عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۳۵۲۸۲
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۲:۲۶
اگر کسی کنار بنشیند و منتظر باشد خدا جای او کار کند و به اسباب و علل توجه نکند دچار توهم است نه توکل. به عنوان مثال نمی توان در وقت بیماری به بهانه توکل به خدا دارو مصرف نکرد.

عقیق:بنابر آموزه های دینی روایی ما توکل از جایگاهی عظیم در زندگی انسان برخوردار است تا جایی که امیرمومنان علی (ع) می فرمایند: نیرومندترین مردم از نظر ایمان زیاد، توکل کنندگان آنها بر خداوند سبحان است. از این رو، به منظور بررسی معنای صحیح و دقیق توکل و تبیین چیستی آن با حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد سادات منصوری، رییس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی به گفتگو پرداخته ایم که از نظرتان می گذرد:
 

توکل به چه معنا است و چه مراتبی دارد و نوع حقیقی آن چه زمانی محقق می شود؟
یکی از مفاهیم بسیار مهم در زندگی ایمانی یک مسلمان و یک شخص باتقوا، مفهوم توکل است کسی که حالت توکل دارد پیش فرض هایی را باید داشته باشد تا متوکل حقیقی باشد یعنی اولا باید خدا را به عنوان قدرت مطلق و قادر بر همه امور نه فقط در نظر بلکه در عمل پذیرفته باشد.
دوم اینکه خدا را مافوق همه اسباب، وسائل و علت ها بداند نه اینکه خدا را راس سلسله علل بداند که آنها نیز در کارند، بلکه معتقد باشد اگر هر علتی کاری انجام می دهد با اراده و خواست خدا است.
سوم اینکه بداند خود او هم از جمله علل عالم است که بدون خواست خدا کاری از دستش بر نمی آید به تعبیری فقر و نداری همه موجودات را عملا فهمیده باشد و قادر مطلق بودن خدا را نیز عملا درک کرده باشد وگرنه متوکل واقعی نیست.
ما در نمازهای یومیه، روزی 10 بار آیه "ایاک نعبد و ایاک نستعین" که تلویحا همان معنای توکل را دارد بیان می کنیم و این قید فقط، یعنی خدیا! تو را همه کاره می دانم و دیگران را هیچ کاره و این جمله را در نماز و حین صحبت با خدا تکرار می کنیم تا ملکه ذهنمان شود.
اگر کسی به این مرحله رشد فکری و اعتقادی رسیده باشد که جهان و خدا را اینطور ببیند خود به خود راهی جز توکل پیش رو ندارد چون در همه امور زندگی، موجودی جز خدا را در عالم هستی قادر و توانا نمی بیند.

 

رسیدن به چنین درک و فهم از مفهوم توکل به چه ملزوماتی نیاز دارد؟
فرد باید برای رسیدن به این مرحله به شهود حقیقی و درک معنوی دست یافته باشد، البته اگر کسی هنوز به این مرحله نرسیده باید تلاش کند که در همه مسائل به خدا توجه کرده و تنها از او درخواست کند تا این حالت توکل حقیقی رخ دهد.
وقتی این مرتبه و حالت را دریافتیم و کار را به خدا سپردیم کار پیش می رود، چراکه تجربه ثابت کرده است هر جا خدا را وکیل دانستیم کارها بدون مانع پیش رفته است.


آیا توکل به معنای پرهیز از کار و تلاش و تنها به فعل الهی چشم دوختن است یا معنا و حقیقت آن چیز دیگری است؟
توکل نباید باعث شود که ما دست روی دست بگذاریم و به بهانه اینکه همه چیز در ید قدرت خدا است، تنبلی کنیم.
باید توجه داشت که خدا نظامی را در عالم قرار داده به عنوان مثال خورشید هر روز در ساعت خاصی طلوع و غروب می کند این نظام را خداوند در هستی قرار داده و تخلف هم نمی کند و اینها در نظام طبیعت آثاری دارد همان طور که قوانین طبیعت آثاری دارند و از اراده خدا متاثر هستند.
این آثار در زندگی ما هم مشهود است به عنوان مثال وقتی تابستان است نمی توان به بهانه توکل به خدا با پالتو رفت و آمد کرد یا در سرمای شدید زمستان، بدون لباس مناسب در سرمای زیر صفر درجه رفت و آمد کرد و گفت توکلت علی الله.
این اسباب به اراده خدا است پس نباید فکر کرد که زمستان به اراده خدا نیست و حال تو به بهانه توکل به خدا بخواهی قوانین طبیعت را بر هم بزنی. این به معنای همان است که نمی توان در وقت بیماری به بهانه توکل به خدا دارو مصرف نکرد. مهم آن است که تاثیر دارو را در کنار اراده خدا نگذاریم چراکه شرک است.
اگر بخواهیم متوکل واقعی باشیم باید طبق نظام تعریف خدا عمل کنیم اما متوجه باشیم این نظام همه به اراده خدا است یعنی اگر در کلاس درس حضور می یابم و تحصیل می کنم همه و همه به اراده خدا است و ...
بنابراین، اگر کسی کنار بنشیند و منتظر باشد خدا جای او کار کند و به اسباب و علل توجه نکند دچار توهم است نه توکل.


بعضا گفته می شود ما توکل کردیم و کار را به خدا سپردیم اما نتیجه ای که دنبال آن بودیم حاصل نشد؛ آیا هر خواسته ای در پی توکل باید اجابت شود یا توکل معنایی فراتر دارد؟
در مرحله نخست باید گفت عمل شخص یا واقعا توکل نبوده و توهم توکل بوده است یعنی از عقل گریزان بودن و از تلاش دوری کردن که این توهم تاثیر معکوس دارد یا شاید توکل داشته اما به نتیجه دیگری رسیده این یعنی نتیجه ای به دست آورده که برای او خیر بیشتری داشته است.
باید توجه داشت که اطلاعات و دانش ما درباره خودمان و دیگران ضعیف است از این رو خواسته های ناصحیحی داریم اینکه ما هر چه بخواهیم خدا به ما بدهد بسیار بد و ناشایست است چون ما نمی دانیم چه چیز خوب است و چه چیز بد و از طرفی ممکن است خواسته های ما برای دیگران هم تبعات سوء داشته باشد بنابراین، این حرف ناصحیحی است که توقع داشته باشیم هر چه می خواهیم به ما داده شود.

 

توکل و باور به علل العللی خدا در همه امور چه تاثیری در اصلاح سبک زندگی دارد؟
ما باید خدا را بیشتر بشناسیم و ارتباطمان را با او تقویت کنیم اگر دستورات الهی را رعایت کنیم همه چیز بهبود می یابد.
بسیاری از ناهنجاری های امروز جامعه برای آن است که دستوارت اسلام رعایت نمی شود و ما نسبت به آنها بی توجه هستیم پس اگر در سایه توکل به خدا این دستورات رعایت و ملکه ذهن افراد شود بسیاری از مشکلات رنگ می بازد.

 

منبع:قدس

211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین