عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۶۵۹۶
تاریخ انتشار : ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۴:۴۲
در حاليكه از ديده هاى رسول اكرم (ص) قطرات اشك فرو مى چكيد و با خود زمزمه مى فرمود: (من لايرحم لايرحم ) آنكه رحم نكند بر او رحم نشود.

عقیق: قيس بن عاصم، در ايام جاهليت از اشراف و رؤ ساء قبائل بود. پس از ظهور اسلام ايمان آورد. روزى در سنين پيرى بمنظور جستجوى راه مغفرت الهى و جبران خطاهاى گذشته خود شرفياب محضر رسول اكرم (ص) گرديد .

گفت: در گذشته، جهل و نادانى ، بسيارى از پدران را بر آن داشت كه با دست خويش دختران بى گناه خود را زنده بگور سازند من نيز دوازده دخترم را در فواصل نزديك بهم زنده بگور كردم ، سيزدهمين دخترم را زنم پنهانى بزائيد و چنين وانمود كرد كه نوزاد مرده بدنيا آمده ، اما در خفا او را نزد اقوام خود فرستاد.

سالها گذشت تا روزى هنگامي كه ناگهان از سفرى بازگشتم دخترى خردسال را در سراى خود ديدم و چون شباهتى تام به فرزندانم داشت درباره اش ‍ بترديد افتادم و بالاخره دانستم دختر من است. بيدرنگ دختر را كه زار زار ميگريست كشان كشان به نقطه دورى برده و بناله ها و تضرع هاى او و اينكه بنزد دائي هاى خود باز ميگردم و ديگر بر سر سفره تو نمى نشينم اعتنا نكردم و زنده بگورش نمودم .

قيس پس از نقل ماجراى خود به انتظار جواب ، سكوت كرد در حاليكه از ديده هاى رسول اكرم (ص ) قطرات اشك فرو مى چكيد و با خود زمزمه مى فرمود: (من لايرحم لايرحم ) آنكه رحم نكند بر او رحم نشود، و سپس به قيس خطاب كرده و فرمود: روز بدى در پيش دارى . قيس پرسيد اينك براى تخفيف بار گناهم چه كنم؟ حضرت پاسخ داد به عدد دخترانى كه كشته اى كنيز آزاد كن.

 

پی نوشت:

جوامع الحكايات ، صفحه 271

 منبع:جام

211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین