عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۴۵۵
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۳۹۱ - ۲۲:۰۰
قدم به قدم تا عاشورا/
آه های سوزان اندوهناک برای مظلومیت ما تسبیح، اندوه برای امر ما عبادت و پوشاندن اسرار ما از بیگانگان، جهاد در راه خداست.

اول: شیخ جلیل و فقیه کامل، ابن قولویه قمی، از ابن خارجه روایت کرده است که روزی خدمت امام صادق(ع)، از حضرت امام حسین(ع) یاد کردیم. امام صادق(ع) بسیار گریست و ما نیز گریستیم؛ آن گاه فرمود: امام حسین(ع) فرموده من کشته گریه و زاری هستم؛ هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند؛ مگر آن که گریان می شود.

دوم: شیخ طوسی و شیخ مفید از ابان بن تغلب روایت کرده اند که امام صادق(ع) فرمود:« آه های سوزان اندوهناک برای مظلومیت ما تسبیح، اندوه برای امر ما عبادت و پوشاندن اسرار ما از بیگانگان، جهاد در راه خداست.» و فرمود که واجب است این حدیث به آب طلا نوشته شود.

سوم: به سند معتبر از ابوعماره منشد (شعر خوان) روایت شده که روزی به حضور امام صادق(ع) شرفیاب شدم. حضرت فرمود: « شعری چند در مرثیه حسین(ع) به آن روشی که بین خودتان مرسوم است و نوحه می کنید، بخوان.» همین که شروع به خواندن کردم،حضرت گریان شد؛ من مرثیه می خواندم و آن بزرگوار می گریست تا آن که صدای گریه ازمنزل آن حضرت بلند شد و صدای گریه زن ها نیز از پشت پرده برخاست. چون فارغ شدم، حضرت فرمود: « هر کس در مرثیه امام حسین(ع) شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می گردد؛ هر کس ده نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می شود؛ هر کس یک نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می شود؛ و هر کس مرثیه بخواند وخود بگرید، بهشت بر او واجب می شود و هر کس خود را به صورت گریه کننده در آورد( نه از روی ریا که ریا در عبادت هم چون ربا در معامله است) ، بهشت بر او واجب می گردد.»

چهارم: جناب میر حامد حسین نقل کرده که محمد بن سهل، یار کمیت گفت: من وکمیت در ایام تشریق، بر امام صادق(ع) وارد شدیم، کمیت به امام عرض کرد: « فدایت شوم! اجازه می دهی که در محضرت چند بیت شعر بخوانم؟ » حضرت فرمود: « این ایام عزیز و محترم است( کنایه از آن که در این ایام شریف خواندن شعر شایسته نیست.) کمیت عرض کرد: « این اشعار برای شماست.» فرمود: « بخوان» فرستاد اهل بیتش را حاضر ساختند که آنها هم گوش کنند. آنگاه کمیت اشعار خود را خواند و حاضرین بسیار گریستند، تا به این شر رسید:

یصیب به الرامون عن قوس غیر هم

فینا اخراً اسدی من الغی اوله

امام صادق(ع) دست های مبارکش را بلند کرد و فرمود:

« اللهم اغفر کمیت ما قدم و ما اخر و ما اسر و ما اعلن و اعطه حتی یرضی؛ بارالها! بیامرز گناهان گذشته و آینده کمیت را و گناهانی که آشکار و نهان انجام داده و بهاو ببخش و عطا کن تا راضی گردد.»

پنجم: شیخ صدوق از ابراهیم بن ابی المحمود، روایت کرده که حضرت امام رضا(ع) فرمود: « همانا محرم ماهی است که اهل جاهلیت، قتال در آن ماه را حرام می دانستند، اما این امت جفاکار، خون های ما را در آن ماه حلال دانستند و هتک حرمت ما کردند؛ زنان ئو فرزندان ما را در آن ماه اسیر نمودند و آتش در خیمه های ما افروختند؛ اموال ما را غارت کردند، و حرمت حضرت رسالت را در حق ما رعایت نکردند؛ همانا مصیبت روز شهادت حضرت امام حسین(ع) ، دیده های ما را مجروح گردانیده و اشک ما را جاری ساخته است. زمین کربلا جایگاه اندوه و بلا ما گردید تا روز قیامت. پس بر مثل حسین(ع) باید گریه کنندکان بگریند. همانا گریه بر آن حضرت، گناهان بزرگ را فرو می ریزد.» سپس حضرت فرمودند: « همین که محرم می شد، کسی پدرم را خندان نمی دید و اندوه و حزن، پیوسته بر آن حضرت غالب می شد تا دهم محرم؛ چون روز عاشورا می رسید، آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و می فرمود: امروز روزی است که حسین(ع) کشته شد.»

ششم: ابو قولویه قمی، به سند معتبر از ابو هارون مکفوف روایت کرده که چون خدمت امام صادق(ع) مشرف شدم، ایشان فرمود: « برای من مرثیه بخوان.» من شروع به خواندن مرثیه کردم. فرمود: « نه این طور؛ بلکه چنان بخوان که نزد خودتان متعارف است و کنار قبر امام حسین(ع) می خوانید.» من خواندم؛ حضرت گریست. من ساکت شدم؛ فرمود: « بخوان» من خواندم تا آن اشعار را تمام کردم. حضرت فرمود: « باز هم برای من مرثیه بخوان.» من این اشعار را خواندم:

یا مریم قومی و اند بی مولاک

و علی الحسین فاسعدی بباک

پس حضرت گریست و زن ها هم گریستند و شیون نمودند. چون از گریه آرام گرفتند، حضرت فرمود: « ای ابو هاون! هر که برای حسین(ع) مرثیه بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می گردد.» پس یک یک از ده کم کرد تا آن که فرمود: « هر کس مرثیه بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت بر او لازم شود.» سپس فرمود: « هر که یاد کند امام حسین(ع) را و خود گریه کند، بهشت بر او واجب می گردد.»

هفتم: به سند معتبر از جناب مسمع روایت شده که امام صادق(ع) به من فرمود: « ای مسمع! آیا تو به زیارت قبر امام حسین(ع) می روی؟» من عذر آوردم که با توجه به دشمنان زیاد، برای انجام چنین کاری، ایمنی ندارم. فرمود: « آیا مصائب آن بزرگوار را یاد می آوری؟ » عرض کردم: « آری، آنگونه می گریم که آثار مصیبت در من آشکار می شود.» فرمود: « به درستی که تو از آنانی که زاری می کنند برای ما، شاد می شوند برای شادی ما، اندوهناک می گردند برای اندوه ما، خائف می گردند برای خوف ما و ایمن می گردند برای ایمنی ما؛ زود باشد که در وقت مرگ ببینی که پدرانم، نزد تو حاضر شوند و به ملک الموت درباره تو سفارش کنند و به تو از فرزند خویش مهربان تر باشند.» آن گاه حضرت گریست و من نیز گریستم... 


منبع: پرهای صداقت 

کدخبرنگار:211001


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین