عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۶۶۳۸
تاریخ انتشار : ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۳
نماز شب بی تردید یکی از حلقه های اتصال میان عبد و معبود می باشد، به نحوی که تمام علما بر این امر اهتمام داشته و گاه در سخت ترین شرایط نیز آن را به جا می آورده اند، از این رو شاید اشاره به گوشه ای از حالات این بندگان حقیقی خداوند خالی از لطف نباشد.

عقیق: کمتر شنیده هایی از حالات معنوی علما در نماز شب :

حاج میرزا جواد ملکی
یکی از دوستان و نزدیکان مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می گوید: «مرحوم ملکی شب ها که برای تهجّد و نماز شب برمی خاست ابتدا در بسترش مدتی صدا به گریه بلند می کرد؛ سپس بیرون می آمد و نگاه به آسمان می کرد و آیات شریفه «اِنّ فی خَلق السَموات وَ الارض...» را می خواند و سر به دیوار می گذاشت و مدتی گریه می کرد و پس از تطهیر نیز کنار حوض، مدتی پیش از وضو می نشست و می گریست و خلاصه از هنگام بیدار شدن، تا آمدن به محل نماز و خواندن نماز شب، چند جا می نشست و برمی خاست و گریه سرمی داد و چون به مصلایش می رسید، دیگر حالش قابل وصف نبود

حجة الاسلام شفتی
این سید بزرگوار پیوسته مراقاب باری تعالی بود و چیزی او را از حالت حضور و مراقبت بازنمی داشت. گوشه های چشم او از کثرت گریه کردن در مقام تهجّد مجروح شده بود.
یکی از نزدیکان این بزرگوار گفته است: «با آن مرحوم به یکی از روستاها رفتیم، شب را در راه گذراندیم. سید به من فرمود؛ نمی خوابی؟ من رفتم که بخوابم، چون سید گمان کرد که من خوابیدم برخاست و مشغول نماز شد، به خدا قسم دیدم بند بند بدنش می لرزید، به طوری که کلمات نماز را از شدت حرکت فکّین و اعضا مکرر می نمود تا آن را صحیح ادا کند
گویند این عالم وارسته از شدت حضور قلبی که در پیشگاه خداوند داشت، بندهای دوشش می لرزید و به محض اینکه مجلس از مردم خلوت می شد، اشکش جاری می گشت، جاری شدن اشک او، مقارن با بیرون رفتن آخرین فرد مجلس بود.
محدث قمی گوید: «در عبادت و دعا و مناجات با قاضی الحاجات و نوافل و اوراد، حکایات بسیار از آن جناب نقل شده است
مرحوم تنکابنی می گوید: «این بزرگوار از نیمه شب تا صبح، به گریه و زاری و تضرّع اشتغال داشت و در صحن کتابخانه اش می گردید و دعا و مناجات می خواند و بر سر و سینه می زد تا صبح، و چنان صدای گریه او بلند بود که اگر همسایه ها بیدار می شدند، می شنیدند. بالاخره، از کثرت گریه و زاری، در اواخر عمر به بیماری «بادِ فتق» مبتلا شده بود و پزشکان هر چه معالجه کردند سود نبخشید. بناچار، سید را از گریه منع کردند و گفتند؛ گریستن بر تو حرام است؛ زیرا، موجب افزایش بادفتق می شود و هنگامی که سید به مسجد می رفت تا وقتی که در مجلس حضور داشت، ذاکرین منبر نمی رفتند.

محدث قمی
در شرح حال محدث گرانمایه، حاج شیخ عباس قمی آورده اند:
«وی در تمام دوره سال، در چهار فصل، حداقل یک ساعت قبل از طلوع فجر بیدار و مشغول نماز و تهجد بود. به عبادت آخر شب و قبل از سپیده دم اهمیت زیاد می داد و معتقد بود بهترین اعمال مستحبی، عبادت و تهجد است. فرزند بزرگش گوید: تا آن جا که من به خاطر دارم بیداری آخر شب از او فوت نشد. حتی در سفرها، این شیوه عملی می شد».

آخوند ملامحمد کاشی
در شرح احوال آخوند ملا محمد کاشانی، استاد آقا نجفی قوچانی و حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی و بسیاری از دیگر اعاظم، آورده اند: «هر نیم شب چنان به سوز و گداز نماز می خواند و بدنش به لرزه می افتاد که از بیرون حجره صدای حرکت استخوان هایش احساس می شد.
روزی پس از ختم درس، یکی از طلاب به مدرس آن بزرگوار آمد و گفت: آقا! این آقا شیخ می گوید: که دیشب به وقت سحر دیدم که از در و دیوار صدای «سبّوحٌ قدّوسٌ، ربّنا و ربّ الملائکة و الرّوح» برمی آید و چون نگریستم، دیدم که آقای آخوند به سجده، این ذکر را می گوید. آخوند فرمود: این که در و دیوار به ذکر من متذکر باشند امری نیست؛ مهم آن است که او از کجا محرم این راز گشته است

شیخ جعفر کاشف الغطاء
در احوال این محقق بزرگ آورده اند: «شیخ، در عبادت و صفای باطن و حالت تضرع و زاری به درگاه حضرت باری و نیز تهجد و سحرخیزی و دعا و مناجات، یکی از اوتاد روزگار بوده و تا سرحد قدرت نمی گذاشته است که عملی مستحبی از او فوت شود
شهید محراب، ملا محمدتقی برغانی قزوینی می گوید: «روزی مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء وارد قزوین شد و در منزل یکی از بزرگان رحل اقامت افکند. در آن منزل، باغی نیز وجود داشت. وقت خواب فرا رسید و همه خوابیدند و من هم در گوشه آن باغ بزرگ خوابیدم. چون پاسی از شب گذشت، شنیدم که شیخ مرا صدا می زند و می گوید؛ برخیز و نماز شب به جای آر. عرض کردم؛ بلی برمی خیزم. شیخ رد شد و من دوباره خوابیدم. ناگهان صدایی به گوشم خورد، به دنبال آن روانه شدم، وقتی به نزدیک جایی که سر و صدا می آمد رسیدم، دیدم جناب شیخ به تضرع و گریه و مناجات مشغول است و صدای ایشان چنان در من اثر گذاشت که از آن شب تاکنون که حدود 25 سال می گذرد، هر شب برمی خیزم و به مناجات مشغول می شوم

آقا نجفی قوچانی
مرحوم آقا نجفی قوچانی ضمن گزارش ماجراهای دوران طلبگی اش در اصفهان می نویسد: «... در این حجره تازه که حجره هامان وصل به هم بود، از میان طاقچه سوراخ نمودیم و ریسمانی در آن کشیدیم که یک سر ریسمان در حجره رفیق بود و یک سر آن در حجره من، وقت خواب، آن سر را رفیق به پا یا دست خود می بست و این سر ریسمان را من به دست خود می بستم که سحر هر کدام زودتر بیدار شویم دیگری را بدون این که صدایی بزنیم، به توسط همان ریسمان بیدار کنیم که مبادا طلبه ای از صدای ما بیدار شود و راضی نباشد

میرزا سلیمان تنکابنی
صاحب قصص العلماء درباره پدرش مرحوم میرزا سلیمان تنکابنی می نویسد: «پدرم، مواظب نماز اول وقت و خواندن نوافل رواتب بود و هر روز یک جزء قرآن تلاوت می کرد و نیز هر روز صبح، سوره یس و صد مرتبه ذکر «لا اله الّا الله الملک الحقّ المبین» و برخی اوراد دیگر را می خواند و سوره واقعه را نیز در قنوت نماز وتیره (نافله عشاء) قرائت می کرد و نماز شبش هیچ گاه ترک نشد. یک شب، وقت سحر از خواب بیدار شدم، دیدم پدر نشسته است و به شدت می گرید، بعد از مدتی که گریه اش تمام شد، از سبب آن سؤال کردم، در پاسخ فرمود: در قنوت نماز وتر، مناجات «خمس عشرة» می خواندم و می گریستم. ناگهان شنیدم که از سقف اتاق، آوازی برآمد که: «ایّها العالم العامل...». مرحوم والد، بیش از این سخن نگفت و دنباله صدایی را که شنیده بود اظهار نکرد. سپس بیان داشت که: وقتی که آن آواز را شنیدم، چنان گریه بر من مستولی شد که نتوانستم نماز را تمام کنم، بی اختیار نشستم و گریستم و و تا من زنده هستم، راضی نیستم این ماجرا را به کسی بگویی

شهید قدوسی
دوستان و آشنایان شهید قدوسی آن عالم مجاهد، درباره وی چنین نوشته اند: «... او حتی به مستحبات و مکروهات، بسیار اهمیت می داد. نماز شب را برای روحانی لازم می دانست. یک شب در مسجد گوهرشاد با نگرانی خاصی می فرمود: برایم بسیار ناگوار و غیرمنتظره بود که شنیدم؛ یکی از اساتید مدرسه [حقّانی] مقید به نماز شب نیست. با ایشان صحبت کردم، معلوم شد سبکی معده را در شب رعایت نمی کند. بار دیگر می فرمود: ما وقتی در نهاوند بودیم، سالی یک بار به صورت خانوادگی منزل یکی از آشنایان دعوت می شدیم. من پس از تکرار چند نوبت، دیدم همان شبی که ما، در آن مهمانی غذا می خوردیم، نماز صبح روز بعد، به آخر وقت کشیده می شود [و موفق به نماز شب نمی شویم]. متوجه شدم در اموال آن شخص اشکالی وجود دارد

استاد شهید مطهری
یکی از خصوصیات استاد مطهری عنایت زیاد به تهجد و شب زنده داری بود و از دوران طلبگی تا آخر عمر، بدان پایبند بودند.
یکی از علما درباره ایشان می گوید: «از ویژگی های آن مرحوم، تقید و علاقه مفرط ایشان بود به ذکر و دعا و شب بیداری. به یاد دارم که در همان اوایل آشنایی ما با یکدیگر، او به نماز شب مقید بود و مرا نیز بدان تحریض می کرد و من به بهانه این که حوض مدرسه شور و کثیف، و برای چشمانم مضر است از آن شانه خالی کردم تا این که شبی در خواب، دیدم که در خوابم و مردی مرا بیدار کرد و گفت: من عثمان بن حنیف نماینده حضرت امیرالمؤمنین، علی (ع) می باشم. حضرت به تو دستور داده اند به پای خیز و نماز شب را به پا دار و این نامه را حضرت برای تو فرستاده اند. در آن نامه با حجم کوچکی که داشت با خط سبز روشن نوشته شده بود؛ «هذه براءةٌ لک من النّار». من در عالم خواب متحیرانه نشسته بودم که ناگاه در همان حال تحیر، مرحوم آیة الله مطهری مرا از خواب بیدار کرد و در حالی که ظرف آبی در دست داشت، گفت: این آب را از رودخانه تهیه کرده ام برخیز و نماز شب بخوان و بهانه مجوی


پی نوشت ها:
1- رساله لقاءالله: 128.
2- قصص العلماء: 73، 122، 137، 193.
3- حاج شیخ عباس قمی مرد تقوا و فضیلت: 69، 96.
4- یادنامه شهید آیت الله قدوسی: 76، 77.
5- یادنامه استاد شهید مطهری، ج1: 173.
* فضایل و آثار نماز شب: 100.

منبع:قدس

211008

 


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ایرانی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۳
0
0
بسیار مفید بود خواهشمندم باز هم از احوالات علما مطلب بگذارید بنده هر روز مطالب شما را خواهم خواند انشا... عامل باشیم
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین