عقیق:عبداللَّه
بن ميمون، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه: «على عليه السلام چون
صبح مى كرد، سه مرتبه مى فرمود كه:
سُبْحانَ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ سُبْحانَ الْمَلِكِ
الْقُدُّوسِ سُبْحانَ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ؛ «پاك و منزّه است پادشاه به غايت
پاكيزه. پاك و منزّه است پادشاه به غايت پاكيزه. پاك و منزّه است پادشاه به غايت
پاكيزه»، و مى فرمود كه: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ ... وِبِقُدْرَتِكَ
عَلى خَلْقِكَ؛ «خداوندا! به درستى كه من پناه مى برم به تو از برطرف شدن نعمت تو،
و از گردانيدن عافيت تو، و از ناگهانى سزا و عقوبت تو، و از دريافتن بدبختى، و از
بدى آنچه پيشى گرفته در شب. خداوندا! به درستى كه سؤال مى كنم تو را به عزّت
پادشاهى تو، و سختى توانايى تو، و به بزرگ سلطنت تو، و به توانايى تو بر آفريدگان
خود»، بعد از آن، حاجت خود را بخواه».
علا بن كامل روايت كرده است كه:
شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه در نزد شام مى
فرمود:
«وَاذْكُرْ رَبَّكَ فى نَفْسِكَ تَضَرُّعاً
وَخيفَةً ودَوْنَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ؛ و ياد كن پروردگار خود را در دل خود
از روى زارى و ترس، و بدون آشكارِ از گفتار».
و نيز آن حضرت مى فرمود: «لَا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ ... وَهُوَ عَلى
كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ نيست خدايى، مگر خدا، در حالتى كه تنها است. نيست شريكى از
براى او، و او را است پادشاهى و او را است ستايش. زنده مى گرداند و مى ميراند و
مى ميراند و زنده مى گرداند، و او زنده اى است كه نمى ميرد، و او بر هر چيزى
توانا است».
راوى مى گويد كه: عرض كردم كه: «بِيَدِهِ الْخَيْرُ»
فرمود: «به درستى كه خير و خوبى در دست او است، وليكن چنان كه من مى گويم، بگو.
ده مرتبه بگو: أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْعَلِيمِ؛ «پناه مى برم به
خداى شنواى دانا»، در هنگامى كه آفتاب طلوع مى كند، و ده مرتبه در هنگامى كه غروب
مى كند.
پی نوشت :
تحفة الأولياء (ترجمه أصول كافى)، ج۴، ص430و431.
منبع:افکار
211008