ ارزشها و مفاهيمي است كه اين ارزشها و مفاهيم جوهر دين و جوهر رفتار و موضع گيري اهل بيت (ع) را تشكيل مي‌دهد، اما اين شعوري كه عاشورا به آن نياز دارد، تضمين كننده اش همان شور و التهاب است.
آنچه به اين شعور حيات مي‌دهد و آن را از مفهوم خشك و غير جذاب بيرون مي‌آورد، همان شورها و حركتها و سينه زدن‌ها و گريستن هاست. البته مسلم است كه اگر اين التهابها و شورها بدون شعور باشد، از آن محتواي اصيل و از آن سرچشمه حقيقي دور خواهد شد.
از آن سو هم اگر آن شعور بدون شور باشد، آرام آرام عوامل توسعه و تثبيت خود را از دست مي‌دهد و در درازمدت نمي‌تواند به حيات خود ادامه دهد، ضمن اينكه در كوتاه مدت هم هواداران خود را از دست مي‌دهد.
حالا شما وقتي به سنت اهل بيت (ع) به عنوان يك مشي و سلوك مرجع مراجعه مي‌كنيد، مي‌بينيد آنجا شور و شعور در پيوند با هم قرار گرفته اند و توأمان با هم هستند. شعور به عنوان محور اصلي مناسك و شور، حامل آن حيات و پويايي و رسوخ دادن اين فرهنگ در دلها و توسعه اش در اقشار مختلف.
از سوي ديگر كساني كه قايل به اين تفكيك هستند، دقت نمي‌كنند. اگر اشك براي امام حسين (ع) نباشد و آن اشكها خشك شود، محرم و فضاي فرهنگ حسيني به يك كلاس درس محدود تبديل مي‌شود. شما وقتي يك كلاس درس برپا مي‌كنيد، انتظار نداريد كه ميليونها آدم در آن كلاس حضور داشته باشند.
ظرفيت كلاس درس هميشه محدود است و مخاطبان خاص خود را هم دارد، اما وقتي شور و شعور با هم عجين مي‌شود، شما همان كلاس درس را داريد، اما آن را در يك فضاي وسيع به اندازه همه انسانهايي كه مي‌توانند مخاطب پيام‌هاي عاشورايي باشند، برپا مي‌كنيد، كلاسي كه نه در يك مكان خاص برگزار مي‌شود و نه زمان خاصي دارد كه بگوييد در فلان ساعت و فلان روز آغاز مي‌شود و به سرانجام مي‌رسد.



منبع:شبستان
211008



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین