عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۰۸۱۲
تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۵

شهید غلامعلی رجبی

محل تولد: محله آذربایجان تهران - ۱۳۳۳

شهادت: عملیات مرصاد - ۱۳۶۷

شاعر شعر معروف: قربون کبوترای حرمت، قربون این همه لطف و کرمت ...

عقیق: چاه ظلمت است، اینکه قعر آن نشست ه ام، و یا کوز های محبت، که خاموش و تلّ خاکسترش روی هم انباشته و من در لابه لای آن غوطه ورم. و یا به کام نهنگ هوا در قعر ظلمتم.

آری شبِ ناکامان چنین است. و دل واماندگان وادی حسرت، گرم این قفس. که تمام روزنه هایش بسته و زندانی آن خسته و پرشکسته، و من به دیواره ی این چهار خانه ي فانی و این حجاب ظلمانی سر نهاده به بیرون فکرمی کنم.

به آنجا که نور است و تلألو آن گیسوی عاشقان و عارفان و سوختگان و محرومان و آزادگان را نوازش می دهد، به آنان که ندای یا سبّوح و یا قدّوسشان نزدیکی سپیده را نوید  میدهد.

در این ظلمت که نیمه شب همه جا را فرا گرفته تو کیستی که با چراغ امید پا به دلم نهادی؟  و مرا نوید میدهی، انگار سیاهی نیست!  انگار زندان نیست!


انگار شب نیست و زمستان نیست. بلکه در نسیم صبحگاهان بهاری کنار آب زلال رود، و در زیر درختی سبز کنار گلهایی رنگارنگ نشسته ام و چَه چَه مرغانعاشق از پرده ی گوشم به مهمانی وجودم وارد شده و دلم را غرق در ترنّم وبهجت نموده است.

تو کیستی كه با من نجوا میکنی؟ تو کیستی كه دلم را آرامش می بخشی؟

تو کیستی که ظلمت را در وجودم نابود میکنی، تو کیستی كه تا اسم قشنگت از دل پردردم بر زبانم جاری میشود دلم می لرزد!؟ اشکم جاری میشود، آه این اشک است، ولی اشک حسرت نیست. اشک ذلّت نیست. اشک شوق و محبّت است.

آیا تا به حال اشک محبّت ریخته ای!؟

آیا تا به حال دلت به زلف دلبری آویخته شده!؟


افسوس، نمی توانم به دیگران ثابت کنم. مهم نیست اصلاً روزی که این هدیه محبّت را به من سپردی، عهد گرفتی به دیگران نگویم. اصلاً اول شرطش این اصلاً اول شرطش این بود که دیگران غریبه باشند. آه معذرت می خواهم، می خواستم یادگار بماند نه اينكه دیگری بداند. 

آنکه را اسرار حق آموختند        مُهر کردند و دهانش دوختند


حکمت ۹۲ نهج البلاغه - والاترین دانش :

بى ارزش ترين دانش، دانشى است كه بر سر زبان است ، و برترين علم ، علمى است كه در اعضا و جوارح آشكار است.



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۳۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۴
0
10
شهید غلامعلی ایام مسلمیه سال 67میاد حرم حضرت عبدالعظیم (ع)روضه شبا حاج آقا میخونه وهمونجاهم بازآرزوی شهادت میکنه وخبردار میشه که عملیات مرصاد شده سریع خودش میرسونه به جبهه وبعداز چندروز فکرکنم 5یا 7 مرداد به شهادت میرسه خدایی خیلی ازش تعریف میکنن خدا حاج حسن بیامرزه که چنین مردی تحویل جامعه داد شادی ارواح طیبه شهدا وهمه نوکرای سلطان عشق حضرت ارباب صلوات
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین