عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۰۰۶۷۱
تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۴
در ایوان شمس برگزار شد
هفتمین سوگواره ملی شعر عاشورایی «یک پلک کربلا» شب گذشته با حضور جمعی از شاعران در تالار ایوان شمس برگزار شد و در آن از تلاش‌های علی موسوی گرمارودی با اهدای تندیس تقدیر به عمل آمد.
عقیق:هفتمین سوگواره ملی شعر عاشورایی «یک پلک کربلا» شب گذشته با حضور جمعی از شاعران در تالار ایوان شمس برگزار شد و در آن از تلاش‌های علی موسوی گرمارودی با اهدای تندیس تقدیر به عمل آمد.

در ابتدای این مراسم محمود اکرامی‌فر از شاعران پیشکسوت کشورمان که آثار ماندگاری در حوزه شعر آئینی دارد، با یک شعر زیبا آغاز کننده مراسم بود.

نمی دانم بگویم یا نگویم                             نشسته آفتابی روبرویم

خداگل کرده امشب در صدایم                      "اناالحق" می چکد از واژه هایم

الا ای دست های روبه خورشید                   که پرواز از سرانگشت تو رویید

در آن ظهری که بر گل ها ستم شد               تمام آسمان پیش تو خم شد

کسی خورشید را یاری نمی کرد                  کسی از گل طرفداری نمی کرد

خدا بود و زمین کربلا بود

زمین کربلا بود و خدا بود

فقط آنان که دریا پیشه هستند                 خداجوی و خدا اندیشه هستند

فقط آنان که هم آیین یاس اند                  حسین و کربلا را می شناسند

اگر چه کربلا، غیر از بلا نیست                  ولی هر کربلایی کربلا نیست

نه این اشک مجسم زینب ماست             نه این آیینه ی غم، زینب ماست

نه زینب این زن زار و حزین است               که زینب خطبه های آتشین است

قدش هرچند از ماتم دوتا شد                   زبانش ذوالفقار کربلا شد

امام عشق، زین العابدین است                که در شوریدگی کامل ترین است

نه عباس است این دست فتاده               که بر تیغی خمیده تکیه داده

خروشی آسمان گیر است، عباس             خدای عشق و شمشیر است عباس

حسین این بیرق و طبل و علم نیست!        حسین این گریه های دم به دم نیست!

حسین این نوحه و بانگ و عزا نیست!         سری بر نیزه های کربلا نیست!

طلوع مهربانی ها، حسین است               شروع جان فشانی ها، حسین است

اگرچه واژگون از زین فتاده است.               ولی در طول تاریخ ایستاده است...

در ادامه مراسم غلامرضا طریقی ابتدا یکی از سروده‌های خود را با این مطلع خواند؛

ای آن که در گلوی تو شوق شراب نیست

درد تو آن چنان که نوشتند آب نیست

تغییر نسبت عطش بی حساب تو

با اشک های مرثیه خوان بی حساب نیست

چندی ست مثل حُرّ به دو راهی رسیده ام

اما مرا جسارت آن انتخاب نیست

من با جهاد اکبر تو همدلم ولی

در عیش لذتی ست که در انقلاب نیست

هر پنجه که علم بکشد نیست ماه قوم

هر ذره ای که نور دهد آفتاب نیست

من در به در ذلیل امان نامه ام ولی

عباس تو به فکر حساب و کتاب نیست

بر شاعرت ببخش اگر این سروده نیز

چون روضه های رایج پر آب و تاب نیست...!

کمال شفیعی از شاعران کودک و نوجوان کشوراینگونه خواند؛

با دست بریده مشک را می آورد

یا دست بریده مشک را می‌آورد

 

عباس براتی پور از شاعران پیشکسوت حاضر در این سوگواره نیز اینطور خواند:

هر چند که گل نشانه زیبائیست

بی عشق حسین هیچ گلی زیبا نیست

 

قاسم صرافان نیز با دعوت سیدواد شرافت که اجرای این برنامه را عهده‌دار بود پشت تریبون حاضر شد و این سروده خود را خواند:

گفتم بنوش آب و بگو گفت یا حسین(ع)

داری قرار با چه کسی گفت یا حسین(ع)

مصطفی محدثی خراسانی نیز به شعرخوانی پرداخت و این سروده خود را تقدیم به سالار شهیدان کرد:

ورشید اگر به مهر تابنده شده است

و از عطر بهار شهر آکنده شده است

تغییر نیامده است در لیل و نهار

ذرات تو در جهان پراکنده شده است

***

یک بار رسید و بار دیگر نرسید

پرواز چنین به بام باور نرسید

هر چند که عمر نوح را پیدا کرد

تاریخ به سن درک اصغر نرسید

***

فریاد اگر چه در تو پنهان بوده است

خورشید تکلمت فروزان بوده است

صلح تو برای نهضت عاشورا

آرامش پیش پای طوفان بوده است

***

هر پند که مظلوم غریبت تنهاست

نام تو سرود موج موج دریاست

بامی ز علی ست با تو بامی ز حسین

پرواز تو از غدیر تا عاشوراست

***

اگرچه باغ پر از لاله تو پرپر شد

زمین برای همیشه شهیدپرور شد

زمین برای همیشه به قصد یاری تو

تمام پاسخ آن پرسش معطر شد

زمین به یمن نفس‌های عاشقانه‌ تو

محل رویش دل‌های دردباور شد

چه کیمیا به زمین ریخت حلق پاره تو

که خاک با نفس آسمان برابر شد

تو ذوالفقار شدی با دو تیغ درد و نبرد

جهاد اصغر تو هم رکاب اکبر شد

به اوج، خواهری‌اش را رساند زینب باز

پس از شهادت عباس ها، برادر شد

به ظهر واقعه آدم به خویشتن بالید

اگرچه گوشه‌ چشم پیمبران تر شد

کنون دوباره تو و کربلا و عاشورا 

سپاس کوچکت اما هزار لشکر شد

عبدالجبار کاکایی نیز دعوت به شعرخوانی شد و این شعر خود را برای حضار خواند؛

آب اگر چه بی صداترین ترانه بود

تشنگی بهانه بود

من به خواب های کوچک تو اعتماد داشتم

چشم های عاشق تو را به یاد داشتم

می وزید عطر سیب

سمت خواب های ساده و نجیب

من به جست و جوی تو

در هوای عطر موی تو

رفت و آمد کبود گاهواره ها

زیر چتر روشن ستاره ها

 

تا هنوز عاشقم

تا هنوز صبر می کنم

ابر می رسد

باد مویه می کند

چکه چکه از گلوی ناودان

یاس تازه می دمد

 

تا هنوز تشنه ام

تا هنوز تشنگی بهانه است

آب بی صدا ترین ترانه است

 

محمدعلی مجاهدی متخلص به «پروانه» پیش از شعرخوانی در سخنانی کوتاه اظهار داشت: بن مایه اصلی فرهنگ عاشورا حماسه، اعتراض، اخلاق، گذشت، کرامت انسانی است و این گمشده‌های فرهنگ عاشورا در زمانه ماست. 

وی ادامه داد: بر این عقیده‌ام که اگر شعرای جوان و متعهد ما خلوتی سحرگاهی با خدا داشته باشند هرچند کم و تنها ۱۰ دقیقه و این ارتباط را ادامه دهند آنوقت این تجربه‌های قدسی به سراغ آنها می آید و نیاز نیست آنها به دنبال شعر جوششی بروند این شعر جوششی است که به سراغشان می‌رود.

و در ادامه این سروده را خواند:

کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده

در دل دریای دشمن بی مهابا ایستاده

لرزه می‌ افتد به جان خیل دشمن از خروشش

وز نهیبش قلب هستی ، نبض دنیا ایستاده

می گذارد پای بر فرق شط از دریا دلی‌ ها

وه چه بشکوه و تماشایی است دریا ایستاده

گر چه زینب زیر بار داغ‌ ها از پا نشسته

تکیه کرده بر عمود خیمه‌ ها ، تا ایستاده

او که دارد فطرتی نازک‌ تر از آیینه حتی

در مصاف خصم ؛ چون کوهی ز خارا ایستاده

با غریو ” ما رایت فی البلا الا جمیلا "

پیش روی آن همه زشتی چه زیبا ایستاده !

از قیام کربلا این درس را آموخت باید :

ظلم را نتوان ز پا انداخت الا ایستاده

این پیام تک سوار ظهر عاشوراست یاران :

مرگ در فرهنگ ما زیباست اما ایستاده !

 

اما بخش اصلی این مراسم تجلیل از سال‌ها فعالیت سیدعلی موسوی گرمارودی بود که با حضور شاعران حاضر برگزار شد.

پیش از تجلیل از این شاعر محمدعلی مجاهدی درباره آشنایی خود با گرمارودی اظهار داشت: خاطرات ما به ایام نوجوانی در قم برمی‌گردد. زمانی که ملبس بوده و اشعار زیبا، جذاب و دلنشین می‌سرودند. ما نیز با این اشعار در قم مانوس بودیم، حدود نیم قرن از دوستی میان ما می‌گذرد.

عباس براتی‌پور هم پیش از تجلیل از گرمارودی گفت: من از نوجوانی با اشعار ایشان آشنا بودم. کتاب « در سایه سار نخل ولایت» ایشان را چندین مرتیه خوانده‌ام.

عبدالجبار کاکایی هم در سخنانی کوتاه اضافه کرد: مایه افتخار بنده است که سال‌ها در سایه سار نخل ادبی استاد گرمارودی زندگی کرده‌ام.

وی در ادامه به سال‌های ابتدایی انقلاب و شعرخوانی گرمارودی در یکی از جلسات نیز اشاره کرد.

سیدعلی موسوی گرمارودی در این مراسم اظهار داشت: اگر این برنامه نیز قضیه شعر عاشورایی نبود اجازه می‌گرفتم تا نیایم، چرا که با صداقت می گویم که میلیونها فاضل محترم و نجیب در سرتاسر این خاک گرانمایه حضور دارند که این مراسم حق آنهاست. بروید سراغ افرادی که در گمنامی کامل، دست فرزندانمان را گرفته و ترقی می‌دهند.

این شاعر در ادامه بندهایی از ترکیب‌بند عاشورایی خود که مربوط به حضرت علی اصغر(ع) و امام حسین(ع) است را خواند.

در این مراسم حمید چشم آور و حسنی محمدزاده نیز شعرخواندند.

محمدزاده اینگونه خواند:

ایستاده بر فراز قصه آزادگی

بی سرو بی دست یعنی آخر آزادگی

رفته بالا تا دل معراج با افتادگی

از وجودش می‌تراود بوی دریا زادگی

نه نباید گفت آب آور به او دریا بگو

کاشف الکرب دل تفتیده زهرا بگو

 

در این مراسم گروه سرود آوای رضوان به اجرای برنامه پرداخت.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین