اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی:
مناجات با امام زمان (عج)
چشمان خیس و ابری ات غم دارد آقا
گلبرگ رویت رود شبنم دارد آقا
دارد نسیم غصه می آید ز کویت
شال عزایت عطر ماتم دارد آقا
ما یک دهه تنها عزاداریم آقا
هر روز تو رنگ محرم دارد آقا
من آرزو دارم ببینم چشم هایم
مثل تو خون با اشک توأم دارد آقا
نامم گدا و شهرت من نوکر اما
یک کربلائی اولش کم دارد آقا
هر کس دخیل دست عباس است امشب
در دست خود یک حبل محکم دارد آقا
ای ساقی لب تشنگان جانم ابالفضل
لبهای من این نوحه را دم دارد آقا
* * * * * * * * * * * * * *
اشعار روضه حضرت ابالفضل عباس (ع)
اَبرُوان تو مرا سمت مصلی می کشد
اشک این چشم تو را مانند دریا می کشد
از خجالت آب گشتی تا که دیدی دختری
عکس مَشکی را به روی خاک صحرا می کشد
ماه جایش آسمان است علّتش این است اگر
آسمان دارد تو را بالا و بالا می کشد
اما یک عمود آهنین آمد، سرت پاشیده شد
ناله ات أم البنین را دارد اینجا می کشد
راهزن هایی که دور پیکرت حلقه زدند
کارشان در علقمه دارد به دعوا می کشد
تا رسیدم پیش تو، دیدم که یک دست کبود
یک به یک از پیکر تو تیرها را می کشد
سینه و پهلوی تو بوی مدینه می دهد
می چشی درد عجیبی را که زهرا می کشد
رفتی و با رفتنت ای پاسبان خیمه ها
نا نجیبی معجر از سرهای زنها می کشد
در ادامۀ نیز آقای افشار به مداحی پرداختند و آقای عزیزی هم دقایقی روضه خواندند.