عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۵۲۵۱
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۴

عقیق: قد و قامت كوچكی دارد،برای همین  هر شمشیر یا زرهی که بر می دارد  برایش بزرگ است. ولى شير بچه است و با شجاعت‏به میدان می رود،تا اينكه با يك ضربه  به سرش، از روى اسب به روى زمين مى‏افتد. عمو با نگرانى بر در خيمه ايستاده، اسبش آماده است، لجام اسب را در دست دارد،مثل اينكه انتظار مى‏كشد.

روضه قاسم بن الحسن، سید مهدی میرداماد



.

ناگهان فرياد«يا عماه‏»در فضا پيچيد،عموجان من هم رفتم،مرا درياب!مورخين نوشته‏اند حسين (ع) به سوى قاسم حركت كرد.كسى نفهميد با چه سرعتى بر روى اسب پريد و با چه سرعتى به سوى قاسم حركت كرد.عده زيادى از لشكريان دشمن(حدود دويست نفر) دور او را گرفته بودند.یکی از آنها از می خواست سر او را جدا کند. يك مرتبه متوجه شدند كه حسين (ع) به سرعت مى‏آيد.مثل گله روباهى كه شير را مى‏بيند فرار كردند و همان فردى كه براى بريدن سر قاسم پايين آمده بود، در زير دست و پاى اسبهاى خودشان لگدمال و به درك واصل شد.آنقدر گرد و غبار بلند شده بود كه كسى نفهميد چه اتفاقی افتاده است.غبارها نشست،ديدند حسين بر بالين قاسم نشسته و سر او را به دامن گرفته است. در حالى كه سر حضرت قاسم (ع)روی دامن حسين بود،از شدت درد پاشنه پا را محكم به زمين مى‏كوبد.در همين حال فريادى كشيد و به شهادت رسید.

 مادر قاسم بن الحسن چگونه زنی بود؟

 رمله یا نفیله کنیز خوش‏خویی بود که در بیت‏ حضرت امام حسن‏ مجتبی(ع) زندگی می کرد او بوی عطر معنویت را از این مکان‏ استشمام می‏کرد و خدا را شکر می کرد که این لیاقت را به  او داده که درخانه ریحانه جهان، سید جوانان بهشت و دومین فروغ امامت زندگی کند. نفیله جزو آن کنیزانی بود که‏ نمی‏خواست از خانه امام برود،حتی اگر آزادش هم می‏کردند چنین تمایلی نداشت. نفیله رفته رفته مسیر پارسایی را طی می‏کرد و سازندگی خود رااز طریق عبادت پی گرفت و سرانجام این افتخار را به دست آوردکه به عنوان ام ولد (مادر فرزند) برای حضرت امام حسن(ع)پسرانی آورد که همه اهل رزم و حماسه‏ آفرینی بودند و در قیام‏ شکوهمند کربلا از خود رشادت‏های قابل تحسین بروز دادند.

نفیله‏ در سال 46 ه. ق و به نقلی در سال 47 ه.ق باردار شد و دریکی از شب‏های این سال  نوزادی به دنیا آورد.کودک را در قنداق سفیدی پیچیدند و در دامن حضرت ‏امام حسن(علیه السلام) نهادند. آن حضرت او را در آغوش کشید و در گوش‏راست او اذان و در گوش دیگرش اقامه گفت. در روز هفتم سر کودک را تراشیده و به وزن‏ مویش نقره صدقه دادند. امام به یاد فرزند جدش که قاسم نام‏ داشت این کودک را قاسم نام نهاد و از آن تاریخ نفیله را ام‏ قاسم صدا می‏زدند. این نام هم هویت کودک را روشن می‏کرد و هم ‏یادآور نخستین طفل رسول اکرم(ص) بود. قاسم از لحاظ سیما به‏ پدر شباهت زیادی داشت و نیز کشیدگی قامت و حسن خلق امام راداشت.

  قاسم در فراغ پدر

 زمانی که امام حسن (ع) با سم جعده مسموم شد، قاسم (ع) بیش از همه ناراحت ‏بود و لحظه‏ای آرام وقرار نداشت. با تمام وجود به اطرافیان التماس می کرد که پدرش را ازآن وضع برهانند. اما گویا آن سم خطرناک اثر خود را کرده بود.روایت است حضرت امام حسین(ع) به دیدار برادر آمد.قاسم در لابلای گریه و زاری مراقب بود که از گفت وگوی پدر و عمو سر در بیاورد اگر چه متوجه مضمونی از آن عبارات‏ نشد، ولی با حال و هوای کودکی چنین استنباط کرد که لحظات‏ جدایی از پدر فرا رسیده و به زودی غبار یتیمی بر چهره‏اش خواهدنشست.

پرورش در بیت امامت

 نفیله در این وضع حساس نمی‏ توانست ‏به گونه‏ای موضع بگیرد که قاسم‏ احساس بی‏پدری نکند و چنین نشانی روانش را مخدوش نکند، از این‏جهت کوشید تا قاسم با کودکان هم سن خود بیش از گذشته مانوس‏ شود و تلاش کرد تا این فرزندش نیکوروش و خوش‏خو به بار آید،زیرا او فرزند امامی است که به شهادت رسیده و باید فضایل وملکات او بر تقوای پدر و اصالت و شرف خانوادگی استوار باشد.او به خوبی می‏ دانست که محبت‏ حقیقی به همسر شهیدش را می‏توان درقالب ایجاد فضایل امام، در وجود نسل او بروز داد. قاسم بایدبه موقعیتی ارتقا یابد که بتواند از خود و خاندان خویش دفاع‏کند و در این راه لازم است جرات او تقویت‏ شود و چون نفیله به‏ تنهایی از عهده وظایف محوله در رابطه با تربیت این کودک برنمی‏آمد، از عموی قاسم حضرت امام حسین(ع) کمک طلبید. چون‏ قاسم نیاز به وجودی داشت که بر اثر وابستگی به او در خوداحساس عزت و امنیت می‏کرد.

احساس تعلق به عمویش به خوبی‏ می‏توانست این نیاز را برطرف کند، به علاوه حضرت امام حسن(ع) دروصیت‏ به برادرش تاکید نموده بود که سرپرستی و پرورش کودکانش‏را بپذیرد. حسین(ع)  قاسم راچون فرزندش گرامی داشت و نیکوترین احترام‏ ها را به او ارزانی‏ می کرد و از طریق گوناگون اسباب شادمانی وی را تامین ساخت.به گونه‏ ای که فقدان پدر بزرگوار او را بی‏تاب و نگران نسازد.قاسم نیز عمویش را عاشقانه دوست می‏داشت و در تکریم آن فروغ‏ امامت از هیچ گونه کوششی دریغ نمی‏کرد. با وجود رسالت‏ بزرگ وحساس بودن زمان، حضرت امام حسین(ع) نسبت‏به فرزندان برادرش‏ عنایت ویژه‏ای از خوش بروز می‏داد.

برنامه‏ های تربیتی و دقت‏ های پرورشی آن حضرت‏ سبب گردید تا قاسم از همان دوران صباوت ارزش‏ها را تقدیس نموده‏ و تمام وجودش را بارقه‏ ای معنوی فراگیرد. بنابراین قاسم بن حسن(ع)دوران کودکی را تا رسیدن به سنین نوجوانی تحت مراقبت و تربیت‏ سرشار از معنویت عمویش سپری کرد

 نوحه حضرت قاسم/ محمود کریمی

 



ازدواج حضرت قاسم بن الحسن (ع)؛ بزرگترین تحریف تاریخ

قاسم بن الحسن(علیه السلام) در واقعهی کربلا هنوز به پانزده سالگی نرسیده بود. طبری میگوید: قاسم ده سال داشت . در مقتل ابیمخنف آمده: قاسم در کربلا چهارده ساله بود. علامه مجلسی بر این باور است که ماجرای عروسی قاسم سند معتبری ندارد. منشأ این حکایت دو کتاب است؛ یکی منتخب المراثی، اثر شیخ فخرالدین طریحی ـ نویسندهی مجمع البحرین ـ و دیگری روضة الشهدا، نوشتهی ملاحسین کاشفی ـ صاحب انوار سهیلی ـ است. این کتاب اولین مقتلی است که به فارسی نوشته شده است.

در این باره روایت میکنند که وقتی امام حسین(ع) مسیر مدینه تا کربلا را طی میکرد، حسن بن حسن از عموی خویش، امام حسین(ع)، یکی از دو دختر او را خواستگاری کرد. امام حسین(ع) فرمود: هر یک را که بیشتر دوست داری اختیار کن، حسن خجالت کشید و جوابی نداد، امام حسین(ع) فرمود: من برای تو فاطمه را اختیار کردم که به مادرم دختر رسول خدا، شبیهتر است. به این ترتیب وجود فاطمهنو عروس در کربلا امری مسلم است. اگر فرض کنیم ازدواج قاسم درست باشد، باید گفت: امام حسین(ع) دو دختر به نام فاطمه داشتند که یکی را به حسن تزویج کرده و دیگری را برای قاسم عقد نمودهاند، یا این که بگوییم: دختری که به عقد قاسم درآمده، نامش فاطمه نبود و نقل تاریخ در این مورد اشتباه است و اگر این داستان را صحیح ندانیم، باید بگوییم راویان نام حسن را از روی اشتباه، قاسم نقل کردهاند.

در هر صورت، بیشتر تحلیلگران واقعه عاشورا، عروسی قاسم را نادرست میدانند. محدث قمی در منتهیالآمال و نفس المهموم، دامادی قاسم را رد میکند و میگوید: نویسندگان، نام حسن را با قاسم اشتباه کردهاند. استاد شهید مرتضی مطهری نیز عروسی قاسم را مردود میداند و مستند میکند به این که در هیچ کتاب معتبری وجود ندارد و حاجی نوری هم بر این باور است که ملاحسین کاشفی، اولین کسی است که این مطلب را در کتاب روضة الشهدا آورده و اصل قضیه صد در صد دروغ است.

اجازه رزم از عمو

منابع متعددی چون ارشاد شیخ مفید، ابصار العین مرحوم سماوی، سرائر ابن ادریس حلی و کتاب تاریخ طبری، نخستین شهید هاشمی را علی اکبر(ع) ذکر کرده‏اند. آن حضرت پس از آن که از پدر خویش اذن‏ رزم گرفت‏ به عرصه نبرد شتافت و هماورد طلبید. صدای قاسم بود که‏ در صحرا پیچید و پسر عمو را تشویق می‏کرد. هر سیه‏روزی که با تیغ حضرت علی اکبر بر زمین می‏افتاد طنین تکبیر قاسم و دیگرجوانان هاشمی فضای کربلا را پر می‏کرد. سرانجام با ضربت ‏یکی از اشقیا آن شبیه نبوت و فرزند امامت‏ به‏ شهادت رسید. کشته شدن علی اکبر، قاسم را بی‏طاقت کرد و دیگر وقت آن  رسیده بود که رخصت جهاد گیرد و در رکاب عمویش جان ‏ناقابل خویش را فدای حقیقت کند. این زمان مقارن با وقتی بودکه تمامی یاران امام و تنی چند از عزیزان و خاندانش شربت ‏شهادت نوشیده بودند. از سوی دیگر، امام به فرزند برادر علاقه‏دارد و در اذن دادن به قاسم قدری درنگ می‏نماید و طبق روایات‏ به وی فرمود: ای یادگار برادر، با حضور تو تسلی می‏جویم شاید امام از آن حیث که این نوجوان هنوز سن بلوغ را به طور کامل ‏درک نکرده بود. از رخصت دادن برای به میدان رفتن وی اکراه‏داشت.

قاسم که برای رفتن به میدان نبرد در پوست‏ خود نمی‏گنجیداز این وضع ناراحت‏شد و در گوشه‏ای نشست و با حالاتی از حزن واندوه بنای گریستن نهاد.به ناگاه از جای برخاست و برق نشاط از چشمانش هویدا شد، زیرابه یادش آمد که پدرش او را توصیه‏ای نموده و دعایی بر بازوی‏راستش بسته است و وی را تذکر داده که به هنگام تالم خاطر می‏تواند با عمل بر محتویاتش از تاثری که برایش رخ داده خودرا برهاند. نوشته را باز کرد و بوسید و شتابان به سوی عموی‏خویش رسید و آنچه پدرش بر آن تاکید فرموده بود به عرض آن‏حضرت رسانید. چون امام توصیه برادر را مطالعه کرد به شدت‏منقلب شد و گریست، و فرمود: آیا با پای خود به سوی مرگ خواهی‏رفت؟ قاسم عرض کرد: چگونه چنین نباشد. روحم فدایتان و جانم‏نثار وجودتان.

شهادت ،شیرین تر از عسل

ابوحمزه ثمالی (ره) می گوید، از حضرت زین العابدین (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: چون شب عاشورا فرا رسید، پدرم تمامی اصحاب و یاران خود را جمع کرد و به آن ها فرمود: ای یاران و پیروان من، تاریکی شب را مرکب خود قرار داده و جان خود را نجات دهید که مطلوب این قوم ، جز من کسی نیست و ... پس از امتناع آنان، آن حضرت فرمود: همانا فردا من کشته می شوم و همه کسانی که با من هستند، نیز کشته خواهند شد. و از شما احدی باقی نخواهد ماند ...قاسم ابن الحسن (علیه السلام) که در این جمع حاضر بود، مشتاقانه پرسید: آیا من هم کشته خواهم شد.امام حسین (علیه السلام) با محبتی پدرانه به او فرمود: یا بنیّ، کیف الموت عندک،پسرم، مرگ در نزد تو چگونه است؟ و قاسم، بدون لحظه ای درنگ، پاسخ داد: عمو جان از عسل شیرین تر است.امام حسین (علیه السلام) هم فرمود: عمویت فدایت شود آری والله، تو یکی از مردانی هستی که در رکاب من به شهادت خواهی رسید.روز عاشورا ، پس از آن که نوبت به قاسم ابن الحسن رسید، در خیمه ها ولوله ای دیگر بود و میدان رفتن او تماشایی.دیدم جوانی بیرون آمد که صورتش مانند پاره ماه بود، و مشغول جنگ شد.همين که مقابل مردم ايستاد فريادش بلند شد: مردم اگر مرا نمي شناسيد ، من پسر حسن بن علي بن ابيطالبم. اين مردي که اين جا مي بينيد و گرفتار شما است، عموي من حسين بن علي بن ابيطالب است.

 

******روز شمار ششم ماه محرم سال 60 هجری

1.در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد نامه‏ای برای عمر بن سعد فرستاد كه: من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز كرده‏ام. توجه داشته باش كه هر روز و هر شب گزارش كار تو را برای من مي‏فرستند.

2.در این روز "حبیب بن مظاهر اسدی" به امام حسین علیه‏السلام عرض كرد: یابن رسول اللّه‏! در این نزدیكی طائفه‏ای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم.

امام علیه‏السلام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده‏ام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت مي‏كنم، او یارانی دارد كه هر یك از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود. عمر بن سعد او را با لشكری انبوه محاصره كرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر دعوت مي‏نمایم... .

 در این هنگام مردی از بني‏اسد كه او را "عبداللّه‏ بن بشیر" مي‏نامیدند برخاست و گفت: من اولین كسی هستم كه این دعوت را اجابت مي‏كنم

سپس مردان قبیله كه تعدادشان به 90 نفر مي‏رسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه‏السلام حركت كردند. در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه كرد و او مردی بنام "ازْرَق" را با 400 سوار به سویشان فرستاد. آنان در میان راه با یكدیگر درگیر شدند، در حالی كه فاصله چندانی با امام حسین علیه‏السلام نداشتند. هنگامی كه یاران بني‏اسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریكی شب پراكنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد.

حبیب بن مظاهر به خدمت امام علیه‏السلام آمد و جریان را بازگو كرد. امام علیه‏السلام فرمودند: "لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه‏ِ"


*منابع

منتخب التواریخ، حاج محمدهاشم بن محمد علی خراسانی، انتشارات علمیه اسلامیه، ص 266.

ریاض القدس المسمی بحدائق الانس، مرحوم صدرالدین واعظ قزوینی، ج 2، کتابفروشی اسلامیه، تهران، سال 1374 هـ ق، ص 42.

منتهی الآمال، محدث قمی، انتشارات هجرت، تابستان 1374، چاپ هشتم، ج 1، ص 700.

حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج 1، ص 28، انتشارات صدرا، خرداد 1364.

از مدینه تا مدینه،ص360.

الوقایع و الحوادث،ج2،ص153.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۵
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲۶
اميرحسين
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۹
4
8
سلام شما كه مثل من عروسي حضرت قاسم راقبول نداريدبس چرا نوحه كريمي كه اين موضوع راتصديق ميكنه گذاشتيد
صدف
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۸
3
5
والا تا بوده به ما می گفتن حضرت قاسم ازدواج کرده ولی منم بلورم نمی شه
محمد حسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۳
0
6
تو رو خدا درباره مسائلی که نمی دونید اینقدر راحت اظهار نظر نکنید
تو نجاست و پاکی همه اهل احتیاط و وسواس شدن اونوقت ماجرای کربلا با اون عظمتش رو راحت رد و قبول می کنند
تا چیزی براتون مسلم نشده رد نکنید والله رد و انکار گناهی بزرگ است
من انکر شیء من فضلنا کمن انکر الله تعالی
مولی علی علیه السلام می فرمایند کسی که چیز کوچکی از فضائل ما اهل بیت علیهم السلام را انکار کند مانند کسی می ماند که خدای متعال را انکار کرده است.
جایی هم که احتمال باشه استدلال باطل میشه مگه می شه با این ادله ای که به هم می بافیم و اکثرا عقلی هستند نقل این ماجرا رو انکار کنیم
حداقل احتمال بدید که بوده و مودبانه درباره اون صحبت کنید.
faramarz
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۸ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۲
1
3
تحریف برای چه,ازداج کرده یا نکردهدیگه
کلب
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
5
2
این که کسی عروسی حضرت را قبول ندارد قطعا به این معناست که به وی لیاقت داده نشده
محمدرضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۰
1
1
نام مبارک عروس کربلا حضرت فاطمه بی بی زبیده خاتون(س) میباشد این بانوی بزرگوار دختر اباعبدالله خواهر امام سجاد(س) میباشد دختر بی بی شهربانو (س)میباشد و حرم این بانوی بزرگوار در شهر ری میباشد
پاسخ ها
نگی
| Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۱
مطمئنید؟؟
محمدرضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۳
1
2
نام مبارک عروس کربلا حضرت فاطمه بی بی زبیده خاتون(س) میباشد این بانوی بزرگوار دختر اباعبدالله خواهر امام سجاد(س) میباشد دختر بی بی شهربانو (س)میباشد و حرم این بانوی بزرگوار در شهر ری میباشد
سید علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۸
1
2
ما از فضائل چیزی کم نمی کنیم فقط جلوی تحریفات را می گیریم . آیا شما ملا حسین کاشفی را می شناسید . پس تحقیق کنید و بعد بگویید. بنده این را می گویم بی تحقیق استقامت در مقابل فهمیدن نکنیم
.
الهه استاد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۲
0
1
سلام. بد نیست اگر ما در مورد وقایعی که صحت دارد اطلاعی کسب کنیم .
میثم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۱
0
0
علامه شعرانی این ازدواج را به نقل از ملا حسین کاشفی تایید کرده
زهرا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۸
0
0
والاازوقتی که عقلمون قدمیده اسم نوعروس کربلا به گوشمون خورده به هرحال الله العلم درست همه چی رواون بالایی میدونه
مهسا٢٦١٩
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۸
3
0
با سلام دوستان آخه روز عاشورا كى به فكر عروسي بوده شما خودتون فكر كنيد تورو خدا از منبع معتبر اطلاع كسب كنيد بعد بيايد بحث كنيد
اصل داستان اينه كه امام حسن يه نامه به بازوى حضرت قاسم بسته بود كه گفته بودن هروقت توى تنگنا قرار گرفتي اين نامه رو بخون
روز عاشورا زمانيكه حضرت قاسم از عمويش امام حسين اجازه ميگيره كه بخواد بجنگه اما امام حسين قبول نميكنه در همين حين قاسم با ناراحتى اون نامه رو ميكنه بعد نامه رو ميخونه كه امام حسن فرمودن پسرم هروقت كه خواستي بجنگى لباس من زره من شمشير من را بپوش و برو
امام حسين بعد از خواندن نامه قبول ميكنه
زمانيكه قاسم لباسهاي امام حسن و شمشيرش رو به تن ميكنه زنها با ديدن ابهت قاسم كه شبيه پدرش شده بود و مثل يه مرد تنومند شده بود برايش كل زدن و بعد كه به ميدان رفت به شهادت رسيد
اصل داستان همين بوده نه عروسي در كار بوده نه چيزي
موفق باشيد باي
حسین محسنی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۵
0
3
السلام علیک یا قاسم بن الحسن درود خدا بر شیر مرد حسنی
ناشناس
|
Saudi Arabia
|
۱۵:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۴
2
0
من منتی الامال رو قبول ندارمچون در اون نوشته حضرت ام کلثوم با عمر ازداج کرده و همه میدونیم دروغه شاید امام حسین دختر شون رو به این حضرت داده باشند و مگر غیر از اینه که امام حسین گفتن خدا هر چه به من دختر بده فاطمه و هر چه پسر بده علی میگذارم
داود
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۸
0
1
حالا یا ازدواج کرده یا نکرده مهم شخصیت والای این حضرت که بسیار هم با ارزشه مداح هم اگر روضه شخصیت این حضرت رو بخونن بسیار سوزناکتر میشه
محب حسین
|
United States of America
|
۰۰:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۸
0
0
اگر میخوایم تسلایی بر قلب حسین ابن علی علیه سلام باشیم باید پیرو آن حضرت باشیم واینکه غیر از ایام محرم هرو قت تونستیم برآشون عزاداری کنیم و مداومت به زیارت عاشورا... ما درک نمیکنیم که امام حسین علیه سلام روز عاشورا چه مصیبتهایی رو تحمل کردن.. لعنت خدا بر قاتلان و دشمنان اهل بیت
مینا ورزنده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۷/۱۲
0
0
شما میگین دوروقو اگر شما مردید میگیم ازدواج نکرده
Safa
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۷/۱۷
0
1
باسلام
دوستان من خیلی تحقیق کردم دامادی حضرت قاسم ردشده وبرای من جالبه بدونم چرادرگوشه گوشه ی خیابان کنارهیئت های عزاداری سفره نامزدی وگل وحناوشیرینی برای حضرت قاسم مهن شده ومردم شیرینی وشکلات پخش میکنند!؟چرامردم راآگاه واین قبیل مواردجمع آوری تمیشودتادرست عزاداری صورت بگیرد؟
باتشکر
sara
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۷/۱۷
0
0
خیلی مطلب خوبی بود از سایت ما دیدن فرمایید
http://anjomanesalonhayezibaei.com/
قاسم
|
Sweden
|
۰۵:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۷
0
0
یه جا رو سوتی خیلی بزرگی دادید در حد لالیگا. اگه حضرت قاسم زمان شهادت سیزده سال داشتند پس قاعدتا زمان شهادت پدرشان دو سه سال سن بیشتر نداشتند!!!!! اونوقت یه طفل به این کوچیکی اصلا میتونه هنچین حرفایی بزنه؟؟؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۴۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۵
0
0
بازو بند حضرت قاسم در مدارک اصیل عاشورا نیست و مربوط به داستانهای رستم و سهراب است و بازو بند سهراب در میان وعاظ فارسی زبان مشهور بوده و به مرور به واقعه عاشورا کشیده شد.
پریا از شیراز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۳ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۷
0
0
ن والا امروز مداحی میگفت امام حسن(ع) به امام حسین(ع)وصیت کرده حضرت قاسمو داماد کنن
امام حسین هم وسط کربلا یادش به وصیت امام حسن میوفته اینه که یه خطبه عقدی بین حضرت سکینه و حضرت قاسم میخونن.
آخه وسط کربلا توی جنگ؟فکر نکنم....
دیگه راست و دروغش پای خودشون!
پریا از شیراز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۲۴ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۷
0
0
ن والا امروز مداحی میگفت امام حسن(ع) به امام حسین(ع)وصیت کرده حضرت قاسمو داماد کنن
امام حسین هم وسط کربلا یادش به وصیت امام حسن میوفته اینه که یه خطبه عقدی بین حضرت سکینه و حضرت قاسم میخونن.
آخه وسط کربلا توی جنگ؟فکر نکنم....
دیگه راست و دروغش پای خودشون!
ممم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۳۷ - ۱۳۹۷/۰۱/۰۵
0
0
حالا به فرض که اصلا حضرت قاسم ازدواج نکرده و حسن مثنی بوده که ازدواج کرده
این انچنان تحریفی نیست، اصلا تحریف نیست
که شما تیتر کردین بزرگترین تحریف تاریخ!!!!!!!!!!
اصلا انحرافی نیست اینکه حالا کدوم پسر امام بوده که داماد شده
خطبه عقد خوندن هم به فرضی که روز عاشورا بوده باشه، کلا یه دقیقه طول نمیکشه که اشکال میکنید تو اون حال جنگ
اصلا عاشورا از صبح زود که جنگ نبوده
این همه سخنرانی و ملاقات روز عاشورا اتفاق افتاده، اونوقت وقت یه خطبه 1 دقیقه ای نبوده
در کل صحت و سقمش خدشه ای به عاشورا وارد نمیکنه و این نوع تیتر زدن واقعا خلاف اخلاق هست، حتی اخلاق حرفه ای خبرنگاری
مرتضی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۱
0
0
اگه شما به قول خودتون از روی منبع میگین همین منابع معتبر هم گفتن که امام حسین دو تا دختر به نامهای فاطمه کبری و فاطمه صغری داشته و بعضی هاش هم به اشتباه گفتن که فقط یک دختر به نام بوده که نظر اول معتبر تره چون امام حسین از ۵ یا ۴ همسر فقط دو دختر نداشته اونم زمان قدیم که فرزند آوری رواج داشت
و اینکه به قول خودشون فاطمه از همه دختران امام حسین بزرگتر بوده پس فاطمه کبری بوده و این فاطمه با حسن مثنی قبل از عاشورا ازدواج کردن و اونایی که گفتن دو دختر به نام فاطمه داشته هم این مطلب رو گفتن و از ازدواج فاطمه صغری چیزی نگفتن و باید میگفتن چون مسلما ازدواج قاسم قطعا درسته چون برادر کوچیک ترش عبدالله بن حسن با سکینه ازدواج کرد پس قطعا روشنه که اون هم ازدواج کرده چرا باید عبدالله که از خودش کوچیکتره با سکینه ازدواج کنه و خودش بمونه اصلا امام حسین چنین اجازه رو نمیدن که قاسم بمونه پس فاطمه کبری با حسن مثنی و فاطمه صغری با قاسم و سکینه هم با عبدالله ازدواج کرد اونم قبل از عاشورا وقتی که حسن مثنی از دختران امام حسین خواستگاری کرد
در ضمن فاطمه ای که با قاسم ازدواج کرد بزرگتر از سکینه و کوچیکتر از فاطمه کبری بود
این تاریخ نویسان وجود حضرت رقیه رو هم انکار میکردن ولی قطعا قطعا قطعا روشنه ایشون داشته . تاریخ نویسان خیلی از نوشتن کوتاهی کردن و به همه ما انسان ها مدیون هستن
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین