*عالم در حرکت است و این مفهوم در ادعیه ها
مشخص است. حضرت عیسی(ع) با بسم الله در گهواره سخن گفت،
خانواده ای که با بسم الله کارهایشان را شروع می کنند هم دفع بلا می کنند هم سرعت می
گیرند، این ایام مرتبط با حضرت موسی است، میقات خدا چقدر
اثر دارد، مثلا ما چهار شب رفتیم مشهد خیلی خسته شدیم ولی آنجا نه، وقتی برگشتیم
فهمیدیم چقدر خسته بودیم و اصلا توجه نداشتیم.
*آسمان ها بدون ستون خلق شده اند، حضرت امیرالمومنین می فرماید: من دو ستون داشتم یکی پیامبر و دیگری حضرت زهرا و بعد از این دو نفر من بی ستون هستم. خضر بر روی آب راه می رفت، برخی می گویند مگر می شود روی آب راه رفت و منکر میشوند.
*برخی می گویند استاد ما...اگر استاد شماست پس چرا
ظاهر دینی ندارد، پس چرا تاثیر بر خوب زندگی کردن شما ندارد، 99 درصد این آدم هایی
که به سمت تصوف می روند ضروریات دین را قبول ندارند، علی را فقط به اسم قبول
دارند، حجاب و محرم و نامحرم و کاسبی حلال را اصلا...
*خضر ذکری را زیر لب می
گفت و روی آب راه می رفت، همان طور که بر روی زمین راه می رفت روی موج ها و دریاها راه میرفت، وقتی از
منزل خارج میشوید بسم الله بگویید، اگر میخواهید کاری را انجام بدهید اول بسم الله بگویید، بعد می گویی چرا دست به هر کاری میزنم نا تمام می شود، باید اول کارها با بسم
الله باشد، در روایات داریم اگر بسم الله نگویید امور ابتر می ماند، وقتی بسم الله
میگویی دلت قوت میگیرد.
*این نه روز ماه ذی الحجه را خوب است
روزه بگیرید به شرط اینکه سحری بخورید، چون اگر سحری بخورید هم نماز شب میخوانید هم بسم
الله میگویید و هم چیزی میخورید، یک ساعت و نیم فوتبال اروپایی نگاه میکنیم و بعدش
تازه شروع میکنیم با رفقا به تحلیل آن، کسی دنبال خدا نیست، چقدر ساعت ها را ما بی
خدا گذراندیم، هیچ کس به فکر خودش نیست که به خدا برسد.
*انبیاء ریاضت ها میکشیدند تا
بالاخره به اسم حسین دست می یافتند. معصوم فرمود اگر تقوا و پرهیز کنید هم به من
میرسید هم به خدا، امام جواد هیچ چیزی کم نداشت فقط رفیق کم داشت. ماباید بجایی
برسیم که حضرت بیاید دنبال یارش. قرآن می گوید همسر برای آرامش است. چقدر هستند الان در
این مجلس که سختی می کشند، همسر برای انسان لباس است عیب ها را می پوشاند ولی
همسر امام جواد دائم امام را عذاب می داد، جعده وقتی حضرت را زهر داد پشیمان شد و
شروع به گریه کرد. حضرت فرمود برو جلوی چشمانم نباش ولی اینقدر پست بود که وقتی دید آقا العطش می گوید ظرف آب را شکست و بعدش تشت آوردند خودش
زد و رقصید و دیگران را هم وادار کرد.